|
نصیرمهرین
عبــــدالرحــمان
لــودین ، قسمت چهارم کارکرد های لودین عبدالرحمان لودین ازانسان های چند بُعدی بود. از آنانی که با قلم وقدم وجوانب متعدد آن سروکار دارند. به عنوان نویسنده، تنها پارچه هاّیی رادرچارچوب لزوم دیدهای سراج الاخبار نمی نوشت، بلکه شعرنیزمیسرود.برای زبان پشتو خدمت مینمود.افکار سیاسی استقلال طلبانه، اصلاحی ومحدودکنندۀ قدرت مطلقه را داشت. اشاعۀافکارش درصحبت ها با دوستان همرازمحدود نمیشد. به داشتن تشکیلات و سلاح سازمانی باور داشت . در راستای انسجام یابی آن سلاح به کار جمعی با دوستان مشغول بود. تنها شعری نسرود که درمصراع هاو بیت های آن چهرۀ مفاسد مطلق العنانی امیرحبیب الله را هنوز میتوان دید؛ بلکه بدلیل آنکه مرد عمل بود،دست از دل وجان شست وقدم برداشت تا امیر را از میانه بردارد. . . در سالهای پس از کسب استقلال که آگنده از جوش وخروش ویأس وناامیدی هابود وکجرفتاری های خودپسندانۀ شاه امان الله او را میازرد،خاموش ننشست. همزمان باهمرفتاری وهمکاری،صدای اعتراض خویش رانیزبلند کردوازپیشامدهای آن نه هراسید. . . شاه را باسخنان ونوشته های خویش اشکارا ویا درخفا متوجه عواقب احتمالی ومصیبت آمیزنمود. . . هنگامی که نادرشاه نقاب تزویروحیل خویش را به زودی کنار نهاد ودست به گلوی مخالفین برد،جسورانه آنگونه که شایستۀ شخصیت های با وقار سیاسی است،مخالفت خویش را ابراز داشت . . . اوازشخصیت های مطرح وطراز اول جامعۀ روشنفکری کشورما بود. آن ابعاد پیشینه وزمان شروع زمامداری نادرشاه ازنظرشاه بدورنبود. با آنهم گویا خود به عواقبی که از ناحیه استبداد نادرخانی در انتظار او نشسته بود آگاه نبود. برای شناخت بیشتر وبهتر او، به کارکردهای قلمی قابل دسترس او اشاره مینماییم. عبدالرحمان لودین درسراج الاخبار با محمود طرزی همکاربود. باتوجه به این نکته که سراج الاخبارنمی توانست ، خروشگاه تمامی آرزوهای او باشد، نمیتوان با مراجعه به نبشته های او در آن دوهفته نامه ،سیمای او را تعیین نمود.اما آنچه مسلم است ودرحدود خویش درارزیابی از او اهمیت دارد، اینست که نویسنده یی بود با استعداد وتوانمند. درمیان کسانی که میتوانستند بنویسند،پس از محمود طرزی ودرسطح عبدالهادی داوی همواره ازاو یاد شده است . سوگمندانه، بسیاری از نبشته های اواز بین برده شده اند. اندکی که در اختیار است، نیزدریک مجموعه گرد آوری نشده اند. بعید به نظر نمی رسد که پاره یی از یادداشتها ونوشته های اوپسان ها از طرف کسان دیگری وبا نام های دیگری منتشر شده باشند . سعی ما درین بخش این هم است که در حدود میسرنوشته های او راگرد بیاوریم . شایداین نبشته ها گوشه ها ونیمه های ازافکارودیدگاه او را برمابنمایانند. گرچه بسیاری ازهموطنان ما که از لودین یادی نموده اند،نمونه های سخن او راآورده اند. اما دربسا موارد فقط در صورت اشاره ومختصر بوده اند. البته شادروان غبارشعری از او را که نعره نام دارد،با تمام بیت ها آورده است .واین همان مخمسی ست که مخالفت با استبداد،استعمارانگلیس ودعوت به مبارزه درآن متجلی است . نخست آنرا نقل مینماییم :
نعـــــره
ای ملت از
برای خــــدا زودتر شــــــوید ازشرمکر وحـــیلۀ دشمن خبر
شـــــوید
از یکطرف
نهنگ وز دیگر طرف پلنگ هر دو بخون ما دهن خویش کرده رنگ
این وقت
فرصت است نه هنگام جشن وسور هرکس که فوت میکندش میشود کفور
امروز
درتمامی عالم چه شورو شر برپا وما نشسته از
آنجمله بیخبر
الله عالم
است که این خصم بدسرشت این حب حب خویش چسان کرده است کشت
تاهیچ فرق کرده نیاید زخوب وزشت نقشی
چنین بساط ببایست در
نوشت
خصم بزرگ
خویش شناسید انگلیز زان پس عدوی دیگرتان است روس
نیز
حاضر کنید
اسلحه کوبید طبل وکوس آرید روبجنگ چوعثمانی وپروس
باری بسیر
سوزن ساعت نظر بدوز در لمحه ها ولحظۀ ساعت گذشت روز
اي
غافل از زمانه و شاغل به لهوو
گلف با
دشمن خبيث كسي كرده است حلف؟
زینسان که
درکلاه وفراکوت وبوت نو از رشک میبرید یکی از دگر
گروترسیدزانگلیز چواطفال از ببو تا کی پس ار
دریژ نگوئید زیر زو
این کرچ
راست در کمر وجیغه درکلاه بس وضع خوب وفیشن روز است واه واه
از حال
پرتأسف این ملت نجیب خواهم بیان کنم بحضورتو این
ادیب
کردند
خائنان جفاکیش بیفروغ آقایی زمانه همه بهر خود
قروغ
گر مستبدی
ز روی جهالت عتاب کرد یا غیر حق کدام کسی را عذاب کرد
هر کجا که
جاهلیست پر ازجهل وابلهی تفتیش در معارف ما میکند زهی !
هریک نشسته
است به زین آنچنان تلک
کش نیست غم زملت وپرواش از ملکبا
هرلحظه چون خیال چنین حال غم فزا آید بسر زجوش شود فرق
من جدا
ادامه دارد
|