در نامهء فـــــردا «سرسخن» بيانگر موضع کلوب قلم ميباشد در حاليکه ديــگر مــــقالات ديدگـــــــاه هــای  نويســــنده گـــان فـــرهيختــــه را بازتاب ميـدهــــد

 

 

 

شمارهء  دوم

( سنبله ـ ميزان 1377 /Aug. Sep. 1998 )
 

ســــرســــخن
 

گمان مبـــــر که به پايان رسيد کـــار مغـــان
هـزار بادهء ناخورده هنـوز در رگ تاک است

 

انتخاب نام " فردا " برای نامهء ما يک اقدام ذوقی و تصادفی نيست. از سر تفريح و تفنن نخواسته ايم خود را  به آينده، اين آتيهء آرمانی بچسپانيم و " فردا" "فردا" بگوئيم.

اين کلمه در تداول استعمال الفاظ و واژه های روزمره بر نوک زبان ما ننشسته است. ما شعوری و آگاهانه ميدانيم که هدف دشواری را در پيش داريم و فردای واقعی آن منزل دم دست نيست که با يک جست به آن برسيم. اين يک گذر و گذار تاريخی است که نه تنها عامل مرور زمان رسيدنش را ضمانت نمی کند بلکه بايد از نظر انديشه ای نيز به آن برسيم و اسباب و عوامل حصول و وصولش را فراهم بياوريم.

آن فردای که ما مراد کرده ايم نخست يک تحول عميق و فراگير فکری است که بايد از نظر اعتقادی فهمش کنيم و بعد از آن اسباب مادی و تکنيکی اش را فراهم بياوريم.

چنانچه ميدانيم از نظر انديشه ای ما هنوز قابليت عبور به دوران جديد را نداريم.......

" شيوهء توليد آسيائی و چگونگی تحول خاور زمين "  پيوسته به گذشته  ( دکتور اکــــرم عثمان )

" جوانمــردی و رنــــدی"  ( ســـــيد طيب جـــــواد )

" مقدمه ای بر چگونگی جنبشهای مشروطه "  ( دکتور اکــــرم عثمان )

صفحــــهء دريچـــه با اشعاری از  ( قهار عاصی ـ فريدون نقاش زاده ـ سليمان لايق ـ خليل الله خليلی ـ فائقه جواد مهاجر)

" « داگ همر شولد» يک سياستمدار و اديب سويدنی"

" زما د پلار ملگری "  لند کيسه ( امين افغانپور )

صفحهء دانستنی ها

صفحهء جوانان

صفحهء بانوان

 

                                شمارهء قبل                        شمارهء بعد

صفحهء گذشته