خفاش هــــا

 

 

ضيا افضلی

 

 

 

طالبان به هنگام اشغال شهر مزار جوانانی را كه مشغول تماشای فلم در سينمای بلخ بودند، بيرحمانه، تك تك به تير بستند.

 

 سالون ِ تهی، يكباره دهان ميگشايد و شماری را ميبلعد. تلق تلق چوكی ها و غُلغُل آدم ها آرامش سالون را بر هم ميزند. چوكی های نزديك به در ورودی زود تر پر ميشود و صف آدم ها تا انتهای سالون گسترده ميشود.

 پردهء بزرگ، دو سه فلش ميزند و چشمها آنرا منعكس ميسازند. بروی پردهء بزرگ نوشته های ريز ريز نقش ميبندد. دو سه تای از تماشاچيان با  هجا کردن - بی آنكه به معنايش پی ببرند – Bats ميخوانندش. يكی از پهلويی اش ميپرسد: چی مانا؟

- خفاش.

- خفاش چيست؟

- شب پره چرمی را ميگن. هم حيوان است، هم پرنده. سياه است مثل شب و خوراكشان خون آدمها.

- خون آدم ها، ها ؟ مثل طالبان، ها؟ شنيدم اونا هم لباس سياه تن ميكنن و خون ميريزند. درست مثل خفاش ها.

- ها، ميگن ده كابل زنها ره به تازيانه ميزنند و مرد ها ره به زندان می افگنند.

 

 فلم : تهاجم خفاش ها بر يك روستا. فرار مردم و چهرهء كريه خفاش ها. پناهگاهای بی امان. مردم هراس آلود چيغ برميارند و در مقابل هجوم جوخه های خفاش ها از پا در می آيند. خفاش ها با دهان های پرخون شان در پی طعمهء جديد به پرواز ميايند. تماشاچيان هراس آلود فلم را ميپايند و از خفاش ها چندششان ميشود.

 

*****

 

درزی نوار گون، سياهی را در دل ديوار پاره ميكند. كله يی پيچيده در دستار سياهی، مثل يك خفاش بدرون ميخزد. ميلهء سرد PK* وسط سالون را نشانه ميگيرد.

- د كاپر زامنو! «‌بچه های كافر »

خفاشی در « كلوز اپ » پرده، گلوی مردی نيمه جانی را ميدرد. صدای جررررررر با صدای جير جير خفاش گره ميخورد. رگبار، گلوله ها را از ميله PK  روی يك خط موازی ميجهند برروی تماشاچيان. خون فوران ميكند و نقش های خونين خفاش گونه يی ديوار ها و پرده را ميپوشاند. خفاش تشنه ميخندد. خفاش ميلهء PK اش را مينوازد و رگبار.

رگه های باريكی از خون، از لابلای چوكی های چلنی چلنی شر ميزند به راهرو  وسطی و همانند رود باری سوی شيب سالون جاری ميشود.

 

 *****

 

سه سال بعد:

جوانی در كنج ديواری ميشاشد. جستجوی پارچهء كلوخ، نگاه هايش را ميكشاند به گوشه ء ديواری كه كسی، زمانی، روی آن با پارچهء كلوخ نوشته بوده : اينجا 30 نما است. دلش شور ميزند. برميخيزد و ايزار بندش را ميبندد و ميايد به سوی دری كه در چند قدمی اش است. دستگيرهء در را ميچرخاند. در را باز ميكند و سرش را فرو ميكند لای سياهی و سكوت. بوی خون تازه مشامش را آگنده ميسازد. صدای جير جيری را ميشنود و هراس آلود عقب عقب ميرود و به كون می افتد. جوخه يی از خفاش ها با دهان های خونين از در سينما بيرون ميپرند و جير جير كنان در سايه روشن افق ناپديد ميشوند.

 

 پـــايــــان 

 

 

 PK* : نوعی اسلحه ثقيله ساخت اتحاد شوروی سابق كه در جنگ های افغانستان به پيمانهء وسيعی كاربرد داشته.

 

 

 

 

صفحهء اول