© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 قسمت اول

 

  قسمت دوم

 




نصیرمهرین




                              عبدالرحمان لودین، قربانی تـَـوَهُم واستبداد نادرشاه
                                                   (قسمت سوم)
                                                    متن فشرده

. . . گوشه یی ازسیمای استبداد محمدنادرشــاه رادرپیش چشم آورده ایم. منظورما این است، تا درچهرۀ ترسناک وترسیدۀ نظام مطلقۀ استبدادی او، دیگرباره نگاه کنیم.ابعاد و ویژه گیهای آن رابیابیم وبه داوری بپردازیم ؛ به دریافت ژرفترمضارحاصله ازساختارحکومتگری اودرحیات جامعه ما برسیم. وبا درسگیری وپندوعبرت، ازرویا های دلبسته به کاربرد راه وروش نادرشاه جلوگیری شود . زیرا معتقدهستیم،شاهی که باگذشت زمان وحتا باگذشت چنددهه؛ وهنگامیکه تخت فرزنداش محمدظاهرنیزبه تخته کشیده است،دیرتردرمعرض بازشناسی ونقـــد آمده است؛ چه رسد به ارائه تصویرجامعی ازاو. . .
پاره یی ازموفقیت های سرکوبگرانۀ نادرشاه را، درتوهماتی دیده ایم که مخالفین او، درزمینۀ تشخیص ازمطلقیت او داشتند . . .



سایه روشن هایی ازسیمای عبدالرحمان لودین

الف - سالشمارلودین وتصویر عمومی:

عبدالرحمان لودین متولد سال 1272خورشیدی درکابل .
پسرسید احمد خان لودین. نامبرده خود ازمشروطه خواهان نخست بود.
عضوگروه "جوانان افغان" ، که میرغلام محمدغبارنیزدرآن عضویت داشت.
1290 همکارسراج الاخبار
زبانها : فارسی پشتو،ترکی ، اردو ، وکمی عربی وانگلیسی .
12 سرطان1297 با تفنگچه برحبیب الله خان آنش گشود . 8 ماه زندانی بود.
بعد ازاستقلال1919درجریدۀامان افغان به نویسنده گی پرداخت وظایف دیگری را نیزبه این ترتیب انجام داد :
عضویت مرکز قانونگزاری
هیات سیاسی افغانستان دربخارا
رئیس مرکه پشتو
عضو شرکت کننده درلویه جرگه
کفالت سرمنشی شاه 1303، کناره گیری از کاردراموردولتی .
رئیس بلدیه قندهار 1305
رئیس گمرکات کابل 1306-1307
مدتی در زمان امارت حبیب الله کلکانی زندانی شد. 1308
چندی درماه های نخست پادشاهی نادرشاه رئیس بلدیه کابل بود.
در سال 1930 (1309 خورشیدی ) درحالی که 37 سال داشت ، به امر محمد نادرشاه درداخل ارگ شاهی تیرباران شد .

ب - دیــــــــــداری باگــزارش های مرگ او

آنچه ازقلم نویسنده گانی که دربارۀمرگ عبدالرخمان لودین نوشته اند، تراویده و اکنون دراختیارماست،این نتیجه حاصل میشود که گزارشها حاوی توحید خبروتصویر یگانه ازموضوع اعدام اونیستند . میان گزارش ها اندک تفاوت هایی است. از آن جمله یکی هم اینست که :

نادرشاه روزی پس ازصرف غذا با عبدالرحمان لودین، رئیس بلدیۀ شهر کابل به عساکر محافظ دستور داده که لودین رابکشند. دستوراوبه زودی اجرا شــــــــد وجنازۀ او را بر روی خــــــری نهاده به خانه اش بردند. *
اما چند تن دیگرازصرف غذا خبر نمیدهند.

ازبقیه گزارشها وفقدان توحید نظر میان آنها، چنین استنباط می شود که هنگام اجرای امرشاه وشهادت لودین، اشخاص بیشتری حضورنداشته اند. اینکه شاه درکمال آرامش تصمیم خود راعملی نموده ،میتواند لزومدید ،طرح قبلی وآمادگی او را نشان دهد. درواقع شاه با آن دیدار،خواسته بود که هنگام صحبت وحتاصرف غذا با لودین، شخص دیگری حضور نداشته باشد.

درحالیکه هنگام دادن امربه کشتن غلام نبی خان چرخی، جمعیتی ناظرصحنه مرگ او بودند وگزارش قتل او با چشم دیدهای غلام جیلانی خان چرخی ( درزندان) که بعدتراعدام شد ، سازگاری دارد .

با وجود آنکه دردیدارخویش با راه هایی که محمد نادرخان برای ازمیان برداشتن مخالفین( وازجمله لودین بمثابۀ حقیقت واقع) درپیش گرفت،عامل مرگ اورا میتوان درخشم استبدادی شاه نشان داد، اما به منظوردریافت بیشتراوصاف وفرهنگ سیاسی آن نظام واشتباه لودین، لازم می بینیم ،نظریات مختلف وازجمله دلایل حکومت را نیزبیاوریم .

1- آنچـــــه دولت گفت :

غبارپس ازنشان تدارک توطئه علیه لودین،ادعای دولت را با منبع ومأخذ چنین آورده است :

" جریدۀ رسمی اصلاح هم درشماره 67 مورخ 3 اسد 1309 چنین نوشت : « نظربه خیانتکاریی که از عبدالرحمان رئیس بلدیه، برضد مفاد ومصالح جامعه قولا ً وکتبا ً (؟) وعملا ً دراعتشاش موجود اشرارقریۀ کلکان وکهدامن بظهورپیوست، مشارالیه محکوم به اعدام گردیده، وتفصیلات خیانت او رابه شمارۀ آینده به اطلاع خواهیم رسانید. انشأ الله تعالی .»

دلیل! دیگری ازمنظورافزایش گناه لودین! وتوجیه دستورشاه را محمد گل خان مهمند وزیرداخله، گفته است . غبار :

" محمد گل خان مهمند وزیرداخله درمنبرمسجد چوب فروشی کابل بالاشد .نطقی دایر " بر کفرو زندقه والحاد" عبدالرحمان ایراد کرد وبوتلی را کشیده به مردم نشان داد وگفت :« این بوتل شرابی است که از خانۀ عبدالرحمان بدست آورده ام .»(1)


2- ســــــید محمد قاسم رشتیا :

" چون واقعۀ شورش دوم سمت شمالی شــد، عبدالرحمان خان رئیس بلدیه کابل، برای مسلح ساختن مـــردم کابل خواهش یک تعداداسلحه را کرد. نادرخان بر اومشتبه شد ودروقتیکه عبدالرحمان خان اوامرشاه را درکتابچۀ خودنوت میکرد، نادرشاه کتابجه رابرای خواندن از دست او گرفته شب مطالعه کرد. تمام یادداشت ها واشعارانقلابی او را خواند. فردا نامبرده را درمجلس وزرابحضورخود خواست، وازروی یادداشت های خودش، مخالفت او را با خود برروی کشیده فی المجلس امر نمود که او رااعدام نمایند."

3- یادداشت سید مسعود پوهنیاردرادامۀ سخنان رشتیا :

"محترم رشتیا رویداد واقعه را از زبان سرمنشی حضور میرزا محمد نوروزخان وحافظ نورمحمد خان کهگدای نقل کرده است .
علت دیگر که اینجانب ( پوهنیار )شنید این بود که چون شورش دوم سمت شمالی بوقوع پیوست، عبدالرحمان خان رئیس بلدیه به جهرچی امر کرد که تا به شهر جهرزند که مردم مراقب حفظ و امنیت خود باشند زیرا اوضاع اغتشاش آلوداست. از آن امرنادرخان برافروخته شد که عبدالرحمان بی جهت در شهرومردم خوف وهراس تولید می کند، لذا او را خواسته اعدام نمود. درهر صورت علت اعدام مشتبه شدن نادرشاه برعزایم او درآن روز های بحرانی بوده است ".(2)

4- میرغلام محمد غبار :

" راجع به عبدالرحـــــمان خان توطئه یی شد که توسط شیراحمد خان تاجردربدل اجرت، یکنفرجارچی را واداشت که ازنام عبدالرحمان خان رئیس بلدیه، دربازارهای کابل جاربزند : « مردم شمالی ( کوهدامن وکوهستان) بغاوت کرده وتا نزدیک کابل رسیده اند . شما مردم کابل هوشیار وحاضر به دفاع خود شوید ودکانها راببندید». حکومت این جارراتحریک مردم ازطرف رئیس بلدیه خوانده، خودش را کشت، خانه اش راتفتیش وآثار قلمی اش راضبط نمود."(3)

5- سردارمحمدرحیم خان :

" هنگام قیام کوهدامنی ها، عبدالرخمان لودین ازنادرشاه تقاضانمود به اهالی کابل سلاح توزیع شود .گویا برای اینکه شهر را ازشورشیان دفاع کنند.برنامۀ اصلی لودین این بود که اهالی را مسلح سازد و در درجه اول نادرشاه را ازبین ببرد. نادشاه با تردید بدین پیشنهاد نگریست ومی فهمید که لودین مخالف انگلیس وازهمکاران امان الله خان است . ادارۀ جاسوسی انگلیس که فعالانه نادرخان را درگرفتن قدرت وپیگرد طرفدارن امان الله یاری میرساند، نیز این مطلب را میدانست .
شایع شده بود که قبلاً کتابچۀ یادداشت حاوی نظریات انقلابی واشعار مترقی وانتقادی ونوشته های تاریخی عبدالرحمان لودین دزدی شده بود. همین اسناد بهانه بدست دادکه که نادرخان بعد ازسرکوبی قیام کوهدامن او را زندانی کند ودرجون سال 1930 در محوطۀ قصردلکشا تیرباران نماید."(4)


روایات دردست داشته را دیدیم . در میان آنها مواردی موجود است که ایجاب سره وناسره کردن را می نماید.ولی آنچه مهم است که هیچ یک ازین تفاوت ها ،عمل ظالمانۀ اعدام لودین را توجیه نمی کند. به سخن دیگر ما باحقیقت واقع اعدام اومواجه هستیم که گزارشهای به رغم اینکه دارندۀاندک تفاوت ها وتناقض های اند،بازهم گواهی میدهند برمرگ بی لزوم اما مورد نیازراه وروش استبدادی .

در چارچوب تشخیص جوانب توجیهی گزارش ها، سخن از دایر نمودن مجلس وزرأ کمتر پذیرفته میتواندشـــد . در تردید آن میشود پرسید که آیا شخصی درآن حدودازآگاهی وتجربه اندوزی، اشعار ضد نادرخان ویا طرح های حزبی خود را در کتابچه یادداشت های دولتی نزد نادرخان برده بود ؟.

ایا این راه وروش که شاه مخالفین خودرا درمجلس وزرا و درمحضر آنها به محاکمه بکشاند؛وهمانجا دستوربه اعدام بدهد،میشود پذیرفته شود؟.

نادرشاه وبرادش محمد هاشم خان هر گز دست به چنان عملی نزده اند. زیرا برای آنـــها اعتنا به وزرا مطرح نبود. وزرا را بگونه یی برگزیده بودند که توانی نداشتند تا از اعـــدام های روبه تزاید،شکوه برلب بگذارند.

آنانی که یادداشت های مخالفت آمیز واشعارلودین را توجیهی برای خشم شاه اشاعه داده اند، برای اعــدام ده ها تن دیگر که کتابچۀ یادداشت واشعاری نیز نداشتند ، چه خواهند گفت ؟

آنانی که سعی داشته اند، دلیلی نزدیک وبهانه آمیزرابرای دستورشاه بیابند، آنچه را به عنوان علت العلل درنظر نیاورده اند،خاستگاه استبدادی حکم اعدام نزد نادرشاه وظرفیت های موجود در زندگی ، وتفکرات لودین است .

دیدیم که درخواست مسلح شدن مردم کابل ازطرف لودین را چندین گزارش( به استثنای غبار) تایید مینماینـــــد . سردار رخیم خان به عنوان شخص طرفدار امان الله خان ومدافع مبارزه علیه نادرشاه ،آن شایعه را مطابق لزوم دیدهای مخالفت آمیز خویش ومثبت ارزیابی میکند. طرفداران وهمکاران خانوادۀ سلطنتی ، در آن خواهش مسلح شدن مرم کابل ،" دلیلی " برای خشم شاه ومرگ لودین می جویند. عبار آن را توطئه واتهامی می بیند، ساختۀ دست جواسیس دربار.

این همه گزارشها وتفسیرها؛ بازهم حاکی ازجوانب ترسیده وبی اطمینانی دولت است . همان ویژه گیی که چند باراز آن یاد نمودیم ودربسا از اعدام ها وکاربرد شیوه های مستبدانه چون سایه یی، حکومت آنها را همراهی کرده است . درینصورت،برای نادرشاه حتا کوچکترین شایعه بسنده بوده است که اشخاص قرار گرفته درمظان اتهام رابه مرگ محکوم نماید. آن منطق نمی توانست شخصیتی چون عبــــــدالرحمان لودین راحتا لحظۀ بیشتر تحمل نماید.

استبدادنادرشاهی و ترس همزاد آن بود که گلوله های آتشین را به سینۀ لودین فرستاد وخون اورا ریخت .مسلم است، واقعه نگارانی که این خواستگاه را نیابندویا نخواهند آنرا درنظر آوردند،توفیقی در نبشته های توجیه آمیز کارکرد استبداد نیز نخواهند داشت .


ج- لودین با دم شیربازی کـرد

ما تاحال ازاستبداد محمد نادرشاه گفته ایم . نــــه ازاشتباه لودین که درکنار حلقۀ دام استبداد ایستاد وچنان زمینه یی را برای نادرشاه فراهم آورد . نباید فراموش کرد که لودین تصمیم مرگ و زنده گی اش رادراختیارشاه گذاشته بود .وقتی این موضوع را نیزدرکناراسباب موجبۀ مرگ لودین میاوریم به اشتباه لودین درارزیابی استبداد نادرخان میرسیم. اشتباهی که ازدست کم گرفتن نیازهای خونریزانه نظام درچهرۀ توهم ناشی شد.

تردیدی نیست که پاشنۀ حکومت نادرخان برنظام استبدادی- مطلقه وخاندانی می چرخید. اما لودین قربانی توهم خود ویاران خود نسبت به نادرخان نیز شده است . آنها به رغم مشاهدۀ بی وقفه بدعهدی شاه ،توقیف واعدام بیگناهان ازطرف شاه ؛ راه همکاری بادولت ورابطه با یاران مشروطه خواه واصلاح طلبان رابا گونه یی از ترصد وانتظار در پیش گرفته بود. این اشتباه لودین وبازی او با دم شیر ریشه در بینش سیاسی ونبود قاطعیت اوعلیه نادرخان دارد . به این اشتباه اوبا خواندن گزارش صحبت هایی پی می بریم که با ورود نادرخان بکابل چند تن از سیاسی اندیشان روزگاردیدۀ آن هنگام داشتند.

پس ازآنکه نادرشاه خود را پادشاه اعلام نموده،"جوانان افغان" دربارۀ شکل گیری نظام نادرخان وعواقب کار،به بحث پرداخته اند. اما با آنهم رهنمودهای مشخص عملی ایشان گنگ ودارندۀ موقف دوپهلو است که زمینۀ مساعد سرکوب را،هردم دردسترس حکومت قهاروسرکوبگرمی نهاد . (5)

نخست به ارزیابی آنها از نظام نادرخان ببینیم :

شب اعلان پادشاهی نادرشاه به پادشاهی، جوانان افغان درمنزل غبارگرد آمده بودند تا تحلیلی ازحرکت شاه نمایند. همچنان سیر حرکی خویش راترسیم کنند .

علام محی الدین آرتی ، این موضع را ابلاغ میدارد:

" . . .هرجمعیت وفردی که با دولت جدید کمک وهمراهی کند، درمعنی آنست که شریک جنایت بوده است ."

ارزیابی غلام محی الدین آرتی ازرویدادهای سقوط نظام امانی وپیدایش شورشهاوآمدن دولت نادرشاه عمدتا ًاین است که " دست مخفی خارجی نقش بزرگی در تعیین مقدرات کشور دارد . "

آرتی اسباب موجبۀ سقوط نظام امانی رادر آن دیده بود که شاه امان الله کم تجربه ومغرور بود . افزون برآن ارتی عقیده داشت که " دست خارجی ( انگلیس ) بوسیلۀ عمال خود دولت را منحرف ساخت ."

غبار، گامی جدی تر پیش گذاشته ومدعی شده است که" عدم همراهی با دولت به تنهایی کافی نیست، زیرا بیطرفی جمعیت را به یک دستۀ تماشاچی مبدل می کند . پس تصویب شود که علاوتا ًضد دولت مبارزه به عمل آید ."

تاج محمد پغمانی ازآن شناختی حرف می زند که از نادرخان به عنوان آدم نامطلوب دارد. اومبارزه با رژیم تحمیلی را مطرح میکند.

فیض محمد باروت ساز، ارزیابی عامل خارجی – انگلیسی را مانند آرتی دارد وپیشنهاد مبارزۀ جدی را می نماید .

عبــــــــدالرحمان لودین گفته است :

" چیزهایی که رفقا گفتند یک نظریه است ونظریه بایستی در تجربه وعمل تصدیق شود. برای اینکار صبر وانتظار، ومشاهده وتعقیب اوضاع اداری ومملکت، لازم است .تا آنوقت جمعیت بایستی در انتظار باقی بماند وافراد جمعیت درمقام های حساس دولتی از قبیل عضویت کابینه ونایب الحکومگی وغیره اشتراک نه نمایند . ( محمد اسمعیل خان بکنایه صدا کرد که : خودش را درده نخواهند گذاشت، و اومیگوید اسپ مرا در خانۀ ملک ببندید. گمان نه میکنم دولت موجوده بجزمحمد زایی وهندوستانی پوستۀ های حساس را بدیگری بگذارد.) بعد از آنکه دولت پروگرام خود را درمحل تطبیق گذاشت،وخط مشی سیاست داخلی وخارجی او آشکار گردید، ما وشما میتوانیم که خط حرکت جمعیت خود رامعین وطرز مبارزه را مشخص نماییم ." (6) ( تکیه ها از ماست )


ارزیابی نهایی و رهنمود جلسه در چند جملۀ فشرده آمده است :

" بالاحره مجلس با اکثریت آرأ فیصله کرد که: مبارزه مخفی ضد دولت جدید به شدت تعقیب گردد ولی مبارزۀ علنی فعلاً بصورت مؤقتی معطل گذاشته شود تا دیگ این بحران درافغانستان از غلیان بایستد؛ و دستگاه حاکمۀ جدید بشکل ثابت خودشرا بمردم نشان بدهد. آنگاه جمعیت تاکتیک مبارزه علنی خود را نیز به استقامت هدف غایی درداخل کشور تعیین خواهد نمود ." (7) ( تکیه از ماست )

مدارک لازم وحاکی ازمبارزۀ محفی منسجم آن مخالفین مترصد ومنتظردر اختیار نیست . شبنامه ها واعلامیه های پراگنده یی که دربرخی نشریات به آنها اشاره رفته است، به هسته های کوچک ویاافراد تعلق دارد.


ازمبارزۀ علنی گفته اند که معطل گذاشته شود. درحالیکه نه تنها زمینه های حد اقل آن وجودنداشت، بلکه غلبۀ برداشت توهم آمیز نسبت به نادرشاه را میتواند برساند. به ویژه هنگامی که می خوانیم ،حالت انتظار رامطرح می نمایند تا دستگاه حاکمه چهرۀ ثابت خودشرا به مردم نشان بدهد، مشی منفعل ونظاره گرانه بر برداشت های دقیق چند تن غالب می شود. چنانکه درارزیابی های چندتن از جوانان افغان دیدیم ،عبدالرحمان لودین نمایندۀ دیدگاه توهم آمیزبوده است . درحالیکه دیگران از همکاری معذور اند. در نتیجۀ همان توهم که پهلوی ندانم کاری اش نیز برحسته بوده است،لودین پست ریاست بلدیۀ پایتخت را نیز عهده دار شد

زمانی را که توقع داشتند،حکومت چهره اصلی خویش را بمردم نشان بدهد،دیری به درازا نکشید. دولت با عجله دست به گلوی آنان رسانید.
کارکرد های خاندان سلطنتی ، چنان بود که حتا برخلاف تصمیم مبنی برمعطل قراردادن مبارزۀعلنی وبرخلاف توجه به حساسیت مقام وکرسی، اولترازهمه عبدالرحمان لودین، بصورت آشکاراوبا سخنان جسارت آمیزوصریح ، درجلسۀ محاکمۀ محمد ولیخان وکیل سلطنت امان الله خان ،برآنانی که صحنۀریاکارانه بوجود آ.ورده بودند، خروشـید.

در متن چنان سردرگمی درمشی ونداشتن رهنمودمشخص سیاسی درحالیکه لودین حاضر شده بودبادولت نادرشاه همکاری کند، در آنسوی درجانب دولت بروز فاجعه یی برای او درکمین نشسته بود.

ترسی که هیولاگونه استبداد نوپای نادرشاهی را دنبال میکرد مانع از آن میشد که روی چنان همکاران اعتماد کند. درجۀ اعتماد،عبورازمرزنوکری به غلامی(به تعبیرمرحوم عبدالرحمان پژواک ) نیز برای آن دولت ونماد قهاروخود رأی آن بسنده نبوده است .استبداد نوپای ، ترسوو ترس زای هیبت آفرین ، در گذرگاه آزمونهای اشخاص، برای بستن ایشان بدستگاه دولتی افزون بر کسب اطلاعات ازدیدار های آنها، به پیشینه های آنها هم بی توجه نبود. با توجه به همان پیشینه های اشخاص سرشناس وتشخیص آنها با معیار حکومت مطلقۀ خاندانی بود که عده یی اعدام شدند وعدۀ دیگر روانۀ زندانها.

مسلم است که محمد نادرخان مانند هر خود کامه دیگری ، نمی توانست تمام دستگاه های ماشین دولتی را بوسیله نزدیکترین اعضای خانواده اش در گردش نگه دارد . چنین مأمولی برای آن چنان نهادهای خانوادگی ونهاد های با حاکمیت حزبی نیز ممکن نبوده ونیست . پس درآغاز ازیکطرف برخی ازآنانی رابه وظایفی گماشت که دل خوشی از امان الله خان نیز نداشتند واز سوی دیگر تا آنجایی که میدید این افراد دارندۀ ظرفیت های مخالفت آمیزوعقل وهوش جسورانه هستند ، نمیتوانست بیشترروی ایشان اعتماد کند. واین عملیه جایگزینی را ازهمان آغازبا تصفیه های خونین پیش برد وجان عزیزان بیشماری را ستاند .
ادامه دارد

رویکردها:

* - گزارش مربوطه به عبدالحی حبیبی . صفحۀ 12 در کتاب جنبش مشروطیت در افغانستان .
1- میرغلام محمد غبار. افغانستان درمسیرتاریخ جلد دوم. صفحۀ40 .چاپ ویرجینیا. امریکا. 1999
2- سید مسعود پوهنیار. ظهورمشروطیت وقربانیان استبداد درافغانستان ص 248. کتابخانۀ سبا. پشاور . پاکستان . 1375
3- غبار اثریادشده ص 40
4- سردار محمد رحیم خان .برگهای از تاریخ معاصر وطن ما ص111 .برگردان علام سخی غیرت. به اهتمام عبدالشکور حکم.
مرکز نشراتی فضل . پشاور . پاکستان
5-6-7 غبارجلد دوم ص 38 -40.


 

          

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول