© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالار عزيزپور

 

بخش اول

 

بخش دوم

 

 

 

 

 

 

-----------

 

در همين رابطه

 

 

 

چند آفرين و
 ايکاش و ايدريغ

«صبورالله سياه سنگ»

 

 

 

 

 

 

سالار عزیزپور

مونشن / آلمان

 

 

 

 

 

 سخنی چند بر «چند آفرین وایکاش و ایدریغ»

 

 

بخش سوم

 

درآغاز سومین بخشی از نوشتار مان ناگفته نمی گذاریم که نخستین ودومین بخشی پیوسته نوشتارهایی که پی گرفته ایم به کاستی ها و ناهنجاری های نگارشی وهم چنان کمبود منابع و تنگنا های پژوهشی تعلق می گیرد وسومین این سلسله نوشتار ها به «باز هم پژوهشی در گسترهء زبان» برمی گردد.

پیش از آن که جستار پسین را بر گشایم. این نکته را یاد آور می شویم که کاستی ها و ناهنجاری های نگارشی و بسیاری از سهل انگاری هایی پیوسته با این موضوع به نگارندهء این قلم منحصر نمی ماند به استثنای شمار انگشت شماری، گروهی بزرگی از نویسنده گان ما را در بر می گیرد و شماری کسانی که بیرون از این دایره می مانند؛ شیوهء نگارش شان بر مبنای سلیقه شان بوده و هنوز که هنوز است حیثیت معیار و هنجار همگانی نیافته اند. چرا که موانع چند گانهء بر معیاری شدن نوشتار زبان فارسی زبان وجود داشته و دارد. نخست، این که هیچ رسم الخطی مورد قبول همه کارشناسان نیست و امروز، تقریبا هر سازمانی وهر فردی آن هم در بهترین صورتش برای خودش رسم الخطی مخصوص به خود دارد. دو دیگر، بیشترین این رسم الخط ها همراه با هنجار هایی علامت گذاری به پیروی از زبان های بیگانه بوده و کمتر برخاسته از ویژه گی هایی نوشتاری و ساختاری زبان فارسی می باشند.

بر همین مبنا به تعداد نویسنده گان واقعی، ما گونه ها و روش های نگارشی داریم و« پژوهشی در گستره ءزبان» بازتاب همین ناهمگون نویسی واعمال سلیقه های مختلف در روش های نگارشی است. از همین رو، رویکرد سیاه سنگ عزیز برای من ارزشمند وآموزنده است. ای کاش دوست گرامی با همین شیوه و روحیه به مجموعهء این اثر می پرداختند ویا در محدوده همین پیشنهاد ها بسنده می کردند و سخن گوهر بار خویش را تا منزلهء عیب جویی ها و بد فهمی ها پایین نمی کشيدند.

باز هم پژوهشی در گسترهء زبان:

با دریغ باید گفت: اصل زیاده رویی در عیب جویی، منتقد گرامی را از تأمل آرام و خونسرد بر مباحث طرح شده به ویژه محوريترین محبث آن دور کرده و هم چنان تب وهیجان عیب جویانه همراه با و سواس بیش از اندازه در تصحیح موارد املایی، منتقد گرامی را در محدودهء کاستی های املایی توقف داده و از برداشت همه جانبه و ژرف پیام و محتوای این اثر باز داشته است. این عدم رویکرد منتقد به محتوای این اثر و مباحث اساسی و فرعی آن، همراه با تناقص گویی ها و شتابزده گی در نتیجه گیری که چاشنی از زبان طعن و هجو را نیز با خود یدک می کشد؛ آماج متحوایی این نقد و نظر را از اعتبار علمی می اندازد و در خدمت، دامن زدن به احساسات آبکی حسودان و پسمانده گانی کاروان علم و ادب قرار مید هد نه در راستای پالایش وپیرایش اثری و یا در جهت بهبود آثاری. چرا که ما نقد را سبک وسنگین کردن اثری و آثاری میدانیم که بدون هیچ غرض و مرضی صورت گیرد و قصد منتقد به هیچ وجه کم زدن و توهین به نویسنده اثر نباشد؛ بلکه منتقد بکوشد تا اثر را برای خواننده قابل فهم سازد از یکسو و از سوی دیگر نویسنده اثر را به معایب و نقاط قوت اثر آشنا سازد و هم چنان راههای رفع نابسامانی اثر را با پیشنهاد علمی میسر و ممکن سارند. بنا برین، نقد و انتقاد ابدا به معنی عیب جویی نیست و هم چنان به مفهوم کف پایی بر داشتن و یا به تعبیر بیماران روانی جل و پوستک کسی در آوردن، هم نیست بلکه نقد به مفهوم رفع ویا بر چیدن کاستی ها وکژی هاست وتلاش در راستای سلامتی اندیشه و سلامتی بیان و زبان وادب است. و نکته که باید در این جا اضافه کرد، این است که هر اثر ی به گفتهء استاد ناظمی درحوزه نقد نمی گنجد الا اینکه در مقام نقد باشد. در صورت اثری در حوزه باشد ؛ بایستی با مسوولیت به داوری آن پرداخت و با در نظرداشت حداقل نکات گفته شده فوق. متاسفانه نقد سیاه سنگ عزیز به استثنای موارد نگارشی آن، در بسا موارد، در بر گیرنده ء کاستی ها و نادرستی ها زیر می باشند که این نقد و نظر را ازاعتبار یک نقد و نظر علمی دور می کند:

ـ افراط درعیب جویی ها

ـ توقف در صورت های نگارشی

ـ دوری از مباحث اساسی ومحتوایی وخلط مباحث

ـ تناقص گویی وآشفته نگری

ـ شتابزده گی در نتیجه گیری ها

ـ توجیهء در جهت سانسور کتاب

ـ دوری از زبان نقد و رویکرد علمی

 «»«»«»«»«»«»

 

 


 

ادبی هنری

 

صفحهء اول