© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


               
 

 

 


                     

شهــرزاد هــزارویکشـب زرنگـاری

صبورالله ســـیاه ســـنگ
hajarulaswad@yahoo.com 

سـایت "فـردا" بر آن اسـت که نیـمـی از شمـاره هـای ویژه اش را با گـرامـیداشـت جـایگـاه بانوان برازنده افغـانسـتان رونق بخشـد. راه اندازی چنین برنامـه هـا نیازی به "فـراخـوان" و فـرا رسـیدن "روز جهـانی زن" ندارد. هـر که بخـواهـد، مـیتواند بررسـی همـه یا بخشی از کارکـردهـای هـنری/ فـرهـنگی هـنرمندان افغـانسـتان را رویدسـت گیرد.

مـهمـان این شمـاره، مـریـم محبوب هـنرمند، نویسـنده و تهـدابگـذار دوهفـته نامـه "زرنگـار" در کانادا اسـت و آنچه در پی مـی آید، نگـاهی به گـراف کارنامـه فـرهـنگی او. نقـد سـی و چـند داسـتان کـوتاه و نگـرشی به آفـریده هـای غیرداسـتانی وی به بهـانه پانزده سـالگی زرنگـار در نوامبر 2010 پیشکش خـواهـد شـد.

 

[][]

هشـتم مـارچ 2010

 

آرزو

اگـر جـای دیـمتری ایوانویچ مندلیف مـیبودم، هـنگـام هـنجـار بخشیدن جدول دورانـی عناصر کیـمـیاوی، در سـتون "فلــزات نجـیبه" دو نام دیگـر را پهـلوی طــلا و نقـــره و پلاتین مـینوشـتم: مـریـم مـحبوب و زلمـی باباکوهـی.

در روزگـار سـردرگمـی، سـرگـرانی و سـرگـردانی کـنونـی، در سـرزمـینی که راسـت و دروغ را یکسـان از چـپ به راسـت مـینویسـند، چهـارده سـال پاسـداری از زبانهـای فـارسـی و پشـتو یکی از رهـاوردهـای مـاندگـار هـمـین دو همـره و همسـر و همکار نسـتوه اسـت.

 

شهــــرزادی از ناکجـاآباد

مـریـم محبوب یا آنگونه که در گـذشـته هـا مـینوشـت "مـریـم محبوب افسـری"، به گفـته فـروغ فـرخزاد مـانند "هـر آدمـی که به دنیا مـی آید، بالآخــره تاریخ تولدی دارد، اهل شهـر یا دهی اسـت، توی مدرسـه یی درسـت خـوانده، یک مشـت اتفـاقات خیلی معمـولی و قـرارداری در زندگیش اتفـاق افـتاده که برای همـه مـی افـتد"، بوده اسـت. و چه شکوهـنده اسـت اینگونه آمـدن و بودن...

راسـتی، پیش از پیدایش مـرزهـا و پـردازش نام کشورهـا، شهـرهـا و روسـتاهـا مـردم در کجـا چشم به جهـان مـیگشودند؟ اگـر زادگـاه شـناسـاننده آدم مـیبود، مگـر نباید گهـــواره ارزش بیشـتر از هـویت مـیداشـت؟  

و مـریـم نیز اگـر در تنگنای شـناسـنامـه هـای دودمـانی دارای "قطع جیبی" مـینشسـت، امـروز تنهـا خـانواده، خـویشاوندان و شـاید تنی چـند از همسـایگـانش او را مـیشـناختند، ولی این دخـت زاده شـده در قلمـرو قـلـم را هـر آنکـه با خـوانش و نگـارش فـارسـی در رسانه های درونمـرزی و برونمـرزی آشـنا باشـد، مـیشـناسـد.

گـرچه خامـه پردازیهـای نخسـتین او ریشه در آمـوزشگـاههـای سـوریا و عایشه درانی (کابل) دارند، زادگـاه راسـتینش رسـانه هـای گـردگـرفـته و فـرامـوشی ناپذیر "انیس" و "ژوندون" سـالهـای 1973 و 1974 اسـت.

باشـندگـان، خـوانندگـان و خـواهـندگـان آن ســپیده زاران، او را در سـیـمـای "دختر تابلو فـروش" مـیشـناختند، زیرا خـود اینگونه آغـاز مـیشـد: 

"تابلو پیرزنی را نشان مـیداد که دو زانو نشسـته بود. رخسـاره راسـتش را به کف دسـت تکیه داده بود و دسـت دیگـر را به صورت عمـود بالای دو کنده زانو چسـپانده بود. انگشـتری عقیق نصواری رنگ داشـت." 

مـریـم محبوب مـانند بسـیاری از سـربرآوردگـان آرمـانی آن سـالهـا، خـواسـته و نخـواسـته، یا در پرتو صادق هـدایت و هـدایتگـراهـا میشـتافـت یا در سـایه مـاکـسـیـم گـورکی و گـورکی گـرایان مـیرفت. از همـانرو، "ژوندون" برایش نام کمـایی کـرد، بی آنکه به نشانش رسـانده باشـد.

داسـتانی که او را به مـردم شـناسـند "خانه دلگیر" و آنچه به شمـاره خـوانندگـان و سـتایندگـانش افــزود، "چاقهـا و لاغرهـا" بود.

فـرازنشینان رسـانه هـای پایتخت نمـیخـواسـتند "چاقهـا و لاغرهـا" راهـی چـاپخـانه شــود، زیرا در دیدگان آنها ســوژه اش خـنجـری مـی آمــد. زنده یاد نجیب رحیق که دوسـتانش به شــوخی او را "نجـیب رهـیق" مینوشـتند، نه تنهـا چاپش کـرد، بلکه عنوانش را نیز به آقای رسـول (رسـولی؟) خطاط ژوندون سپرد و گفت "چاقهـا" را فـربه و درشـت بنویس و "لاغــرهـا" را نازک و باریک، و به اینگـونه از روزنه دیگـر هـم به رگ سـانسـورگـرایان و خامه سـتیزان نشــتر زد.

آنسـوی مـــرز ...

مـریـم محبوب را مـیتوان یکی از انگشـت شمـار بانوان پیشگـام در گسـتره داسـتاننویسـی افغـانسـتان دانسـت. در کوره راهـی که او میرفت، بیشتر از چهار پنـج نام نمیدرخشـید: رقـیه ابوبکـر، معصومه عصـمتی، ســپوژمـی رووف (سپس: سـپوژمـی زریاب) و یکی دو تن دیگـر.

اینکه او شـعر نیز مـیسـرود، شاید پس از ناصر طهوری کمتر کسـی بداند. آیا هـنوز مـیسـراید؟ اگـر پاسخ آری هم باشـد، پخش نکـردنش چنانی که بود، خـواهـد بود، زیرا سـروده هـایش تا امــروز روی آفـتاب را ندیده اند. چــرا چـنین؟ تنهـا خـودش مـیداند و خـدایش.

بهـار 1975 بود. ناگهـان نام مـریم محـبوب از رسـانه هـا ناپدید شـد. مـیگفـتند رهسپار ایران شـده و در دانشگـاه تهـران به آمـوزشهـای برتر در رشـته ادبیات فـارسـی مـیپردازد.

او در چهـار سـال و چند مـاه آنجـا با نامـوارانی چون دکتور محمد علی اسلامـی ندوشـن، دکتور رضا براهـنی، دکتور محمد رضا شـفیعی کدکنی و دکتور عبدالحسـین زرین کوب آشـنایی پربارتری یافـت.

 

سـرگـردانیهـای مـیان خانه

نویـسنده "خانه دلگیر" که بهـارانه رفته بـود، "چـون درخت فــروردین پر شـگـوفـه" آمـد و خانه اش را دلگیرتر یافـت. این بار نیازی به نوشـتن نبود. خـودش با ســرخ نوشـته مـیشـد. آمـیزه خـون و آتش و خاکسـتر در سـرزمـین برباد و بر آتش رفـته افغـانسـتان همـه روزه زندگی دههـا و شاید صـدهـا فـرزندش را به نام "انقلاب" و "ضد انقلاب" کوتاهتر از داسـتانهـای کوتاه مـیسـاخت. تفنگـداران دو سـنگر رویارو هـر کس را هـر جـا و هـرگونه که مـیخـواسـتند پایان مـیدادند و در کنار پیکـرش با گلوله مینوشــتند: "دنباله دارد..."

در تابسـتان 1979 که این نویسـنده دارای گواهینامـه ادبیات از دانشگـاه تهـران برگشـت، به "بانک زراعتی" فـرسـتاده شـد. البته، باز هـم جـای سپاسگـزاری فــراوان دارد، زیرا از دم چشـم آنانی که فـرسـتادن آدمهـا به جهـان دیگـر برای شان آسانتر از نوشیدن آب بود، رفـتن به هـر بانکی مـیتوانسـت پس انداز زندگی باشـد.

در روزگار ورشـکسـتگی بانکهـا و غـریوندگی تانکها، مـریـم محبوب به اداره هـنر و ادبیات رادیو افغـانسـتان راه یافـت و بار دیگـر به نوشـتن روآورد. "کـوچــه" و چـند داسـتان دیگـر کـه از رادیو خـوانده شـدند و در گزینه هـا نیامده اند، یادگـارهـای همـین سـال (1980) اند.

باز هـــم آنسـوی مـرز ...

افغـانسـتان سـالهـا پیش از سـینمـاگـر شـدن مـایکل مـور، در فـارنهـایت 911 مـیسـوخت. گناه آشــنا و بیگانه نیست، سناریو چنان بود. مـردم داسـتان دنباله دار آشـتی ناپذیری با سـوژه سـرنوشـت خـود شـده بودند. و در چنین کشـاکشی، نویسـنده "دو راه" در سپیده دم دلگیر پاییز 1981 از خانه برآمـد و تنهـا یکی از راههـا را برگزید: گـذشـتن از مـرز و رفـتن سـوی اندوهـکـده هـای پاکسـتان و هـند

او تنهـا نرفـته بود. خاک خـونین كشـتارگـاههـا، دیوار خـونین زندانهـا و سـنگهـای خـونین سـنگـرهـا همـه در آســتر کوله بار یادهـایش بودند.

"نــــی" کیسـت؟

گزینه "درختهـا کارتوس گل مـیکنند" در برگیرنده داسـتانهـای "یا علی مدد"، "مـرثیه دشـت"، "درختهـا کارتوس گل مـیکنند" و "یک گور برای همـه" که انگـار با شـتاب در برونمـرزهـا نوشـته شـده باشـند، نخسـتین کتاب چاپ شـده مـریـم محبوب به نام مسـتعار "نـــی" اسـت.

این کتاب به تیراژ 2000 در دسـمبر 1983 در چاپخانه آییژ/ پاکسـتان فـراهـم آمــد. گـردانندگان آییژ بیشتر از بیست عنوان کتاب هـر یک با تیراژ دوهــزار را در سـه بخـش "داسـتانهای مقـاومت"، "ســروده هـای مقـاومت" و "ترجمـه هـا و مقالات مقاومـت"، همـه دارای شمـاره یکسـان 10101362 (شـاید اشـاره به رویـداد مـرگــبار دهــم جـدی ســیزده شـصت و دو) را به افغـانسـتان فـرسـتاده بودند. (مـریـم محبوب در گفـت و شـنودهـایش گفـته اسـت که آن داسـتانهـا را ندارد. از آنجـایی که دو جلد آن گـزینه نزد نگـارنده یادداشـت کنونی هسـت، مـیتواند یکی را داشـته باشـد.)

 

دوســت نـورانـی

چهـار تنی که زودتر و زیادتر از دیگـران، مـیتوانستند پیشرفـت روزافـزون مـریـم محبوب را ببینند و پیشگـوینده بهبود آینده اش باشـند، جـاودانیاد نجیب رحیق، جـاودانیاد صابر روسـتا باختری، رهـنورد زریاب و دکتور اکـرم عثمـان بودند. در کـنار اینهـا، یک تن دیگرهــم از شـیفتگان شــیوه نگارش او بود: جــلال نورانی طنز پرداز نامـور افغـانسـتان

گزینه "خانه دلگیر" در برگیرنده داسـتانهای کوتاه "یک زن و یک مـزدور"، "دو راه"، "دیوار"، "دختر تابلو فـروش" و "چاقهـا و لاغـرها" به کوشش جلال نورانی گـردآوری شـد و پس از اگـر و مگـرهـا در جنوری 1991 به تیراژ 2000 از سـوی انجمن نویسـندگـان افغـانسـتان در مطبعه دولتی از چاپ برآمد.

 

کانادا

مـریـم محبوب در 1986 به کانادا آمـد و پس از ســتردن غـبار سـفرها در مـاهـنامـه "واژه" رخ نمـود. آن "واژه" کوتاه و هـمزمـان بلند، با بخشیدن هسـتی نازکیش به "زرنگـار" از یکم نوامبر 1996 تا امـروز هـر دوهـفته در تورنتو چـاپ میشـود.

گزینه "گـــــم" (کانادا/ 1999) بازپیدایی مـریـم محبوب داسـتاننویس است. داسـتانهـای "حاجی و عرب"/ 1991، "سگ سـیاه شرقی"/ 1992، "دو چشم خسـته قـوش"/ 1992، "رجیـم"/ 1995، "شاهین پیر"/ 1996، "ملکه خـواب مـیدید"/ 1998، "خاک یوسف"/ 1998، و "گـــم"/ 1999" از سـوی انتشارات زرنگـار در کانادا چاپ شـد و بازتاب گسـترده یافـت.

نویسـنده "گــم" پیروزمندانه نشان داد که از شیوه هـای پیشین یکسـره بریده و به چشم اندازهـای نوین داسـتانپردازی دسـت یافـته اسـت.

گزینه "خانم جورج" (کانادا/ 2003) توانمندیهای فـراتر از آفـرینشهای پیشـین را به نمـایش مـیگـذارد. در گـزینه تازه "شـــلتر"/ 2000، "چهـارراه ینگ و بلور"/ 2000، "كاترین"/ 2002، "پرواز سـنگ"/ 2001، "تـلـخ"/ 2001، "صـــدا"/ 2001، "خـانم جورج"/ 2001، "حویلی سـنگی"/ 2001، "كبوتر حــرم"/ 2001، "زخ"/ 2001، و "طلسـمـات"/ 2002 دیده میشـوند.

از این مـیان "طلسـمـات" نمـایانگـر رازهــای گنگ زندگی باشـندگـان افغـانسـتان در پرده نازكــی از سـورریالیزم؛ "حویلی سـنگی" و "كبوتر حرم" بیانگـر دشواریهـای آوارگـان کشور در ایران، و هشـت پارچـه دیگـر نشاندهـنده کشاکش زندگی پناهجویان در كانادا اند.

شـایسته تر میبود اگـر "طلسـمات" اینچنین فشرده در تنگنای داسـتان كوتاه بازداشـت نمیشـد. این یکـی با داشـتن سـوژه و هوای كافكایی، از نویسـنده اش گسـترش سـاختاری رهـاتری مـیخـواهـد و با اندكی تلاش میتوانست (و مـیتواند) داسـتان مـیانه بهتری شود.

از مـیان سـی و چند داسـتان یاد شـده نیـمـه دوم (از "حاجی و عرب" تا "طلسـمـات") و در این مـیان سـه داسـتان "چهـارراه یانگ و بلور"، "صــدا" و "خانم جـورج"، به ویژه "خانم جـورج" را میشـود از بهترین نمـونه هـای داسـتاننویسـی پنجـاه سـال پسـین افغـانسـتان خـواند.

 

زرنگـار

چهـارده سـال پیگـیری خسـتگـی نشـناس مـریـم محبوب در گـرما و سـرمـا از 1996 تا امــروز را مـیتوان از حروفچینی و جـابه جـا سـازی کـمـابیش یکصدهـزار نوشـته به دو زبان پشـتو و فـارسـی در هـفـده هزار برگ "زرنگـار" بازیافـت. 

اینکه "زرنگـار" با برتر پنداشـتن آزاد اندیشی، ارج نهـادن به پاکیزگی فـرهـنگ، بازتاباندن روشـنگـرانه رویدادهـای سـیاسـی جـهـان، و پاس داشـتن آزادی اندیشه و بیان، با سـرافـرازی جلوه مینماید، سـتونی به نام مـــریم محبوب دارد.

فـراتر از هـمه، نخسـتین نویسـنده افغـانستان کـه به زودی پس از یازدهـم سپتمبر، درسـت هـنگـامـی کـه آشـوب بر اندیشه بسـیاری از خـامه پردازان سـایه افگنده بود، با سـرمقـاله شـمـاره اول اکـتوبر 2001، جـایگـاه "زرنگـار" را بار دیگـر روشـن سـاخت، همـو بود.

روشـن نگهـداشـتن فـانوس فـرهـنگ در رهگـذار بادهـای ویرانگـر کشمکـش زندگی در برونمـرزها و دشواریهای ناگزیر آن از ســـتوده ترین کـارکـردهـای "زرنگـار" به شــمار میرود.

گلچین سـنجیده زبانهـا و گـویشهـای پشـتو، هـزارگـی، ازبیکی و ... تهداب زرنگار را مـوزاییک زیبا بخشـیده اسـت. تنهـا نگـاهـی به سـرنامـه برخی از نوشـته هـا بسـنده خـواهـد بود بدانیـم این رسـانه چه دیدگاهـی دارد: نابودی هـویت انسـانی زنان در افغـانسـتان، لندی شـاخه یی از باغسـتان ادب پشـتو، چاربیتیهـای هـزارگـی، بدخشیانه هـا، عـاشقـانه هـای هـزارگـی، بررسـی لندی، لندی و مقـایسـه هـای کـمـرنگ، قـامـوس لهجـه هـزارگـی، هـنر دسـتدوزی در قندهـار، خـانه هـرات، آنسـوی صد سـالگـی نورسـتان، په لویو غـرو باندی را تاو شـوه توفـانونه، سـنگـردیهـای پنجشیری، ترانه هـای ازبیکی، دهقـان کـابلی، تاریخ هـزاره هـای افغـانسـتان و ....
گـنجـینه نوشـته هـا در پیرامـون آثار باسـتانی، مـوزیـم ملی، سکـه هـای غـارت شـده، قـاچاق داراییهـای معنوی، سـرنوشـت زار کودکـان و زنان کشور در گـذرگـاه تهـیدسـتی، گـرسـنگـی و خـودکـامگـی فـرمـانروایان کوچک و بزرگ، گـاهـنامه یاد رفـتگـان، بزرگداشت کارنامـه فـرزانگان، رویدادهـای غم انگـیز بوداهـای بامـیان از آسـتانه نخسـتین خطرهـا تا فـروپاشی، برنامه هـای ویژه ارجگـذاری هـنر و هـنرمندان، پژوهشهـایی در پیرامـون سـیاسـت، ادبیات و عـرفـان، بازشـناسـایی تاریخ و جغـرافیای ویران امـروز و دیروز، اسلامشـناسـی، ادبیات، حقوق، اقتصاد، تاریخ، عرفـان، محیط زیسـت، پژوهشهـای طبی، برخی بررسـیهای ارجـناک به شـیوه پاورقی، شـناسـایی یا بازشـناسـایی روندهـا و چهـره هـای برجسـته جهـان و زنجـیره گـزارشهـای ویژه آیینه دار پشتکار مریم محبوب اسـت.

 

مریم محبوب تنهـا در هفـت سـال پیسـین، با نوشـتن بیشـتر از پنجـاه سـرمقـاله، مـهـمترین رویدادهـا را بررسـی کـرده اسـت. شـمـاری از این نبشـته هـا مـانند "حربه فـتوا و فـرهـنگ زور" و "ترور حقوق مـردم و قـانون و ضرورت نهـادینه شـدن تعبیر قـانون"، "برتری زنان در دسـتاوردهـای آمـوزشـی، اجتمـاعی و اقتصادی، "پادزهـر انتخابات"، "زرداد نیز سگـی داشـت"، "فـاتحین تکـریت"، "بعد از سـی سـال انتخابات"، "یاسـرا! سفـر هـنوز پایان نیافـته اسـت"، "دولت تمـام و پروژه هـای ناتمـام"، "هـمزیسـتی فـرهـنگهـا و تخاصم فـرهـنگهـا"، "بهـار دو گـونه اسـت"، "ادبیات نفـرت و صلـیب خـون"، "پارلمـان شـیوه مـرسـوم امـریکـایی"، "عــوامل بازدارنده صلح در افغـانستان چهـا اند؟"، "اعدام صدام: تا کجـا تکـرار خـواهـد شـد مدار بسـته تاریخ؟"، "هزاران شاخه گل ناچیده، هشـت مـارچ"، "لشکـر زمسـتان و طلیعه بهـار"، "یک دروغ، یک راسـت"، "آنچه کاناداییهـا شـنیدند نظریات وزارت دفـاع کانادا بود، نه صدای مـردم افغـانسـتان"، "ابعاد فـاجعه گسـترش مـییابد"، "دسـت کوتاه مـردم مـا به گـریبان که هیچ، به دامن هم نمـیرسـد"، "روز ملی کانادا، بحران افغـانسـتان و گـریبان دریده ناتو"، "جنایت مـاه مـارچ"، "نامـه به همزاد باسـتانی"، "آیا محو خشونت امکان پذیر اسـت؟"، "اوبامـا در افغـانسـتان"، "افسـونگـر"، "بیا راغلی پسـرلی دی"، "سـتاره یی بر فـراز آسـمـان قندهـار"، "جـای خالی آشیان"، "آن ده و چهـار" و چـندین یادداشـت دیگـر نمـایانگـر آرمـان آزادیخـواهـانه اوسـت.

آی شــهرزاد فســانه پرداز هــزارویکشب زرنگاری!

ســرانگشتانت همــواره واژه افشـان باد و شـگـوفان و بهـاری!

 

[][]

ریجـاینا/ کـانادا

هشـــتم مارچ 2010


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول