|
در زنـدان
شـــاعر: Zįborskż Ladislav برگـــردان: آصف بره کی
اینجا که تنها نشسته ام و صدای خوشآیندی نمی شنوم با آنهم اینجا آنقدرخالی نیست زیرا بازیگر تیاتر بزرگی هستم جایی که خود خداوند گرداننده است بسا فلم هم تماشا می کنم تنها باید منبع زنده ی تخیلات را به کار انداخت زیرا فلم های زیادی در سر دارم و هم "پروجکتور"ی برای نمایش "آنها" بهترین کتب، روح انسانیست که در ژرفای زنده گی اسرار آمیزی جریان دارد دراین سلول تنهایی حتی رادیو هم دارم: صدای خدا در روحم می دمد و درمن احساس صداقت را زنده می کند زیرا آسمان همیش به جهانیان برنامه پخش می کند تنها باید گوش فرا داد و درست درک کرد
***
Vo vazeni Ze sedim tu sām a necujem kultūry hlas? Nie je tu tak pusto celkom, ved' som hercom v divadle vel'kom, ktorého rezisérom je Boh sām. Aj filmové predstavenie hocikedy mām Len treba zapnūf fantāzie zivy zdroj, lebo mām v hlave mnoho filmov, aj premietaci stroj. Najkrajsie knihy, to su duse l'udi, v ktorych pod povrchom podivny zivot prūdi. Aj rozhlas tu mām v tejto pustej celé: ked' hlas Bozi mi v dusi znie a budi city vrelé. Lebo nebo vysiela stāle pré cely svet, len treba nacūvaf a vediet rozumiet
«»«»«»«»«»«»
ادبی ـ هنری
|