آصف بره کی

 

آصف بره کي

 

 

 

 

 

بحران جهانی دوران پس از جنگ سرد و نقش رسانه ها

 

بخش دوم

 

 

 

 

 

چگونگی تغيرات در رسانه های غرب و برخورد نو با مسايل بين المللي يک تعداد از رسانه های غربی که در پيشبرد سياستهای جنگ سرد با نقش برازنده در جبهه مقدم ايستاد بودند، با پايان جنگ سرد به تغيرات مثبت دست زدند. از جمله سرويس های جهانی راديويی مثل بی بی سی لندن، راديو صدای آلمان، راديوی بين الملل فرانسه، راديو واتيکان، راديوی آزادی و در کنار اينها شبکه های بزرگ تلويزيونی، صد ها عنوان روزنامه ،هفته نامه، دوهفته نامه و آژانسهای خبررسانی پس از پايان جنگ سرد آرام آرام تغير مشی نشراتی دادند.

در زمره ی رسانه های ياد شده، تغيرمشی نشراتی سرويسهای جهانی راديو ها خيلی مهم بودند. زيرا اين شبکه های راديويی طی چند دهه نشرات بخش جهانی خود مليونها مخاطب خارجی ساخته بودند، بنا پس از پايان جنگ سرد در وضع حساس تری قرار گرفتند. از يکسو جنگ سرد پايان يافته بود و از سوی دگرساختار سياسی جهان نامتبلور، ديکتاتوريهای کمونيستی هنوز بر بخشی از جوامع بشری سايه ميکردند و در کنار آنها کشورهای رو به رشدی که رژيمهای سياسی شان در هواخواهی قطب سوسياليستی قرار داشت، رسانه های داخلی را زير اداره ی دولت و سانسور دولتی نگهداشته بودند. و روی اين عوامل بود که برخی از شبکه های جهانی راديو های غرب با پخش نشرات خود بزبانهای خارجی با سياستهای جديدی ادامه دادند.

راديو بی بی سی، راديو صدای آلمان،راديوی بين الملل فرانسه و قسماراديوی آزادی که زمان جنگ سرد با تمويل هزينه ی مالی از سوی ايالات متحده امريکا در شهر کلن آلمان غرب نشرات داشت و اوايل سالهای ۱۹۹۰مقرش از آلمان به شهر پراگ جمهوری چک منتقل شد، تغيرات لازمی در مشی نشراتی خود بميان آوردند.

يکی از برجسته ترين و امروزمحسوس ترين تغيرات در راديو بی بی سی لندن بمشاهده ميرسد که در برخی از سرويسهای نشرات خارجی بويژه در نشرات خود به کشور های اروپای شرقی تغيرات وارد کرده و در نشرات خود به کشورهای رو به رشد درگير جنگ و بحران مثل افغا نستان از يکسو به ازدياد همکاران نشرات محلی خود پرداخته و از سوی دگر کيفيت نشراتی اش وضاحت، سرعت، واقبينی و عينی گرايی و اعتدال بيشتر يافته است.

چنان که از روی مشاهدات و مطالعات چند سال اخير برميآيد، تنها در ترکيب کادری بخش فارسی و پشتوی راديو بی بی سی تعداد زياد افراد با ترکيب مختلط ژورناليست و کارشناس امور افغانستان بکار گماشته يا بهمکاری ضمنی جلب شده اند.

امروز در نشرات فارسی بی بی سی برای افغانستان دگر تنها ايرانی ها نيستند که از رويداد های درون افغانستان خبر و گزار ش تهيه کنند. زيرا در دنيای رسانه ها دنبال کردن رويداد ها در روح واقعبينی و عينی گرايی از يکسو و با سرعت عمل برخورد کردن نسبت به رويدادهای مهم از سوی دگر يکی از برجسته ترين اصلهای کار ژورناليستی حرفوی را ميسازد، که تحقق اين آرمان نيازمند وجود خبرنگاران واقعا حرفوی محلی با ديد باز و گسترده ميباشد. اين برخورد يکی از متبارزترين اشکال تغيير مشی نشراتی يک شبکه راديويی معتبرغربی است که با پايان جنگ سرد رويداده. همينگونه ميتوان از تغيرات تازه و مثبت در نشرات راديوی آزادی برای افغانستان يادآوری کرد.

برای روشن ساختن هرچه بيشتر مسله مورد بحث در اينجا بايد تصريح کنم که اگر خواسته باشيم با اختصار يک مقايسه از دو بخش رسانه های امروزغربی در دوران پايان جنگ سرد ارائه کنيم، به نظر من بگونه زير خواهد بود:

۱ـ رسانه های گروهی متمايل به سياستهای محافظه کار که امروز بيشتر از هر وقت دگرسياسی و تبليغاتی برخورد ميکنند، و وابستگی شانرا با حلقات بلندپايه قدرت سياسی و اقتصاد نشان ميدهند و از اين وابستگی که طبعا پخش اطلاعات شان بيشتر يکجانبه و سياسی است، سود مالی و دگر امتيازات هم بدست ميآورند. يکی از اين نمونه ها شبکه تلويزيونی سی ان ان و راديو صدای امريکاست. اينان مثل زمان جنگ سرد شرق وغرب در عرصه تبليغات سياسی در پی ساختن و کار برد کوتاه و درازمدت اصطلاحات پروپاگندی اند مثال با پايان جنگ سرد ترک کردن اصطلاحات خطر بزرگ اتومی شرق، ديوار های فولادين و جامعه اختناق کمونيستی،پامال شدن حقوق بشر و دگرآ زاديها مثل آزادی بيان، مسافرت و اجتماع ... را فروگذا شته اند و روی آورده اند به ساختن و کاربرد مفاهيم جديد تبليغات روانی.

مثال در سالهای ۱۹۹۸ و۲۰۰۱ با رويدادهای بمگذاری در سفارتهای امريکا مقيم تانزانيا و کينيا و حملات تروريستی در نيويارک و واشنگتن، اصطلاح تروريزم اسلامی بميان آمد و اندکی بعد در سال ۲۰۰۲مسله تسليحات کشتار جمعی عراق در تبليغات از سرگرفته شد تا اينکه در آپريل ۲۰۰۳به تهاجم نظامی امريکا، انگليس و برخی متحدان بين المللی شان بر عراق انجاميد.

کاربرد اينگونه اصطلاحات توسط رسانه های توانمند جهان غرب در زمان مشخص تاريخی بميان می آيند و در زمان مشخص تاريخی از کاربرد باز می افتند، اما تاثير ناگوار اين اصطلاحات تبليغاتی تا ديرها وسيله تبليغات تکرار وکليشه ی ( Stereotype)، وسيله های سرکوب، خشونت و ستيز های خونين در کشور های رو به رشد جهان و در جای نخست در کشور های اسلامی که بيشتر دارای رژيمهای خود کامه اند، قرار ميگيرند. مثال مفاهيم صدا ميان،بعثست ها، طالبان تندور، تروريستان، مجاهدان، جنگسالاران، کمونيستان،مبارزان آزادی، قهرمانان، ملحدان، مشرکان، منافقان، بنيادگرايان، ميانه روان، اقليتها، اکثريت ها،خانواده ها، سلسله ها، قومها، قبيله ها وغيره. که از جمع همه ی آنان امروز از اصطلاحات تروريست، کمونيست،مجاهد و بنيادگرا در کشور های رو به رشد از يکسو و در کشور های دگر برای سرکوب مخالفان دولتها سو استفاده ميگردد. روسيه هر حرکت آزاديخواهانه در چيچنستان، امريکا در عراق و افغانستان، اسرائيل در سرزمين تحت اشغال فلسطين، ترکيه در برابر کردها، برخورد های تند پاکستان و ايران در برابر مهاجران افغان با استفاده ی يکی از اين اصطلاحات عمل ميکنند.

۲ـ بخش دگر رسانه ها را رسانه های آزاد و متمايل به سياستهای ليبرالی ميسازند که هم حرفوی، هم سياسی، اما همزمان با واقعبينی و عينی گرايی بيشتر عمل ميکنند. اگرچه اينها نيز با حلقات معين سياست و اقتصاد در پيوند اند، اما پايه های محکم اصل های مشی رسانه ی شان خدشه ناپذيراند.

در بحث ما سخن بر سر رسانه های محافظه کار، ولوله برانگيز خيابانی و مهمتر از همه انحصارگر اطلاعات اند. و درست با جرئت ميتوان گفت که در نشرات اين دسته رسانه های حاکم بر امور اطلاعات جهانی نشانه های نو جنگ سرد احساس ميشود. اينبار جنگ سرد ميان شرق و غرب نه که يک جنگ سرد ميان شمال و جنوب است يا به سخن دگر جنگ سرد قدرتهای محافظه کارغربی برای تسلط بر بازارهای جهانی که بيشترمناطق واقع کشورهای رو به رشد اند و اين دسته رسانه ها بخش بزرگ تبليغات اين جنگ را به پيش ميبرند. برای مثال تنها سخنرانی سال۲۰۰۳ آقای ج. بوش رئيس جمهوری امريکا برجسته ترين تز ارائه مشی آغاز يک جنگ سرد شمال و جنوب بود که طی آن سه کشور ايران، سوريه و کوريای شمالی را محور های شيطا نی ياد کرد. و از آنزمان تا کنون در کنار جنگ بين المللی ضد تروريزم که همزمان بحيث يک مقوله نو سياسی ـ تبليغاتی برای پيشبرد سياستهای تهاجمی آنکشور بکار برده ميشود، مايه های خوبی برای تبليغات رسانه های دست اول يعنی رسانه های وابسته و متمايل به بخش محافظه کار غرب قرار گرفته است.

در کناراينها نشانه های برجسته ی ادامه ی يک جنگ سرد کنونی، راه اندازی و پيشبرد تبليغات گسترده ی تحريک آميزيست که با مسله دست داشتن رژيم صدام حسين به تسليحات کشتارجمعی آغاز و اکنون با اتهام بستن به جمهوری اسلامی ايران که حتی تهديد های حمله نظامی از سوی امريکا بر آن کشور مطرح ميشوند، ادامه دارد. اگر هم جنگ ضد تروريزم را در وجود القاعده وغيره که حالا دارد، ميزان سر و صدايش در بلندترين حلقات اداره ی امريکا پايين آمده، در نظر نگيريم. مثال آقای ج. د بوش در سخنرانی آغاز دور دوم رياست جمهوری خود اوايل ماه جنوری ۲۰۰۵ در واشنگتن از تروريزم و نام اسامه بن لادن کمترين يادی کرد. و همينگونه روز دوم فبروری ۲۰۰۵ در سخنرانی ساليانه ی خود پيرامون اوضاع کشور نام مشخصی نگرفت، اما برخلاف آقای بوش در دور دوم رياست جمهوری خود برگسترش دموکراسی و آزادی در جهان بويژه در کشور هايی که رژيمهای به اصطلاح مطلقه و ديکتاتوری بر مردم قيد و بست روا ميدارند، بار ها تاکيد کرد و طی آن کاربرد زور را نيزمردود نشمرد.

انتشار خبر عمليات کوماندو های خاص نظامی امريکايی در خاک ايران از ماه ها بدينسو برای تشخيص مراکز مهم تسليحا ت اتومی،کيمياوی و راکتهای دوربرد اين کشور گويای اين ادعاست.اين مسله در صورت درست و يا نادرست بودنش يک فشار روانی در عرصه سياستهای تهاجمی جديد نظامی بخش محافظه کار غرب است که در آن تهديد،اتهام و حل و فصل اختلافات را از موضع زور و فشار نظامی مطرح ميکنند و بدينسان راه صلح آميز حل و فصل اختلافات را تنگ ميسازند.

آقای ج. بوش در مصاحبه ی خود روز ۱۸ جنوری باشبکه تلويزيونی ان، بی سی NBC گفت، کاربرد حربه نظامی را برضد ايران در صورتی که برای روشن ساختن برنامه ی اتومی اش همکاری نکند، مردود نمی شمارد. او ادامه داد، اميداواريم اين مسله بشکل صلح آميز حل و فصل گردد، اما در صورت لزوم از انتخاب هيچ وسيله ی دگری بشمول مورد نظامی ابا نخواهيم ورزيد.

اين گفته ها از سوی مقامات بلند پايه اداره ی کنونی قصر سفيد، واکنش نسبت به نشر مقاله ژورناليست مشهور امريکايی سيمورهرش Seymour Hersh است که روز هفده جنوری ۲۰۰۵ با نشرمقاله افشاگرانه در روزنامه نيويارکر New Yorker  زيرعنوان “ماموريت مخفي” تيمی از کوماندوهای خاص نظامی امريکا در خاک ايران پرداخته، که بر اساس اين گزارش هدف از اين عمليات “ماموريت مخفي” تشخيص مناطق دارای تسليحات اتمی، کيمياوی و راکتهای دور برد در خاک ايران بوده تا زمينه های خوبی برای حملات احتمالی نظامی امريکا بر ايران تدارک ببينند.

 

 

پايان بخش دوم

ادامه دارد

 

 

 

 

*******

 

 

 

 


صفحهء مطالب و مقالات

 

صفحهء اول