© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 فرید اروند




دوانفجار

اما، چرا، چگونه چنین بد سرشت بود
دوشیزه بهارمن این گونه زشت بود
دهقان ما که مور وملخ پروریده بود
انگار بی خیال بُد از آنچه کشت بود
موروملخ رسید برافگند باغ را
برکند هرچه خانه و دیوارو خشت بود
دوانفجار، آه ، شکستن، سکوت و هیچ
این گونه غم پی آمد اردیبهشت بود


شاعر....

خط خط زده ست گوشه سرخ کتاب را
با پنسلش کشیده چنین آفتاب را
پرشس نوشته است، که آیا ؟وخط زده ست
خالی گذاشته است ستون جواب را
پر کرده میز کاریش از کاغذ و قلم
با عطر قهوه خط زده از خانه خواب را
شاعر گرفته دست خودش را و رفته است
اینجا گذاشته است فقط اضطراب را
درجستجوی نام تو ای عشق این چنین
خط خط زده ست گوشه سرخ کتاب را

 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول