استاد قيوم قويم


 

 

 

 

تازه ترين مصاحبه با استاد عبدالقيوم قويم

برگرفته از مجله وزين "فرهنگ و پژوهش"

 

 

تجربه شيرين آزادی در شعر افغانستان

 

تهيه کننده : دلبر اسماعيلی

(سيزدهم اکتوبر 2004)

 

 

 

 

عبدالقيوم قويم، شاعر و پژوهشگر افغانی مقيم افغانستان، متولد 1317 هجری شمسی در استان تخارستان است. فوق ليسانس و دکترايش را بين سال های 1350 تا 1354 از دانشگاه تهران گرفته است و از کلاس درس استادانی مثل فروزانفر و دکتر معين بهره برده است. او مدتی رئيس دانشکده ادبيات و دانشگاه تخارستان بوده و هم اکنون مدرس دانشگاه است. تا به حال از او يک مجموعه شعر با نام "حباب دست ها" منتشر شده و مجموعه شعر "فرياد در سکوت" او نيز آماده چاپ است.

عبدالقيوم قويم معتقد است كه شعر فارسی در افغانستان رو به رشد است و شاعران افغانی نمونه‌ های خوبی از شعر نيمايی و سپيد سروده ‌اند كه چشم ‌انداز شعر نو را در افغانستان روشن می ‌كند.

 

دلبر: شعر افغانستان به چه دوره‌ هايی تقسيم مي‌شود؟

 

پاسخ: ما پنج دوره شعری در ادبيات فارسی افغانستان داريم كه اين دوره‌ های ادبی با دوره‌ های ادبی ايران مشترك است:

1) از سال 200 هـ.ق تا 432 هـ.ق.

2) از سال 432 هـ.ق تا 617 هـ.ق

3) از سال 617 هـ.ق تا 920 هـ.ق

4) از سال 920 هـ.ق تا 1298 هـ.ق.

5) از سال 1298 هـ.ق تا دوره معاصر.

 

دوره ادبيات معاصر نيز خود به چند دوره تقسيم می ‌شود.

1) 1300 تا 1320 هـ.ش

2) 1320 تا 1360 هـ.ش

3) 1360 تا 1380 هـ.ش

 

از لحاظ محتوايی هم می ‌توان تقسيم ‌بندی هايی قائل شد، مثل حضور شعر مقاومت و شعر رئاليسم سوسياليستی يا شعر رئاليسم اجتماعی كه در اثر حضور روس ‌ها در افغانستان شكل گرفت. شعر رئاليسم اجتماعی در دهه 20 در افغانستان فراگير شده بود اما از دهه 20 تا 60 مضامين دينی، اجتماعی و  ميهنی در شعر فراگير شد. از دهه 60 تاكنون نيز دو جريان شعری مستقل در افغانستان رواج دارد: يكی، جريان خط مقاومت است و ديگری جريان طرفداری از اسلوب‌ های فكری، ذوقی و آفرينشی كه مبتنی براساس رئاليسم اجتماعی و سوسياليستی است.

 

دلبر: نمونه ‌های شعر نو فارسی از چه زمانی در افغانستان ديده شد؟

 

پاسخ: نمونه‌ های شعر نو فارسی در حقيقت از دهه 20 هـ.ش در افغانستان ديده شد. سيد خليل الله خليلی، يوسف آيينه، عبدالحی آرين‌ پور و فارانی از پايه‌ گذاران اين سبك در افغانستان هستند. اين شاعران بين دهه 20 تا 30 شمسی در افغانستان فعاليت داشتند و با شعرهای شان، شعر نو افغانستان را پايه گذاری كردند. پس از اين دوره، آهسته ‌آهسته شعر نو در افغانستان قوت می ‌گيرد و رواج می ‌يابد. هم‌اكنون نيز شاعران نوپرداز قدرتمندی داريم مثل واصف باختری، عبدالرازق رويين و... اينها شعرهای نابی آفريدند و در اقتباس از نيما و شاملو اشعاری سرودند كه مورد توجه نسل جوان است. شاعران زن نوپرداز خوبی نيز در افغانستان داريم مثل ليلا صراحت و خالده فروغ، كه شاعر اخير، احساسات لطيف و تصويرسازی ‌های بسيار زيبايی دارد.

 

دلبر: در افغانستان، موج ‌های جديد شعر نو هم فعاليت دارند؟

 

پاسخ: درست است كه ما از اسلوب نيمايی و شاملويی حرف می ‌زنيم، اما طبعاً هر شاعری اسلوب و شيوه‌ های خودش را دارد و دارای نو آوری ها و ابتكارات شخصی است.

 

دلبر: منظورم موج‌های فراگير است نه شخصی و فردی.

 

پاسخ: نه، موج و سبكی كه فراگير و مختص شعر فارسی افغانستان باشد، نداريم.

 

دلبر: كتاب ‌هايی كه در مورد نظريه‌ ها و مكاتب جديد نقد ادبی مدرن و پست ‌مدرن هستند، در افغانستان هم رواج دارد؟

 

پاسخ: بله. نظريه‌ های مدرن و پست‌ مدرن به خصوص در حلقه جوان ها و دانشگاهيان، تازه راه يافته است و در ضمن در جلسات درسی در باره اين نظريه‌ ها بحث و گفت‌ و گو می ‌شود. مثلاً در انجمن نويسندگان و شاعران، نشست ‌های فرهنگی در اين زمينه ميان جوان ‌ها انجام می ‌گيرد. اين انديشه ‌ها به خصوص از طرف جوانانی كه به تهران و مشهد مهاجرت كردند و سپس به افغانستان برگشتند ترويج می ‌شود. اين جوان ‌های مهاجر، با نگاهی انكشافی با مسائل تئوريك ادبی برخورد می ‌كنند. هر كتابی كه در ايران ترجمه می ‌شود، حتما به افغانستان هم مي‌رسد. در دانشگاه افغانستان انتشارات المهدی و سمت از طرف ايران، غرفه ‌های بزرگ دارند و هميشه كتاب ‌های جديدی در آنها ديده می ‌شود. به جز اين، افغان‌هايی كه در دوره ‌ای به ايران آمده بودند و امروز به افغانستان برگشته ‌اند، به‌خاطر ارتباطی كه با ايرانی ‌ها پيدا كردند، در رفت و آمد مدام هستند و كتاب می ‌آورند و می برند.

 

دلبر: ويژگی ‌های شعر معاصر افغانستان چيست؟

 

پاسخ: ارائه تصويرهای زيبا، انتخاب تركيب‌های نو، كم شدن پيچيدگی ‌های شعری و حركت به سمت ساده‌ نويسی، توجه به مضامين وطن دوستی و مردم دوستی، كم توجهی به مضامين شخصی مثل عشق، موضع‌ گيری سياسی و اجتماعی. البته از حدود سال 1380 و آزادی در افغانستان، مضامين شعری نيز آزادتر و متنوع‌ تر شده است. احساس آزادی اجتماعی باعث شده است كه شاعر از مضامين خشن و تنگناها و رعب و هراس، كمی فاصله بگيرد و به موضوعات ديگر و درون‌ گرايی بيشتر بپردازد.

 

دلبر: تيراژ كتاب ‌های شعر در افغانستان چقدر است؟

 

پاسخ: بين هزار تا دوهزار نسخه.

 

دلبر: منابع اصلی رشته‌ زبان و ادبيات فارسی در دانشگاه‌ ها، ايرانی است؟

 

پاسخ: نه. استادان فارسی در افغانستان، كتاب ‌هايی نوشته ‌اند كه همان ‌ها در دانشگاه‌ ها تدريس می شود، اما يقيناً ما از كتاب‌ های فارسی ايرانی بی ‌نياز نيستيم. ما در دانشگاه از تاريخ ادبيات دكتر صفا، تاريخ ادبيات فارسی يان ريپكا با ترجمه دكتر عيسی شهابی و... استفاده می كنيم. همين ‌طور از لغت ‌نامه‌ های دهخدا، معين، عميد، برهان قاطع، غياث ‌اللغات و...

 

دلبر: پژوهشگران و شاعران افغانی از شركت در سمينارهای زبان و ادبيات فارسی در ايران استقبال می كنند؟

 

پاسخ: بسيار زياد. اين سمينارها و همايش ‌ها بسيار خوب است و به همكاری ‌های مشترك ميان پژوهشگران و شاعران فارسی زبان دو كشور كمك زيادی می كند. ما به اين همكاری ‌ها نياز داريم و اميدواريم كه ما هم در افغانستان بتوانيم اين امكان را داشته باشيم كه از شاعران و پژوهشگران ايرانی دعوت كنيم. ايرانی ‌ها و افغانی ها، رود خروشانی هستند كه سرچشمه آن، زبان فارسی است و هيچ‌ كس نمی تواند اين رود خروشان را به دو نيم كند.

 

 

 

فردا: با سپاس از نشريه "فرهنگ و پژوهش"

 

 


صفحهء اول