© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


                                           

 

داکترمحمد حسن شرق

 

 

 

                         تجویزتجزیه افغانستان به شمال جنوب درسال 1364 هـ .ش
                                                       
قسمت سوم

 و هنوز ماهی از وظیفه ام به صدارت نگذشته بود که کوردو ویز جهت پابه پا کردن پیشنهادش به کابل می آید و مرا هم ملاقات می کند.

او گفت:«پیشنهادی برای انتقال قدرت از حکومت کابل به اشخاص بیطرف به تنظیمی های مقیم پشاور وریاست جمهوری ارایه کردم تا حکومت جدید با همکاری سازمان ملل جهت انتخاب حکومت مورد قبول مردم افغانستان،رأی گیری عمومی را به راه اندازند.» متأسفانه تنظیمی های مقیم پشاور و ایران، در سقوط حکومت داکتر نجیب الله وحزب وی کمر بسته اند، تابه صلح ختم جنگ. وحکومت کابل سر تقسیم قدرت به آنان وآشتی ملی می اندیشند تا ترک قدرت.

به او گفتم:«دوام جنگ ویا سقوط حکومت داکترنجیب الله و حزب وی راه حل قضیه افغانستان واشتراک مجاهدین در قدرت با رهبران ح.د.خ. خواب وخیالی بیش نیست.»

او نام نویس سی نفر از اشخاص مورد نظرش را به من داد تاموافقه ویاعدم مواقفه مرا درک نمایند. علاوه براینکه اشخاص مورد نظرش تأیید گردید تعدادی اط اشخاص معروف ونیکو نام کشور مانند داکتر محمد یوسف، داکترعبدالصمد حامد، عبدالله ملکیار، محمد عزیز نعیم، داکترعلی احمد پوپل،داکتر محمداکرم ، سید شمس الدین مجروح وچند شخصیت دیگر به اوشان معرفی گردید.

کوردو ویز گفت: اشخاص گفته شده را تنظیمی های مقیم پشاور وایران نمی پذیرند وخودآنان با زعامت موجود افغانستان حاضر به همکاری نیستند. بنأ خدمت شان گفته شد؛ با اینکه اشخاص مورد نظر شما دارای تحصیلات عالی و مردمان نیکوکاری هستند طوریکه خود مشاهده نمودید، قبولاندن آنان بالای داوطلبان قدرت کار سهل و ساده نیست. اگر واقعا سازمان ملل متحد خواهان ختم جنگ درافغانستان هست باید حکومتی را با پایه های وسیع از اشخاص دانشمند وبیطرف تشکیل دهند تاهمزمان با خروج عساکر شوروی تحت نظر نمایندگان سازمان ملل انتخابات سرتاسری را در افغانستان برای انتخاب حکومت مورد قبول مردم دائر نمایند. به شرطی که نه رهبران تنظیمی های مقیم پشاور وایران ، نه به رهبری ح.د.خ. اجازه داده شود تا درانتخابات ، به شمول حکومت من اشتراک نمایند.

کوردو ویز گفت : « نظریات شما خیلی شفاف وسازنده است وباید جدا ً روی آن کار شود»

متأسفانه تعویض غیر مترقبه کوردو ویز با شخص ضعیف النفسی مانند بینان سیوان تلاش های وی را به تعویق می اندازد وفعالیت های ریاست جمهوری جهت اغوای مردم زیر نام حکومت ائتلافی با تفاهم بین الافغانی با بعضی از شخصیت ها در داخل وخارج ازسر گرفته می شود. اما باز هم هیچ شخصی از اشخاص معروف کشور حاضر به همکاری نمی شود وبدینسان طرح تفاهم بین الافغانی یا آشتی ملی یک لنگه میشود، با وجود لنگش آشتی ملی جهت گمراهی مردم ریاست جمهوری پا درمیانی اعلیحضرت محمد ظاهر شاه ، پادشاه سابق افغانستان را میان مردم تبلیغ وترویج می کنند.

زیرا درآن سالها فجایع عساکر شوروی، جهت تحمیل و تثبیت زعامت ح.د.خ. درافغانستان و وابسته گی وسوی استفاده تنظیمی های مقیم پشاور وایران ، مقام معنوی و محبوبیت شاه سابق را نزد مردم بیش ازحد تصور بالا برده بود.

بنا جهت بهره برداری از محبوبیت شاه از حضورشان تکرار در تکرار خواست می کردند تا به کابل باز گردند واز اولادهایش(رهبری ح.د.خ.ومجاهدین) را بهم آشتی دهند.

با وجودی که چنین آشتی وتفاهمی از تصور مردم افغانستان به استثنای چند مشاور ودوسه نفر از نزدیکان رییس جمهور به دور بود، با آنهم اعلیحضرت ابلاغ کردند:حاضرم به افغانستان بازگردم به شرطی که لویه جرگه در باره آمدنم تصمیم بگیرند. ولی از دایرشدن لویه جرگه از ترس اینکه مبادا شاه را به حیث رییس جمهور دولت انتخاب کنند طفره می روند. درحالیکه می شد تحت زعامت شاه سابق بحیث رییس دولت با تشکیل حکومت ائتلافی با پایه های وسیع(بدون اشتراک رهبران ح.د.خ وسران تنظیمی ها) انتخابات عمومی را زیر نظرناظرین ملل متحد جهت انتخاب حکومت مورد قبول مردم افغانستان دایر نمود.

واقعا اگر صداقت دلسوزی وترحمی به حال مردم افغانستان موجود می بودتطبیق پیشنهاد کوردو ویز و خصوصا پذیرش خواسته های شاه امکان آنرا داشت تا درپیاده کردن طرح ملل متحد برای ختم جنگ وتشکیل حکومت مورد قبول مردم قدمی مؤثر برداشته می شد.آنهم به روزهایی که اردوی افغانستان وقطعات مسلح وزارت داخله وامنیت دولتی تقریبا از همپاشانده نشده بود واز نظام دولتی روی هم رفته با کمی تعدیلات می شد بخوبی استفاده کرد ودر شهر های بزرگ آرامش نسبی برقرار بودوبا حضور نیمی از قطعات شوروی خطری ح.د.خ را تهدید نمی کرد. ولی بدبختانه پا فشاری بالای خیال پلوی اشتراک مجاهدین در قدرت با رهبران ح.د.خ. وتشکیل واهی حکومت با پایه های وسیع همراه با رهبران ح.د.خ.وسران تنظیمی که منافع وبقای حکومت رفقا رادربرداشت مانع از آن گردید تا نظرات معقول شاه سابق عملی گردد ،ویاپیشنهاد سازنده کوردو ویز در عمل پیاده شود.

متأسفانه حضور شاهانه هم بهر دلیلی که نزدشان بود از محبوبیت خدا داد واعتماد وعلاقه دوباره مردم وزمینه مساعد شده به وی نتوانستند برای رفع بدبختی های مردمان وطنش درآن روزها عملا استفاده نمایند.

با وجود نارضایتی ریاست جمهوری از توافق با کوردو ویز باز هم زمانی که به حیث رییس هیئت افغانی ، در جلسه سالانه(1368 هـ.ش) اسامبله عمومی ملل متحد در نیویارک اشتراک نمودم در کنفرانس مطبوعاتی مقر سازمان ملل به جواب خبرنگاران بدون کم و کاست ، آنچه به کوردو ویز در کابل گفته شده بودتکرار گردید که : مردم افغانستان به زعامت رهبران ح.د.خ. وسران تنظیمی های مقیم پشاور وایران علاقه و اعتماد ندارند. بنا تأمین صلح وختم جنگ در افغانستان ایجاب حکومت منتخب مردمی را تحت نظر نماینده گان سازمان ملل متحد با حذف رهبران ح.د.خ. وسران تنطیمی های مقیم پشاور وایران و حکومت انتقالی را می کند.

با اینکه این موضع فوق از مصاحبه در نشریات افغانستان حذف گردید اما کوردو ویز معاون سرمنشی ملل متحد در کتاب خویش تحت عنوان « واقعات پشت پرده افغانستان » در صفحه 380 می نویسد:

اطلاعات پی درپی بدست بود که عنقریب داکتر نجیب الله عوض می شود. هنگامی که نخست وزیر افغانستان «شرق» در جلسه سالانه اسامبله عمومی تعیین گردید. افواهات گسترده حاکی بود که شوروی در نظر دارد موصوف را بحیث میانجی تعیین وپشتیبانی کنند.

ولی گفتار پوست کنده وی (حسن شرق)که؛ مردم افغانستان نه به حزب سر اقتداردموکراتیک خلق ونه به رهبران مجاهدین قایل به بکدام اعتماد هستند باعث شگفت عمیق همه گان گردید.ختم.

نشر بخش مصاحبه در مطبوعات جهانی باعث ناآرامی ریاست جمهوری در کابل وسران تنظیمی ها درپشاور میگردد بنا یکی مرا شاخ می زند ودیگری لگد کوب می کند.

لگد کوبی مصادف به روزهایی بود که دشمنان مردم افغانستان جهت بهره برداری از سران تنطیمی ها مقام معنوی وروحانیت دروغین آنان را درلفافه الفاظ، با تبلیغات پی گیر وناگسسته در رسانه های جهانی بین مردم تا جایی بالا برده بودند که اگر خدای ناخواسته کسی می گفت که ریش حضرت استاد به فافش نمی رسد ویا نعوذ بالله لنگوته جناب شان از دستار فلان خلیفه اسلام یک انچ کوتاه ترست وی را تکفیر وسربه نیست می کردند.

چون در تیر رس تنظیمی ها نبودم توسط پیروان تخدیر کرده خویش ، که هرکلمه آنان را تفسیری از الهامات آسمانی می پنداشتند مرا به نام بی خدا و نوکر روس سرزبان ها اندازند، وبهر کنج وکناری که می رسیدند داد می زدند که حسن شرق به بندگان برگزیده خدا و نماینده های خاص انبیا اهانت کرده اند. وعکس العمل ریاست جمهوری را مفسرین افکار وکارنامه های مرحوم داکتر نجیب الله چنین نشر بخش کرده اند؛ گفته های صدراعظم در سازمان ملل باعث آن شد تا برطرف ودر خانه اش تحت نظارت گرفته شود.

ملاقات با بینان سیوان نماینده سر منشی ملل متحد

شفافیت وصراحت در گفتار کوردو ویز زمانی که با وی ملاقات داشتم مبین آن بود که حکومت من چه ائتلافی وچه انتقالی ، حکومتی نیست که کاملا از اشخاص بیطرف تشکیل شده باشد،حال آنکه وی خواهان تشکیل حکومتی بود خارج از سران ح.د.خ وتنظیمی های مقیم پشاور وایران ودرنهایت آنچه را که مردم آرزو دارد نه به انتصاب ریاست جمهوری ونه به میل تنظیمی ها.

بعضی ها به این باور بودند که تعویض غیر منتظره کوردو ویز با بینان سیوان ثمره ای فشار شوروی ها بالای سر منشی ملل متحد بوده چنانچه تعبیرات بینان سیوان از پیشنهاد کوردو ویز حین گفتگو با من همان خواسته ای بود که ریاست جمهوری در نظرداشت، یعنی حکومت از سی نفری تشکیل گردد که هردوجناح در گیردر جنگ به آن صحه گذاشته باشند.

بنا وی با  زیرپا کردن طرح کوردو ویز هم از طرفداران ریاست جمهوری وهم جانبدار تنظیمی ها درخواست نموده بود تا سی نفر از اشخاص قابل اعتماد را برای تشکیل حکومت برگزینند. او درنظرداشت بعداز نظرخواهی از هردوطرف سی نفری را برگزینند که بیشتر اشخاص آنان را معرفی کرده باشند.

پرسیدم؛ آیا جوانب درگیر درباره پیشنهاد شما چه نظری دارند؟

گفت : ریاست جمهوری افغانستان موافقت کامل دارند اما مجاهدین اشتراک درقدرت را با ح.د.خ. نمی پذیرند.

او خواهش نمود تا من هم سی نفری به وی معرفی کنم، برای اینکه دست خالی از اطاقم خارج نشده باشد،سی نفری را به وی معرفی کردم که مانند رقاصه ها به دهل سیوان برقصند.

زمانی که نام نویس اشخاص متذکره را به خواهش عبدالغفار فراهی به وی ارایه کردم با تعجب پرسید : عجیب اشخاصی وعجیب تراینکه سه نفر از یک خانواده ، دوبرادر ویک برادرزاده ویکی از دیگری رسواتر!

قصدا نخواستم وی را به جریان صحبت آقای سیوان که به نظرم پایان مصالحه وتشدید جنگ قدرت بودبگذارم، زیرا وی وزارت عودت کنندگان را به امیدی پذیرفته بود که درپایان جنگ وبازگشت هموطنانش خصوصا از پاکستان وایران همدردی وخدمتی کرده باشد.

اما بینان سیوان بدون اینکه مجاهدین به خواهش وی ترتیب اثر دهد، چند  سالی بیچاره بالا وپائین دوید تا اینکه اواز تحریف طرح کوردو ویز وداکترنجیب الله از بیانیه دادن وپافشاری بالای تقسیم قدرت با مجاهدین وعودت از کلبی ومقصود دربازگشت به وطن خسته وبیچاره شدند.

وبا استفاده از شعر حافظ :

 

سخندانی وخوش خوانی نمی ورزند درشیراز      بیا حافظ که ما خود را به شهر دیگر اندازیم

 

هردوی آنان به اتفاق همدیگر احتمالا به امید پیاده کردن پیشنهاد های شان برای صلح به سرزمین دیگر وبه مردمان دیگر ، شبانه عزم سفر می کنند.

ولی از کم طالعی آنان وبدبختی مصالحه ، تنی چند از فرزندان ناخلف وطن ودشمنان صلح وآشتی ملی مانع از سفر شان می گردند وجناب شان که از دیدار رفقای چند پهلووصدچهره وازبیانیه های بی شنونده دلگیر شده بود به این گفته که روپس نکرد هرکه ازاین خاکدان گذشت.

بجای ریاست جمهوری دردفتر ملل متحد پناه می برند وپناهنده می شوند.

بعضی ها جلوگیری از سفر اوشان را کودتای ضد مصالحه ملی وتقسیم قدرت با مجاهدین وتخریب طرح پنج فقره ای بینان سیوان نماینده سرمنشی ملل متحد تعبیر وتفسیر هم می کنند. والله اعلم باالصواب

 

 

                                        

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول