الحاج کریم پیکار
دو بیتی ها
کجا درد مرا باشد طبیبی دل
تنها کجا دارد حبیبی
درین دنیا ی پهناور خدایا! نباشد جز الم
ما را نصیبی
====
میان دام حیرانی اسیرم
نگویم من بصیر م تا اسیرم
منم بیگانه با روزومه وسال بخاک
افتیده چون نقش حصیرم
====
شب است وناله و فریاد افسوس که دادند
ملک ما بر باد افسوس
جنایتها نمودند از سر کین
نشد خلق وطن آزاد افسو س .
=====
غریق آتش و خون گشته کابل
زسیل گریه جیحون گشته کابل
الهی خانه ی دشمن بسوزان
که از دستش دگرگون گشته کابل
====
چوبینم هرطرف جنگست وغارت تفنگ
و راکت و قتل و شرارت
گروه جانی پرورده ی غیر
تبه کردند وطن را با مها ر ت
=====
نه من از دست هر دیوانه نالم نه
از نا مردمی بیگا نه نالم
اگر نالم تو ای فرزانه بشنو
ز جور چا کر بیگا نه نا لم .
=====
چه میبینم درین عصرو درین سال
که مرغ آرزو ها گشته بی بال
اگر ما خسته ی این رو ز گا ر یم
نخواهم دیگران هرگز به این حال .
=====
ز دست نا کسا ن فریا د فریا د
که دادند ملک ما بر با، د بر با د
همین نا مردمان مردم آزا ر
شدند بر جان مردم تیغ جلا د .
«»«»«»«»«»«»
ادبی ـ هنری
صفحهء
اول
|