© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مریم محبوب

 

                             

                      زنده یاد عبداللطیف پاکدل موسیقیدان کشور به جاودانگان پیوست

با تاسف اطلاع یافتیم که مرحوم عبداللطیف پاکدل آواز خوان، موزیسین و موسیقیدان کشور که سالیان درازی را در راه خدمت به موسیقی کشور در افغانستان و بعدها در دوران مهاجرت در هندوستان و کانادا سپری کرده بود، اخیراٌ به عمر هشتاد و هشت سالگی در تاریخ 25 اکتبر سال 2009م در تورنتو وفات کرد و به تاریخ 27 اکتبر جنازه مرحومی در حالی که جمع غفیری از علاقمندان ایشان و هنرمندان و اهل موسیقی گرد آمده بودند، بعد از ادای نماز جنازه در مسجد جامع امت نبوی در گورستان افغانها به خاک سپرده شد .

مرحوم پاکدل در طی سالیان مهاجرت در کانادا، روابط نزدیک و دوستانه با کمونیتی افغانها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی افغانها برقرار کرده و در اغلب اجتماعات افغانی حضور میرساند. با جوانان هنرمند و اهل موسیقی همکاری می کرد و بسا جوانان علاقمند به موسیقی از محضر ایشان آموختنی های بسیاری در باره موسیقی آموخته اند .

جناب مرحوم پاکدل چند سال قبل با کار و کوشش بسیار کتاب پر محتوا و ارزشمندی در حدود 500 صفحه راجع به تاریخچه و چگونگی موسیقی کلاسیک کشور تحت نام"سفینه موسیقی" به رشته تحریر در آورده و به چاپ رساند که مورد تحسین اهل خبره قرار گرفت و وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان نیز آن را تایید نموده و مکتوبی با امضای سید مخدوم رهین وزیر فرهنگ که عنوانی نویسنده سفینه موسیقی از کابل مواصلت کرد، اثر مذکور را حایز جایزه اول مطبوعاتی شناخت . این مکتوب در مقدمه چاپ بعدی کتاب قرار داده شده و علاقمندان می توانند آن را در کتاب مذکور مطالعه فرمایند .

در اوراق آغازین کتاب سفینه موسیقی زندگینامه مرحوم پاکدل نیز رقم زده شده که اینک به طور فشرده زیستنامه شاد روان پاکدل را ازان شرح حال به قلم خود مرحومی اقتباس و خدمت خوانندگان عزیز "فــــــردا" تقدیم می داریم :

"نام من عبداللطیف تخلص پاکدل قیومی پسر عبدالغفور خان ولد حاجی میرزا عبدالقیوم پسر احمد علیخان وزیر خزاین دوران سلطنت امیر شیرعلیخان می باشم که از اولاده ی نواب سردارخان در عهد اعلیحضرت احمدشاه بابا می باشد . در سال 1921م در کابل تولد شده ام. ازانجایی که در فامیل ما، پدر، کاکاها و ماما و دیگر اقارب به موسیقی علاقه زیاد داشتند و هر کدام در رشته های مختلف آوازخوانی، و نواختن آلات موسیقی از قبیل رباب، تنبور، و دلربا دسترس داشته و در محافل خصوصی ایشان موسیقی جز حتمی بود، بنا بران از شنیدن و دیدن آواز و ساز ها برای من در ایام طفولیت یک نوع لذت مخصوص و علاقه فراوان به موسیقی پیدا شد . چنانچه وقتی خواندن و موسیقی اهل خرابات را در مجالس و عروسی ها و یا هوتلها و رستورانت ها و یا بعد ها از رادیو کابل که دران وقت تازه به کار شروع کرده بود، می شنیدم، لذت خاصی می بردم و آهنگهای آن را نزد خود تکرار و به حافظه می سپردم .

باین اساس خواندن و نواختن تنبور را پیش خود و برای خود شروع نمودم تا اینکه بعدها بعضی از دوستان موسیقی مثل شریف جان پرونتا شاگرد درجه اول استاد محمد حسین سرآهنگ و سید مظفرالدین شاه آغای تنبورنواز بسیار خوب و شیفته موسیقی، مرا تشویق به فرا گرفتن موسیقی از طریق شاگردی استادی و به صورت فنی نمودند .

برای اولین مرتبه در سال 1318شمسی از نزد صوفی محمد صدیق خان سلمانی که طبله نواز و دلربا نواز ماهر بود و در خانه ما در نوآباد ده افغانان هفته یکی دو بار تشریف می آورد، به صورت یک اندازه علمی و فنی شروع به آموختن موسیقی نمودم .

بعدا چون در بانک ملی افغان شامل کار شده بودم، بانک ملی یک کلوپ آبرومندی داشت که عصرانه مامورین درانجا جهت تفریح دماغی می رفتند و به بازی های شطرنج، کرمبورد، پینگ پانگ، بلیارد، کتابخوانی و صرف چای می پرداختند . من درانجا فکر کردم که موسیقی جایش خالی است . لهذا عریضه یی مبنی بر دایر شدن یک کورس موسیقی در کلوپ بانک ملی عنوانی رئیس بانک ملی افغان محترم عبدالمجید خان زابلی نوشته و امضای عده یی از مامورین علاقمند به موسیقی را نیز دران گرفتم، که خوشبختانه مورد قبول واقع گردید و استاد قاسم مرحوم با پسر شان یعقوب قاسمی و داماد شان آغا محمد خان دلربا نواز (پدر موسی قاسمی) و سایر نوازندگان استخدام گردیدند که عصرانه در هفته دو بار برای شاگردان در کلوپ که تعداد شان به بیست تن می رسید، درس موسیقی می دادند .

در روز امتحان صدای من طرف توجه استاد قرار گرفت و بعدا چیز هایی در کورس آموختم . تدریجاً با راگها و مقام های مختلف و سُر و لی و تال که سه رکن اساسی موسیقی می باشد، کم و بیش آشنایی حاصل نمودم . در سال های 22 و 23 ش من در افغان کاتن کمپنی در بمبی هندوستان مقرر شدم و درانجا در مکتب موسیقی پروفیسور بی، آر، دیودهر واقع در اوپرا هوس، مدتی درس خواندم.

وقتی از بمبی برگشتم متاسفانه کورس موسیقی بانک ملی به اثر بدبینی ها که نمی دانم از چه سیاستی آب می خورد، لغو گردیده بود .

در سال 1332ش یک کورس موسیقی را در اپارتمانی واقع در چهارراهی انصاری به نام ملی موسیقی کورس افتتاح نمودم که دران استادانی چون مرحوم غلام حسین خان، استاد خلیفه ناظر سارنگ و دلربا نواز، سراج الدین خان ستار نواز و دیگر استادان استخدام شده بودند .

خلاصه در سال 1982م که مجبور به ترک وطن عزیز گردیده و در دهلی پناهنده شدم در مدت هفت و نیم سالی که در دهلی ماندم به مکاتیب موسیقی گندهاروامهاویدیالیای دهلی ودر مکتب شریرام بهارتیا کالاکندرا نزد استادان آن وقتا فوقتا به آموزش راگها پرداختم .

در جون 1990م وقتی به کانادا آمدم اعلان نمودم تا کسانی که میل به فرا گرفتن موسیقی دارند من در خدمت شان حاضرم، اما نتیجه یی نداد و کسی علاقه نگرفت ."

این بود خلاصه ی از زندگی نامه مرحوم استاد عبداللطیف پاکدل از مقدمه کتاب سفینه موسیقی .
روحش شاد باد و فردوس جایگاهش باد !

 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول