کابلی که من ديدم

 

چهارراه «حاجی يعقوب» / شهرنو کابل

 

 دستگير کامبيز

 

در ماه اگست مطابق برج اسد سفر دوهفته يی داشتم به شهر کابل تا با اعضای فاميل دوستان و خويشاوندان ديداری داشته باشم و وضع کشور حداقل پايتخت آنرا بعد از سقوط نظام قرون وسطايی طالبان از نزديک ببينم.

من که در زمان سقوط حکومت داکتر نجيب الله و ورود پر سرو صدای رهبران مجاهدين در کابل بودم و چند ماهی لشکرکشی ها، چور و چپاول، کشتار و تخريب بخش های قابل ملاحظهء شهر را به چشم ديده بودم؛ بعد از مهاجرت چند ساله باری در زمان زمامداری آقای برهان الدين ربانی هم به کابل رفته و آن بار شاهد سقوط حکومت مجاهدين بدست به اصطلاح نهظت طالبان و بعد از گذشت چند ماه يکبار ديگر مجبور به هجرت شدم و تقريباً ميتوان گفت که بصورت متداوم در جريان رويداد های داخلی کشور از دگرگونی ها و تغييرات سرخ تا سبز و سپيد به استثنای لشکرکشی قوای ائتلاف به رهبری ايالات متحده بوده ام.

طی مدت استقرار دولت مؤقت نظريات گوناگون و بعضاً ضد و نقيض در مورد اوضاع داخلی کشور شنيده می شد. شماری با خوش بينی می گفتند: هرچيز در کشور به خوبی پيش ميرود اما تعدادی بدبينانه ابراز نظر می کردند که در افغانستان هيچگونه کار اساسی صورت نگرفته و فقط افراد با نفوذ با سؤ استفاده، رشوه و چپاول بيت المال به ساختن منازل لوکس و عمارات بلند منزل مشغول اند....

آنچه من در شهر کابل ديدم چيزی ميان اين دو ديدگاه خوش بينانه و بدبينانه است. بلی آنهائيکه پول های گزاف و بی حساب از اينجا و آنجا بدست آورده اند زير جواز به اصطلاح اعمار مؤقت، مصروف ساختن منازل رهايشی لوکس (بيشتر کاپی پاکستانی) و عمارات بلند منزل بصورت پخته و اساسی اکثراً خلاف نقشه شهری شهر کابل و فاقد پارکنگ می باشند. از کاناليزاسيون عمومی خبری نيست. بيشتر مواد ساختمانی از خارج وارد و اصلاً اثری از سمنت توليدی داخل ديده نميشود. گذشه از همه کارگران خارجی نيز به خدمت گرفته شده اند. اينک برخلاف سابق کارگران پاکستانی غرض دريافت کار به افغانستان می روند. صاحبان کار ميگويند که کارگران خارجی ماهرتر و پرکارتر ان، در حاليکه کسبه کاران باری به راه پيمايی در شهر پرداختند و از دولت خواستند تا جلو ورود کارگران خارجی را بگيرد.

بايد يادآور شد که خانه سازی با هزينه های متوسط و پائين هم در جريان است و تجارت نمرات خودسر با قباله های عرفی از جانب افراد متنفذ و وابسته بر شماری از مقامات رونق درخور توجه دارد.

از انجو ها NGO يا موسسات غيردولتی تمويل شده از طرف سازمان های خارجی که بدون شک آگاهی داريد. گويند در برخی ولايات حتی بيست در صد انجو های ثبت شده فعال نيستند و مبالغ هنگفتی حيف و ميل و تحت الجيب ميشود. يکی از ساکنان شهر کابل گفت که "طی دونيم سال اخير سه مربته آبرو کنار سرک ما به اصطلاح کانکريت شده و از عجايب روزگار که هنوز هم به کانکريت مجدد نياز دارد." مختصر اينکه بازار سؤ استفاده، رشوه ستانی، دستبرد بيت المال و از همه بدتر کشت و قاچاق مواد مخدر در کشور گرم است. مردم می گويند که عده ای از افغانهايی که تابعيت خارجی داشته و اينک در اداره امور سهم داده شده و يا از طرف موسسات خارجی استخدام شده اند مصروف انتقال دارايی کشور به خارج اند.

خوانندهء گرامی! يادت باشد هرگاه به کابل رفتی با هيچ يک از دوستانت سر ساعت معين وعدهء ملاقات نگذاری. زيرا برآورد زمانی رسيدن به نقطه معين شهر اصلاً ناممکن است. تعداد موتر های شخصی، تکسی، دولتی و موسسات خارجی به اندازه ای زياد است که گاهی از يک گوشه به گوشهء ديگر شهر ساعت های زمان می طلبد. در کشور فقيری مانند افغانستان که موتر، تاير و تيوپ و ساير پرزه های آن با اضافهء مواد سوخت صد در صد وارداتی است و صد ها عراده بس جديد از طرف کشور های هند، ايران و جاپان غرض تقويهء ترانسپورت جمعی مساعدت و توريد شده است وزارت ماليه چگونه اجازه داده است تا اين همه عراده های مستعمل و اکثراً با فرمان رانندگی مخالف وارد کشور شود. يا به ساده گی ممکن نبود که مقدار ماليات موتر های تيزرفتار را چند برابر کرد تا از جانبی از ورود سرسام آور آنها جلوگيری و از طرفی بنيهء اقتصادی دولت تقويه ميگرديد. وزارت امور داخله و رياست ترافيک چگونه برای موتر ها که مخالف قواعد رانندگی و ترافيک جاده در کشور اند نمبر پليت و جوازسير صادر کرده است؟ شمار زيادی از موتر ها اصلا بدون اسناد و مدارک قانونی در شهر حرکت می نمايند.

شهرکابل که از برکت سرازير شدن مقدار قابل توجه ارز خارجی و امنيت نسبی جنب و جوش و حرکت دارد، تقريبا فاقد موسسات توليدی است و تمام مواد مصرفی از خارج وارد می گردد. کشور های خارجی و سرمايه داران داخلی گامی در راستای ايجاد نهاد های توليدی نگذاشته اند.

و اما: رفورم پولی با موفقيت کامل روبرو و بعد از سالهای متمادی که بانک نوت های متفاوت در بازار کشور گردش داشت و نرخ انفلاسيون را تا حد غير قابل تصور بالا برده بود پول واحد سراسری با ارزش تقريبا ثابت مورد چلند قرار دارد.

به امر تعليم و تربيه و معارف الويت داده شده و ليسه های پسران و دختران ترميم و بازسازی شده همه با ميز و چوکی مجهز شده اند. موسسات تحصيلات عالی نيز با احيای توأميت های قبلی با موسسات مماثل خارجی تا اندازه ای وضع بهتر از گذتشه دارند.

عمارات وزارت خانه ها و شماری از رياست های عمومی احيأ و ميزو چوکی و اثاثيه های مورد نياز تا حدودی فراهم شده است.

آزادی بيان، تأسين احزاب سياسی، نشر بدون سانسور وسايل ارتباط همگانی، موجوديت کانال های متعدد تلويزيونی و راديويی، نشر روزنامه ها و جرايد با ديدگاه های متفاوت سياسی همه و همه نهاد های ارزشمندی اند که مردم به وسيلهء آنها دموکراسی را تجربه می کنند.

موجوديت راه های ترانسپورتی نسبتا با امن که نقاط مختلف کشور را باهم وصل می کنند می توانند نمودی از نخستين نشانه های جانشينی فرهنگ مسالمت و بدون خشونت بجای فرهنگ جنگ و قطاع الطريقی باشد. تکميل قيرريزی سرک کابل ـ کندهار، و زير کار بودن قيرريزی کامل شاهراه سالنگ و جغله اندازی سرک کابل ـ جلال آباد و کار انتقال و جابجايی مال التجاره و مسافرت شهروندان را ساده تر می سازد.

راه اندازی اولين انتخابات رياست جمهوری ولو نمايشی در شرايط کشور عقب افتاده و جنگ زده ای مانند افغانستان گامی است مثبت که در آينده به مشارکت همگانی در تعيين سرنوشت و حاکميت در کشور مبدل خواهد شد. تمام کانديدا های پست رياست جمهوری بصورت مساويانه فرصت يافتند تا در پردهء تلويزيون دولتی ظاهر و برنامه های کار خويش را بصورت آزاد مطرح و توضيح کنند.

برنامهء تشکيل اردو و پوليس ملی روی دست گرفته شده و تا کنون هزاران نفر در صفوف آن تنظيم و قدرت جنگ سالاران روز تا روز کاهش می يابد.

آنچه  افغانستان در شرايط موجود بيشتر از هر وقت ديگر نياز دارد ايجاد يک ادارهء سالم تحت رهبری اشخاص آگاه، صادق و حرفه يی است تا از امکانات موجود در جهت اعمار مجدد کشور، جلب سرمايهء خارجی و تقويه سرمايه دار ملی برای تأسين نهاد های توليدی در عرصه های صنايع، معادن، زراعت و مالداری استفاده نمايد.

 

ـ ـ  پايان ـ ـ

 

 


صفحهء اول