© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


محمد آصف عادل


اجــــــــــــــــــــــــــــــزاء



مو:-گرنداشتی کل هستی!

گوش:-گرنداشتی کر هستی!

چشم:-گرنداشتی کورهستی!

زبان:-گرنداشتی لال هستی!

درگوشهء نشسته بود ودستمال اش ازفرط آب دیده ها خيس شده بود،چشمانشرا با دستان بی گوشت واستخوانی اش ميماليد،گرد چشمانش چرک وچروک نمايان بود، گویی ازعمرش اضافه زيسته،گردنش نيز لاغر و تارمانند شده بود وبه سختی سرشراکه موهای ژولیده،چرک وپلته پلته شده داشت روی خودتحمل ميکرد.بچه های بی ادب اذيت و آزارش ميکردند از آنها بدش نمی آمد و به آنها ارزشی قايل نبود ولی هرگاه فردی را با تفنگی روی شانه ها يا دستانش ميديد بطرف اش سنگ می انداخت و با دورشدن مرد مسلح ديگر سنگ های دستشرا دورمی انداخت ولی روی زمين پا درازمی نشست وبا حرکات دستان به عقب آنمرد مسلح شروع ميکرد به صدا زدن......

مو:-گرنداشتی کل هستی!

گوش:-گرنداشتی کر هستی!!

چشم گر نداشتی.....!!!

زبان گر.......!!!!

ای کاش! آنهمه را نميداشتی...ولی یک دل ميداشتی.

 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول