آصف بره کی

 

 

 

 


 

 

نوشته: آصف بره کي 

tabesh77@hotmail.com

 

 

 

 

 

 

بحران جهانی دوران پس از جنگ سرد  ونقش رسانه ها

 

 

بخش نخست

 

 

در بيست سال پسين رسانه هاي گروهي جهان و از جمله رسانه هاي غرب تغير خاصي کرده اند، اگر جوانب اين تغير را تنها در زمينه ي خاص کارکرد هاي رسانه يي يعني دراخذ و پخش اطلاعات از رويداد ها در نظربگيريم، اين تغيرات درنتيجه سه عامل مهم رويداده:

ــ اهميت رسانه ها در رسانيدن اطلاعات از بحرانات بزرگ که بيشتردربرگيرنده درگير يهاي منطقوي،جنگهاي داخلي و در محراق آنها پيامد اي جنگ سرد ميان اردوگاه هاي شرق وغرب گذشته.

ــ پيشرفت سريع و بيسابقه تخنيک بويژه در جهان الکترونيک و اينفورماتيک با تاثير و اثربخشي شان بصورت عام برهمه رسانه ها و بصورت خاص تاثير آنها در بلند بردن بيسابقه اهميت تلويزيون، انترنت وراديو.

ــ وسرانجام پايان جنگ سرد، آغاز نظم نوين جهاني با فروپاشي دولت شوروي پيشين، اردوگاه سوسياليستي و بالاگرفتن ستيزهاي جديد داخلي در کشور هاي روبه رشد، ستيز هاي منطقوي با طرف قرارگرفتن ايالات متحده امريکا بمثابه تک ابرقدرت امروز جهان و برخي از همپيمانان غربي آن در اين ستيزها.

از مهمترين عوامل يادشده ي بالا بحث مانرا از عامل سومي آغاز مي کنيم. پايان جنگ سرد آغاز دوران جديد شکل گرفتن نظم نوين جهاني بود. جهانيان با خوشبيني براي ثبات و هماهنگ شدن بهتر روابط بين الدول مي نگريستند، اما اردوگاه غرب برخلاف با پيروزي در جنگ سرد، انگيزه ها و زمينه هاي جديد پيشبرد سياست تهاجمي و در نتيجه آن کاربرد رسانه ها را بحيث مهمترين حربه در اين سياست، به يکي از تعين کننده ترين وسيله ها مبدل کرد.

رسانه ها در دوران جديد سياستهاي بزرگ جهاني از قدرت هفتم آنروز ها به قدرت سوم و چهارم امروز مبدل گرديده. و رسانه ها در پيشبرد سياستهاي تهاجمي بخش محافظه کار غرب نقش تعين کننده بازي ميکنند. قصد از اين سياستها گسترش ساحه نفوذغرب در جهان و بويژه در مناطق حائق پيشين و همچنان در مناطق ساحه نفوذ و منافع شوروي پيشين است.

جنگ هاي افغانستا ن، جنگ اول خليج سالهاي ۱۹۹۱ـ۱۹۹۲، جنگهاي بالکان در فروپاشي دولت فدرال يوگوسلاوي که نشانه برازنده ي آن جنگ کوسوو است، جنگ افغانستان با سقوط رژيم طالبان، گسترش اعضاي پيمان ناتو در شرق اروپا و جنگ دوم خليج با تهاجم امريکا ـ انگليس سال ۲۰۰۳ به عراق، فقط چند نمونه برجسته ي اين واقعيت اند.

نخستين و مهمترين تغير در ساختار رسانه ها و پيوند هاي ميان خود آنها در اثر سرعت يافتن عامل رقابت در اخذ و پخش اطلاعات، مسله بقا و پيشرفت رسانه ها را در مسايل مالي بدانجا کشانيد که نقش آژانسهاي مرکزي خبررساني را بمقياس جهاني بسيار پايين آورد، زيرا حضور شبکه هاي پرقدرت و بزرگ تلويزيوني و راديويي با هزاران گزارشگر در سراسر جهان و بويژه در نقاط داغ ستيز ها اطلاعات از رويداد ها را مستقيم، با سرعت بيسابقه، با تصوير و با صدا و يا روي صفحا ت انترنت به اسرع وقت سبب شد.

رسانه هاي گروهي زمان جنگ سرد که هنوز حوالي سالهاي ۱۹۹۰در يک تقسيمبندي عام رسما به رسانه هاي غرب و شرق منقسم شده بودند و آنزمان هر کدام بر پايه پرنسيپهاي خاص ژورناليستي و اساسات فلسفي و ايدئولوژيک رژيمهاي سياسي خودشان فعاليت ميکردند، تغير دگريست که در ساختارسياسي و حرفوي رسانه ها بمقياس جهاني بميان آمد.

ساختار دوگانه رسانه ها زمان پيشبرد جنگ سرد براي نشاندادن اختلاف در سيستم هاي سياسي ـ اقتصادي دو اردوگاه بود که در رويداد هاي سياسي، نظامي و اقتصادي جهان از طريق اين رسانه ها بازتاب داده ميشد. اين وضع با وجود تنش هاي جنگ سرد در ژرفا همزمان در شکل يک نوع ثبات و نظم بيروني در دنياي رسانه ها بوجود آورده بود. در حالي که مخاطبان تا حدود زياد ميتوانستند راست و دروغ پخش اطلاعات از طريق رسانه هاي وابسته به اين دو سيستم سياسي ـ نظامي جهان را بساده گي تشخيص دهند، اما باز هم هر دو سو داراي همپيمانان و هواخواهان خود بودند.همپيمانان شانرا کشورهاي داراي سيستم اقتصادي،اجتماعي وسياسي مشابه و هواخواهان شانرا بيشترآندسته از کشور هاي رو به رشد دنيا ميساختند، که به نحوي از آنها داراي نظام سياسي متمايل به يکي از اين دو سيستم جهاني شرق وغرب بودند.

اما در اين ميان يکعده از کشورهاي دگرمثل هند، يوگوسلاويا در جنب جنبش عدم انسلاک (عدم تعهد) باجمع دگري از کشورهاي روبه رشد جهان بشمول افغانستان (پيش ازکودتاي ثور۱۳۵۷و قسما پس از آن) در تلاش آن بودند که سيستم همکاري رسانه ها را که در همآهنگ ساختن اخذ و تبادله اطلاعات ميان آژانسهاي خبررساني خود کشور هاي عضو جنبش عدم تعهد خلاصه ميشد، بميان آورند. در نظر بود که سپس اين سيستم را بحيث يک بديل خوب ميان دو سيستم رسانه هاي رقيب و متخاصم جهان ارائه کنند.

از شکل گرفتن و عرض وجود اين سيستم رسانه ها اردوگاه سوسياليستي بيشتر استقبال کرد و آنرا يک وسيله خوب کاهش تاثير و نفوذ رسانه هاي غربي ميديد که اين خوشبيني ناشي از اين واقعيت بوده که از گذشته ها تا امروز در بسياري کشور هاي رو به رشد، آسيا، افريقا و امريکاي لاتين به اثر وجود فقر مالي و ساير نابرابريهاي اجتماعي بيشتر نيرو هاي روشنفکر تمايلات چپي داشته اند بي آنکه با سياستهاي بلاک شرق در کل و با سياستهاي خارجي شوروي در خاص موافق بوده باشند. بنا اردوگاه شرق جهاني بوجود آمدن اين سيستم جديد رسانه ها را در جنب کشور هاي عضو جنبش عدم تعهد، در اصل فارغ شدن اين کشور ها از زير تاثير رسانه هاي غربي مي پنداشت.

با پايان رسمي جنگ سرد و تا دو سه سال دگر با فروپاشي شوروي و اردوگاه سوسياليستي، رسانه هاي شرق نيز عملا از ميان رفتند و رسانه هاي غربي هم با دست کشيدن از ادامه جنگ سرد درسياستهاي بين المللي خود به ادامه رقابتهاي جديد براي گسترش ساحه نفوذ کشورهايشان بخارج پرداختند.

اين روش که درگذشته هم وجود داشت، با ازميان رفتن رقيب جهاني غرب يعني اردوگاه سوسياليستي و پيش آمدن رويدا دهاي بزرگ و سريع در جهان يک وضع خاصي در رسانه هاي جهان بشکل عام و در روابط رسانه هاي غرب بصورت خاص پديدآورد.

يکدسته از رسانه هاي غربي با تمايلات پيشين شان به مسير هاي تندرو محافظ کارسرمايه داري بيش از گذشته به سياستهاي يکسو گرايانه، تهاجمي، بازاري دست زدند تا براي گسترش درآمد هاي مالي و تاثير شان در بازار بزرگ رسانه هاسهم بيشتر داشته باشند. دسته دگر رسانه هاي غرب که مسيرمعتدل و ميانه رو ليبراليستي داشتند همچنان به رقابتهاي تندتري پردا ختند، زيرا با يکدست شدن رسانه ها درجهان وضع نابسامان و پر تشنج دروني در رسانه هاي خود غرب هم بوجود آمد. در آنحال بسياري رسانه ها که دوران جنگ سرد مسير خاص تبليغات رواني و خدمت براي حلقات محافظه کار غرب داشتند، سياستهاي سريع رقابتي جديدي را به اجرا گذاشتند که هدف از آن دست يافتن به جهان اطلاعات در مقياس جهاني و کسب منابع مالي که بيشتر از طريق اعلانات و سهمداري شرکتهاي بزرگ فراملتي ميسراند، پرداختند. در اين ميان جمعا چهار جهت در رسانه هاي غرب بو ضاحت شکل گرفت:

۱ـ رسانه هاي تندرو در خدمت بلند پايه ترين حلقات سياست، اقتصاد محافظه کارغرب.

۲ـ رسانه هاي نيمه آزاد و نيمه رسمي که از سوي دولتها و احزاب و سهمداران شرکتهاي مالي وابسته و هواخواه به حلقات ليبرال غرب پشتيباني ميشدند.

۳ـ رسانه هاي کاملا تجارتي با ويژه گي ولوله برانگيزخياباني Boulevard & Sensational 

۴ـ رسانه هاي مستقل و آزاد محلي، احزاب چپ، راست، گروههاي انارشيستي، اتحاديه هاي آزاد صنفي و رسانه هاي فني .

 

اين وضع در جهان غرب و بمقياس جهاني يک وضع جديد رقابت بميان آورد.آثار اين رقابت امروز در امريکاي شمالي، اروپاي مرکزي و غربي بيشتر از هر بخش دگر جهان متبارز است. در نتيجه اين رقابت تقسيمبندي جديد رسانه ها را که در بالا از آن ياد کرديم در مناسبات جديد جهاني بميان آورد.اين تقسيمبندي چهارگانه را بشکل عام ميتوان زيرتاثير دو نوع خاص رسانه ها مثل محافظه کار (کانزرواتيف) از يکسو و از سوي دگر رسانه هاي ليبرال هم شرح داد.

در اين ميان رسانه هاي متمايل به سياستهاي ليبرالي تلاش گرديد تا مسير فعاليتهايشان با تغيرات لازم بتواند به کسب آرا آنعده از مخاطبان جوامع غرب و شرق دست يابد، که مزاجا يا از لحاظ موقعيت اجتماعي با سياستهاي محافظه کارانه همآهنگي ندارند. در نتيجه اين دسته رسانه ها با آوردن اصلاحات لازم در سياستهاي نشراتي خود، کوشيدند تا حدودي خاليگاه غيابت رسانه هاي شرق و کشور هاي روبه رشد را که زمان رقابت رسانه هاي دو اردوگاه حضور کمرنگي داشتند، پرکند.

رسانه هاي ولوله برانگيزخياباني که در گذشته نيز در ساختارعمومي رسانه هاي غرب وجود داشت، با تاثير بيسابقه بر قشر جوان و خانواده ها، با فروپاشي اردوگاه سوسياليستي با تهاجم خود بر بازار هاي جديد شرق اروپا حدود هفتاد فيصد رسانه هاي پيشين و نواين کشور ها را نيز تصاحب کرد. و امروزهشتاد فيصد رسانه هاي اروپاي شرقي را رسانه هاي بازار و ولوله برانگيز تشکيل ميدهند.

رسانه هاي ولوله برانگيزخياباني بصورت عام در سه جهت فعاليت دارد:

الف ـ پرداختن به نشراطلاعات تازه از زنده گي شخصي هنرمندان، سياستمداران، ملياردر ها و شخصيتهاي مهم و شناخته شده جهاني مثال ماجرا هاي تجاوزات جنسي مايکل جکسن به پسران خردسال، ازدواج مدونا، عشقبازي شهزاده ويليم، استعمال مخدرات ازسوي شهزاده هري، ادامه پيوندهاي عاشقانه شهزاده چارلس و خانم کامله پارکر در بريتانيا، ازدواج دونالدترمپ ملياردري که صاحب بزرگترين کاسينو هاي جهانست با دختر۲۰ سال جوانتراز خودش،حضور و نقش آفريني پاريس هيلتون دختر بيست و دوساله مالک شبکه هتلهاي هيلتون در يک فلم سکسي،ماجراي قتل شاهدخت ديانا در حادثه ترافيکي،مصاحبه هاي خاص با دوشيزه لوينسکي، تمايلات الکهول نوشي دختران ج. بوش، مافياي روسيه...پخش و نشرمد و فشن،عکسهاي مانکن ها و گزارشات از نمايشات لباس، دختران شائسته سال،چپن و کلاه حامد کرزي و....خلاصه از کنش و زنده گي نامداران Celeberties

ب ـ نشر و پخش مطالب کاملا سکسي و شهوت برانگيز با اعلانات وسايل و خدمات سکسي.

ج ـ پخش و نشراعلانات تجارتي.

 

دسته چهارم رسانه ها را در جوامع پيشرفته غربي رسانه هاي با تاثيربسيار کم بر قشرمحدود سياست و هواخواهان آنها و ياميان اهل فن ميسازد. اين دسته رسانه ها از ناحيه خودگرداني مالي درتنگنا و دشواريهاي خاص قرار دارند و به هيچ وجهه توانايي رقابت با سه دسته ي اول رسانه هاي غربزمين را ندارند. و همزمان به اثر ناتواني مالي بسا براي جلب اعلانات بسوي رسانه هاي ولوله برانگيز و خياباني کشانيده ميشوند تا توانسته باشند رضايت خاطرمنابع تجارتي را براي گرفتن نشر و پخش اعلانات شان جلب کنند.

با مرور فشرده بر اين چهار دسته که چهارچوکات عام رسانه هاي پرتاثيرامروزجهان را ميسازند، بازهم نقش دو نوع رسانه ها مثل محافظه کار و در کنار آن رسانه هاي ولوله برانگيزخياباني از شمار بارزترين و تعين کننده ترين آنهاست، چه در دورنما ميان هر دو يک گونه شباهت و يگانگي در سياستهايشان وجود دارد و هر دو تاثيرقابل ملاحظه بر ذهنيت عامه دارند. بيشتر همين دو دسته رسانه ها اند که امروز قادر به هدايت ذهنيت عامه نظر به ايجابات زمان خاص اند.

از اينرو با گراني پله ترازو در وضع رسانه هاي جهاني بسود رسانه هاي دست راستي وغولپيکر از نوع محافظه کار و ولو له برانگيز خياباني که پيشبرنده سياستهاي نشراتي محافظه کارانه، تحريک کننده، سودجويانه، تهاجمي، يکسوگرايانه و تخريب کننده اند،اين روحيه در کشورهاي روبه رشد و بويژه در مناطق بحراني شرق ميانه سبب برخورد خشونتباري در برابر ژورناليستان خارجي شده.

بيان ساده ي اين برخورد تشديد و بالاگرفتن بيسابقه خصومت با ژورناليستان بويژه در برابر ژورناليستان غربي ميباشد. و از سوي دگر ناشي از برخورد خشونت آميز حلقات نظامي و سياسي امريکا در برابر برخي از رسانه هاي کشورهاي کوچک و رو به رشد دنيا نيز هست، زيرا در دوران جديد پيشرفت دانش و تخنيک حتي برخي از اين رسانه هاي به اصطلاح دست دوم جهان قادربوده اند در جنگهاي تبليغاتي حالات خاص موا ضع و منافع کشور هاي بزرگ غربي از حلقات محافظه کار را مثال در جنگهاي يوگوسلاويا در کوسووا، در جنگ افغا نستان براي از ميان بردن رژيم طالبان و امروز در جنگ عراق صدمه بزنند.از اينرو شگفت آورنيست که بتاريخ ۲۹جنوري بلندترين مقامات ايالات متحده ي امريکا از شخص امير قطر و برخي رهبران کشورهاي پرنفوذعرب منطقه تقاضا کردند، تا مانع ادامه نشرات تلويزيون الحزيره که از قطر پخش ميشود، گردند. مقامات امريکا و شخص آقاي ج. دبليو بوش بار ها گفته اند که تلويزيون الجزيره يک رسانه ي تحريک آميز، غير واقبين، مخالف غرب و وسيله نشر و پخش انگيزه هاي تحريک آميز ميان اسلامگرايان تندرو منطقه برضد غرب (امريکا) ميباشد. بنا روز۳۰جنوري تلويزيون (فاکس FOX( امريکا خبري را انتشار داد، که تلويزيون الجزيره با سرمايه ي حمدالثاني امير قطر و زير اداره هيئات مستقل اداري، بفروش واداشته شده است.

اما در کنار اين واقعيت برخورد هاي خشونت آميزغرب نسبت به برخي رسانه هاي دگر جهان خود بخشي از دادن چراغ سبز بيان خشونت در برابر خبرنگاران غربي ميباشد. مثال بمباردمان ساختمان راديو صربستان در بلگراد، کشتار چند گزارشگر تلويزيون الجزيره با بستن و تخريب دفاتر آن در افغانستان و عراق زمان تهاجم قواي ائتلاف بين المللي برضدرژيم طالبان۲۰۰۱، و  باتهاجم سال ۲۰۰۳ برعراق براي سرنگوني رژيم صدام حسين.جنگهاي اول و دوم عراق که پخش و نشر گزارشات جنگي در انحصارچند شبکه خاص و از پيش انتخابشده امريکا قرار گرفته بود.

همزمان نبايد از ياد برد که با شايع شدن خبر هاي درست و نادرست مبني بر جاسوس بودن بيشتر خبرنگاران و گزارشگران غربي، انگيزه ي دگر دشمنانه نسبت به خبرنگاران خارجي را در نقاط داغ و درگيرجنگ سبب شد که در نتيجه آن در مناطق درگيرجنگ و ستيز بويژه در کشورهاي رو به رشدمثل عراق يا در کشورهاي دگراسلامي مثل پاکستان به اعمال خشونتبار در برابر ژورناليستان خارجي انجاميد. حمله به چند ژورناليست غربي پايان سال ۲۰۰۱ در افغانستان که در جمع آنان يک خانم ژورناليست فرانسوي، آلماني و اسپانيايي بقتل رسيدند. گروگانگيري دانيل پرل خبرنگار Financial Time امريکا سال ۲۰۰۳ در کراچي پاکستان و پس از آن سرزدنش از سوي گروگانگير ها به اتهام جاسوسي، يکي از مثالهاي دردناک اين واقعيت اند.

در نتيجه تنها در سه سال اخير در افغانستان و عراق ده ها خبرنگار و گزارشگر شبکه هاي مختلف رسانه ي بويژه از کشورهاي اروپايي عمدا مورد حملات خصمانه طرفين جنگ قرار گرفته،گروگان،اسير،کشته و يازخمي شده اند.

(پايان بخش اول)

 

ادامه دارد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


صفحهء مطالب و مقالات

 

صفحهء اول