صنم عنبرین در من انگار که یک کوه به هم ریختهاست...
صنم عنبرین در من انگار که یک کوه به هم ریختهاست...
حسیب نیما بی تو ساحل-گرد و ، با تو مرد دریایی...
احمد تکل ( شعر پشتو) ډيوه د پسرلي آسمان ته...
تو مشت-بسته و خاموش و خشمگین خودت نبرد-باخته ی...
راحله یار به رادمردان! به مرگِ حادثه فریاد می...
فردوس اعظم شعرامروزتاجیکستان غزل کوچه دیریست...
پير محمد کاروان زړه جوړونکې مسکا اوس به زه د شپې...
غزل هفدهم -صوفی احمد علی قندهاری خوش کلامی در...
حضرت وهریز چیزی کم است در دنیا چیزی کم است در...