|
||
|
||
آيا سيدجمال الدين
افغانی،
نصيِر مهرين
پرتو نادری
از آنجا که جناب واصف باختری در... فـــردا
تیغ شکسته ام که زپیکار، خسته ام در خلوتم خوش است مخوانم به انجمن کز جور یار و حیله ای اغیار خسته ام رنجیده بسکه خاطرم از هر سرود سرد از تار و از ترانه ای تکرار، خسته ام احسان پاکزاد
عارف پژمان
به چشم اهل زمانه، چقدر خوار شدیم چه دردناک بود، خاک غربت ای یاران به ما که مستحق جور روزگار، شدیم به ملک غیر، غریبانه بی کفن مردیم! شهید بیکسی و درد انتظا ر، شدیم دستگير نايل
گل احمد حکيمی
غربت سرا سرزمين کمترين آفتاب، کمترين ماهتاب، بهاران ش نم نم باران ش امام عبادی
|
اکـــرم عثمان
صبورالله سياه سنگ
سخاورز در اين سروده اسطورهء هستی مانرا به نمايش می گذارد؛... ســـالار عزيزپور
هنگامی که برف زمستان ناپدید می گردد، پدرم "چوب خط مهتاب" را قطع می کند که در تی پی* (خیمه سرخپوستان) نگهداری می شود. با طلوع اولین مهتاب او بر چوب خطی می کشد. و می گوید: آغازی تازه برای... برگردان: پروين پژوواک
عزيز نسين
مگر از نگار ديرين خبری رسيده امشب برو ای غام جدايی ز دلم تو دست بردار که شب سياه هجران به سحر رسيده امشب نبود ديگر هراسم ز جفای دست صياد که پرنده مهاجر به حضر رسيدده امشب بهــانه
به من غمزده چون رحمت یزدان شوی تازجور و ستم و کینۀ این عصر و زمان تا ز شرِ نگهء فتنه برانگیز کسان
تو بیایی ببرم لحظۀ پنهان شوی آتش افروخته
| |
استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد
This website is optimised with IE6+ and a screen resolution of 1024 X 768 or
higher
|