اکـــرم عثمان
|
به شکوه شعر و شهامت، به روشنی اقتدا کنيم!
اکـــرم عثمان
از راست به چپ: خانم مليحه عثمان، ليلا صراحت روشنی، سرشار شمالی روشنی (پدر ليلا صراحت) ، داکتر اکرم عثمان (باغ سفارت هندوستان در کابل ، ۱۳ سنبله سال ۱۳۵٦ خورشيدی)
از شمار هزار ها روشنفکر آزاده و آرزومند و صد ها شاعر نويسندهء نامرادی که در سی سال اخير لگد مال ترکتازی های خودی و بيگانه شدند بيگمان ليلا صراحت روشنی داغدارترين و نامرادترين آنها بود. به سال 1360 خورشيدی شکنجه گر های وزارت امنيت وقت، سرشار روشنی شاعر بلند دست و نويسندهء فرزانه پدر ليلا را در شکنجه سرايی در «شش درک» کابل به شهادت رساندند که بازتابی وسيع داشت و سازمانهای دفاع از حقوق بشر در مقام دفاع از آن شهيد معصوم برآمدند و قتل او را ضايعه ای بزرگ برای جامعهء روشنفکری افغانستان قلمداد نمودند. از آن پس ليلا صراحت روشنی خود قايم مقام پدر در تمام عرصه های زندگی شد و در آن قيامت صغرای زندگی، خانواده اش را زير بال گرفت و شجاعت و قريحت کم نظيری راه پدر را در امر مبارزه و زمينهء آفرينش ادبی دنبال کرد و سرآمد شاعر زنهای روزگار خود گرديد. در آنجاکه شعر های ليلا بوی تند خونخواهی و رهايی ميداد حاکميت وقت بازهم عرصه را بر او تنگتر کرد و ناگزيرش نمود که در کمال عسرت و محروميت بار و بنهء خانواده را بربندد و راهی ديار هجرت شود. باد مخالف بازهم ليلا را بر گليم عزا نشاند و زورق بخشی از خانواده اش را در سواحل آستراليا به کام موجهای اقيانوس آرام سپرد و ليلای سياهپوش را سياهپوشتر کرد. مع الوصف ليلا تسليم مصايب روزگار نشد و با آفريده های منظوم و منثورش مراتب بالاتر و والاتر شاعری و نويسندگی را پيمود و رسالتی را که والد مبارزش نيمه تمام گذاشته بود به انجام رساند. دو سال پيش بيماری مهلک سرطان مغز، گريبان ليلا صراحت را گرفت تا او را وادار به تسليم و تمکين کند ولی آن سرخيل شاعران عاشق و عاشقان شاعر باز هم شکيبايی و صبوری را از کف نداد و تا آخرين روز های حياتش از ستايش زندگی و سرايش شعر نياسود و بر روی مرگ لبخند زد. اگر قرار باشد تنديس مقاومت، دليری و آزادگی را بر پا کنيم، هيچکس سزاوار تر از آن پيکر رسا و هردم شهيد نيست که بر بلندای رستگاری و شکوه بايستد. نفس پاک، روح بزرگ و آثار ماندگارش پاسدار جاودانی نام و نشانش خواهد بود و از اصالت تبار صاحب فضلش خبر خواهد داد. خدايش بيامرزد و غريق رحمت گرداند.
|