|
من فرید اروند فرزند محمد رسول در یازدهم فروردین ماه سال 1352 خورشیدی در شهر مزارشریف چشم به سرنوشتم گشودم. پنج ساله بودم راهی آموزشهای ابتدایی شدم بعد ها از تخنیکم نفت و گاز مزارشریف گواهینامه بدست گرفتم، اما چندی بعد سرم از گریبان دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه بلخ بیرون آمد اما روزگارمجبورم ساخت که با کوله بارهجرت، کوچه های غربت را به تجربه بگیرم. هشت سال می شود که، به جرم زنده ماندن از زادگاهم تبعید شده ام و بیشتر از دو سال می شود، که در کشور سویدن بسر می برم.
با شعر از سالهای آغازین دهه هفتاد خورشیدی آشنا شدم، که بر می گردد به روز های معرفی ام با اسماعیل برهان ابدالی و چندی بعد با داکترسمیع حامد.
تا در زادگاهم بودم از باغچه های زخمی درخت ها، سپیدار ها و دار ها می سرودم، بعد از سفر، کوچ، غربت، مسافر ... فریاد می کشم.
|