© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالار عزيزپور

 

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم

 

 

-----------

 

در همين رابطه

 

 

 

چند آفرين و
 ايکاش و ايدريغ

«صبورالله سياه سنگ»

 

 

 

 

 

 

سالار عزیزپور

مونشن / آلمان

 

 

 

 

 

 سخنی چند بر «چند آفرین وایکاش و ایدریغ»

 

 

بخش پنجم

 

توقف در صورت های نگار شی

 

به نظر نگارنده، منتقد گرامی در « چند آفرین و ایکاش وایدریغ » بیشتر به صورت های نگارشی پرداخته و کمتر به مباحث اساسی و محتوایی درنگ داشته اند به جز در موارد ی که قصد شان عیب جویی وانگشت گذاشتن به کاستی های اثر بوده است و آن هم در گستره ی نشر وچاپ اثر ؛به گونه ی که می خوانیم: « من شور و شوق فارسیگرایی عزیزپور را میستایم، وپیشنهاد میکنم که هنگام انگشت گذاشتن بر خرابیها وخرابکاریهای زبانهای دیگران، خود باید پاکیزه ترین زبان را در بهترین آرایه ها و جلوه هایی آن به کاربرد تانشان دهد که یک سر وگردن از« حریف » برتراست.

اگر خدا نخواسته همین چند سطر کوتاه به دست « حریف » بیفتد، ببینید چند جای آن را با قلم سرخ نشانی خواهد کرد:

1ـ « زیانزد » یعنی چه؟ اگر هدف « زبانزد » باشد. باید با « ب» نوشته شود.

2ـ « محدود و بسیار» یعنی چه؟ آیا فارسی درست آن « کم وبیش» یا «کماپیش » نیست؟

3ـ « پشتو زرغون» چیست؟ اگر پشتون زرغون مینوسید، « ن» نخست را فراموش نکنید.و....

افزون براین ها به درازا کشیدن این گونه مباحث سایه ی از بد فهمی هایی را بر انتقاد های صریح وروشن نگارنده می گستراند و کاربرد زبانزدهای بسیار منطقی وبجا را به پرسش می برد که واژه ی دانشگاه بجای واژه ی پوهنتون در زبان فارسی یکی از این موارد می باشد. که بحث« پسوند گاه» همراه با بی قاعده گی آن و تعمیم آن با مباحث واژه هایی چون: خوردن و نوشیدن وسایر مباحث بی قاعده گی کاربرد واژه ها، چه گره ی از مسایل طرح شده در پژوهشی بر گستره زبان را خواهد گشود؟

به نظر نگارنده سخن درست ومنطقی همانا است که سیاه سنگ عزیز گفته اند که ابتدا زبان بوده وبدنبال آن قواعد آن آمده است. پیوسته به این گفته باید افزود: هر اندازه زبان ها به قاعده و قاعده مند باشند به همانا اندازه در بازتاب مفاهیم دچار اشگال نمی شویم. از همینرو طرح پسوند هایی «گاه» و «تون» برایم مورد توجه بوده است. پسوند «گاه» با همه بی قاعده گی ها، قواعدی نیز دارد که بایستی دوست گرامی به آن توجه می داشتند که بخشی از موارد آن را دراین جا برمی شماریم:1ـ «گاه» که ساده شده ی آن «گه» است به چم های گوناگون به کار می رود: الف ـ زمان،وقت. بـ ـ دوره،عصر. ج ـ به گونه ی پسوند زمان، مکان ـ گاه پسوند مکان. 2ـ «گاه »گرچه جداگانه قید زمان است ولی هنگامی پسوند باشد بیشتر معنای مکان کاری آشکارو هویدا را می رساند. یعنی این پسوند« جای رو دادن یک کاری» را نشان می دهد، مانند: آسایشگاه، پرستشگاه، خوابگاه، گذرگاه و نهانگاه. 3ـ« گاه »در پهلوی« گاس»، در اوستا « گاتو »، در فارسی هخامنشی « فارسی باستان » « گاتهو » بوده به معنای « جا، زمان، نشیمن،تخت،رتبه » ودر سنسکریت « گاوه » بوده به معنای «جا»و موارد دیگر که بر شماری آن ها مثنوی ده من کاغذ می خواهد که جای آن در این « سخنی چند بر چند آفرین و... » نیست. اما در مورد کاربرد گسترده وبی رویه ی واژه ها یی همچون: خوردن و نوشیدن باید گفت که منطق زبان شناسی به طور مستقیم متناسب با منطق معمولی نیست ویا به تعبیر دیگر همواره چنین نمی باشد.

^^^^^^^^^^^^^^^

سلسله نوشته های را که زیر عنوان « سخنی چند بر چند آفرین وایکاش وایدریغ»که تا بخش پنجم آن نگاشته ام به طور موقت پایان یافته تلقی می کنم ودر صورت ضرورت و در شرایط دیگر، آن را پی خواهم گرفت. لازم به یاد آوری ست که رویکرد دوست گرامی ام جناب سیاه سنگ زیر عنوان «چندآفرین وایکاش و ایدریغ» به اثر این جانب « پژوهشی در گستره ی زبان و...»به خواهش خودم بوده واز پاسخ مثبت ایشان جهانی سپاسگزارم وامیدوارم از قلم اندازی های نگارنده غبار اندوه برخاطر شان ننشیند. چراکه در فرهنگ ما رنجیدن از دوست وحتااز دوشمن صواب نیست. به قول حافظ شیرازی:

وفا کنیم وملامت کشیم وخوش باشــیم

که در طریقت ما کافری ست رنجیدن

 

 «»«»«»«»«»«»

 

 


 

ادبی هنری

 

صفحهء اول