© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صالحه رشيدی

 

 

صالحه رشيدی

 

 

 

بگذار!

 

 

هميشه شب باشد و سکوت

تا در شهر زنده ها

مرده ها حکومت کنند

کفن دوزان کفن دوزند

و تابوت سازان تابوت

جمجمه هاي تهي از مغز

حاکم شوند.

مرده ها دستور دهند

اسکليت ها برقصند

زنده ها نظاره گر سکوت باشد و مرگ

ناله ها در گلوخفه شود

ونفس در سينه حبس

در استقبال مرگ

و دوختن کفن

زمين چاک شود

براي بلعيدن انسان

تا نفس کشيدن

زنده ها نا بود شود

مرده هاي حاکم

مرده هاي خشن

با پيام تباهي و غارت حکومت کنند

و زمين را از جسد انسان سيراب سازد

و هم از جسدهاي من و تو

تا ناله هاي درد من به گوش تو نرسد

و با آرامش خاطر

از راهي که به خانه تنگ من آمدي

دو باره برگرد

به جا يي که اول بودي

يعني قلب او

خانه

 

 

 

 


ادبی و هنری

 

صفحهء اول