|
||
|
||
من پر از ميل خواهشم اما، او مرا بى نياز مى بيند نه صداى دو دل نه پيـوندى، نه نگاه هاى آرزومندى من كنارش نشسته ام اما، او مـرا در حجاز مى بيند گاه در زيـر بار تنهايى، گاه بـر آســمان رســوايى شاعـر درد ديده يى هسـتم كه نشيب و فراز مى بيند بشير سخاورز
وطن خاموش تو آزرده، تو ویرانی ولی محکم تو بر جا چه ایستایی صبوری را تو فریادی هزاران عرش باور را طيبه سهيلا
که معصوم اند حتی پیش تو سیاف و بن لادن غزل های مرا مثل شمالی می زنی آتش و فرمان می دهی تا بشکند و زن مرا آهن تلاوت می کنم هر شب دو چشمان تو را بانو صبا هنگام می شویم میان گیسوانت تن مير حسين مهدوی
عوض حصارنايی
دستگير نايل
مهتاب سیاه پوش بود ستاره گان چشمک نمیزدند ابر های سیاه و سپید معلق میان زمین و آسمان پرخاشگرو مطلاطم تر بودند عزيز عليزاده
وقتی ليلی را ساربانان از پيش چشمان قيس بردند او از همه بريد سر به کوه زد امام عبادی
تا در شهر زنده ها مرده ها حکومت کنند کفن دوزان کفن دوزند و تابوت سازان تابوت جمجمه هاي تهي از مغز صالحه رشيدی
|
|
"پرستو"، "بيخ سوزان"، "همصدايی"
که شاخه را به سبزی برگهایش بخشید و دو بال کوچک اش را سفره ی بهار کرد و رفت حميرا نکهت دستگيرزاده
صبورالله سياه سنگ
سالار عزيزپور
احمد ياسين فرخاری
اين اثر در قطع و صحافت زيبا در 62 صفحه از سوی بنگاه نشراتی «شاهمامه» در هالند به نشر رسيده و شامل 60 قطعه شعر می باشد. «فـــردا»
عوض حصارنايیِ
نبی عظيمی
ای ماند گار سبز، بهاری ها ای در فراز سلسله ی شعرم معنای گنگ، نکته گذاری ها! بی تو؛ نهال رابطه ها خشکيد بی تو؛ نماند الفت و ياری ها داود درياباری
|
استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد
This website is optimised with IE6+ and a screen resolution of 1024 X 768 or
higher
|