© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

گل احمد «حکیمی»

 

گاه نوشته ها.      

 

                                           یادداشتهای یک کارگر افغان

استادی داشتم که در رشته اقتصاد در کشور آمریکا تحصیل کرده بود و از چند و چون کار در کارخانجات آن کشور آگاهی داشت. یکی از حرفهای را که از او به خاطر دارم این بود که می گفت: " در دستگاه های تولیدی و کارخانجات کشور های سرمایه داری افرادی هم وجود دارند که به "سگ زرد" معروف اند". و در توضیح آن میگفت: "وظیفه این افراد "خوش خدمتی" به صاحبان کار و راپور دهی از چگونگی کار کارگران، طرز برخورد آنها، اطاعت از اوامر و... می باشد. تا صاحبان کار بتوانند کنترول بیشتری بر کارگران داشته باشند" . حالا که در یک کشور سرمایه داری کار میکنم حرفهای همان استاد خوبم را بخاطر می آورم و یادداشتهایم را مهمان چشمان شما خواننده عزیز مینمایم.

در یکی از دستگاه های تولیدی که «موزیک پرنت» نام داشت با صد مشکل شامل کار شدم. کار آن طاقت فرسا بود و در سه "شفت" که شامل کار شبانه هم میشد کار میکردم. پس از کذشت دوسال با وصف آنکه قرداد دائمی هم داشتم به دلیل ادغام دستگاه مذکور با کارخانه دیگری من و چهارده تن از همکارانم از کار بیکار شدیم و این بیکاری برای من شش سال طول کشید. اکنون مدت دو سال میشود که در گدام «فاکو» کار مینمایم. این گدام که از سرمایه گذاری کوچکی به کار آغاز کرده است امروز توسعه پیدا کرده و حدود 130 نفر پرسونل دارد که بیشترین کارگران آنرا مردمان سیاه پوست از اتباع کشور های گانا، سورینام و... تشکیل میدهد. مردمانی که در گذشته آبا و اجداد شان نیز به حیث برده ها مورد استفاده قرار گرفته اند. مردمانی که جوانهای شان بی بندو بار هستند و از یک ظرفیت و کلتور بسیار پائین برخوردار اند. کار شانرا به وجه احسن انجام نمی دهند، غمازی میکنند، در محیط کار به سرو صدا می پردازند و فقط به فکر این هستند که چگونه روز را بالای کار فرما "چپه" کنند و مزد دریافت کنند. به فکر این هستند تا چگونه دزدی کنند و از مدرک فروش اجناس فروخته شده پول بدست بیاورند. سرمایه دار هم به شکلی از اشکال مصروف سرمایه اندوزی است. بیجا نیست که در دنیای سیاست گفته اند: "نظام سرمایه داری به نفع دزدان است!" حالا چه فرقی میکند که شیوه این دزدی چگونه باشد؟. و بیجا نیست که کارگران میگویند: " این گدام مال پدرم نیست!" و یا اینکه میگویند: "در جایی که من کار میکنم باید از آن نان هم بخورم" به این معنی که هر کاری که دلشان خواست  برای شان مجاز است که انجام بدهند. زیرا رابط سرمایه دار و کارگر در جامعه سرمایه داری هم همین بوده و است. چنانچه در سالیکه گذشت به فیمت 300 هزار ایرو جنس از این گدام به سرقت رفت. و به مبلغ بیشتر از یک ملییون ایرو عاید خالص صاحب کار شد. از طرف دیگر بخاطر تامین امنیت گدام و حفاظت اجناس داخل گدام مبلغ زیادی را در این اواخر تخصیص داده اند تا جلو دزدی ها را گرفته باشند. در مساله سرقت بعضا دست مسوولین نیز در کار است. چنانچه یک تن از "شیف" ها را که از اتباع سورینام بود و مدت 23 سال را در این گدام کار کرده بود به جرم دزدی از کار اخراج کردند.

اقتصاد سرمایه داری که دارای یک سیکل دورانی: بهبود، رونق، رکود و بحران میباشد، خواهی نخواهی بحران هم زمانی دامنگیر آن میگردد. چنانچه امروز با بحرانی مشابه بحران دهه 30 قرن گذشته روبرو شده است. این بحران تاثیرات فاجعه باری بر زندگی کارگران و مزدبگیران در سراسر جهان گذاشته است. قرار احصائیه ای تا سال 2010 میلادی پنجاه میلیون کارگر در سرتاسر جهان از کار بیکار خواهند شد. سرمایه داران این خصوصیت را دارند تا به بهانه های گوناگون کارگران را از کار اخراج نمایند، در موقع رونق اقتصادی از نیروی کار آنها استفاده و در موقع ضرورت و بحران شر آنها را از سر خودشان کم نمایند. سرمایه داران کارگران را از واحد های تولیدی، خدماتی و کشاورزی بیرون می ریزند و کارگران و خانواده های آنها بدون هرگونه پشتوانه افتصادی و اجتماعی در جامعه رها می شوند.

«فاکو» نیز در بیکار سازی کارگران عقب نمانده و این چنین یک سیاست را دنبال میکند. از طرف دیگر کارگران دچار یک نوع ترس و ارعاب هستند تا مبادا کار شانرا از دست بدهند زیرا در شرایط بحران مشکل است تا کار دیگری برای شان پیدا کنند. عده از کارگران به زودترین فرصت از کار اخراج میگردند و بعضاجای آنها را کارگران تازه وارد که تا هنوز تجربه کافی کار را ندارند اشغال مینمایند. اخراج کارگران تازه وارد برای کار فرما به مراتب سهل تر از آنست که تصور آن میرود. کارگران هم از پائین بودن سطح معاش شاکی اند. کارگران عادت کرده اند تا نیم کار انجام بدهند و نیم دیگر آنرا بگذارند. شکست و ریخت اجناس و بی احطیاتی کارگران باعث میشود تا کارفرما در اخیر هرسال یک مقدار پول را به عنوان جبران خساره از معاش کارگران وضع نماید و غیره و غیره....

اینها همه مسائیلی اند که در واقعیت ماهیت نظام سرمایه داری را روشن میسازد. کار برای مهاجرین در کشور های سرمایه داری به هیچ وجه آسان نبوده، در حین مراجعه به بازار کار از هویت آنها گرفته تا تجربه کار و مدرک تحصیلی، لایسنس دریوری، سن و سال و... باز پرس بعمل می آید و آنگاه هم اگر کاری نصیب شان شد، چون نمی توانند هزینه های بالای زندگی در غرب را بدون کار تحمل نمایند از روی مجبوریت تن به شرایط صاحب کار میدهند و در واقعیت خود را به صاحبان کار میفروشند.

یکی از دلایل پذیرش مهاجران در کشور های سرمایه داری کشیدن بار جمعیتی و قبول مسوولیت صنعتی کردن کشور های میزبان می باشد تا در موفقیت اقتصادی و سیاسی کشور سهیم باشند. زیرا زمانیکه گروه های مهاجر در امور اقتصادی و سیاسی مشارکت می یابند در جامعه حل گردیده و دیگر به تفاوت های خود با جامعه میزبان فکر نمی کنند. از طرف دیگر مهاجرین با وصف سالهای زیادی زندگی و کار در جامعه سرمایه داری نمیتوانند به یک زندگی مرفع که تضمینی برای سالهای سالخورده گی شان باشد، دست یابند. البته تنها در صورتیکه به اندازه کافی زحمت بکشند و توان انجام آنرا داشته باشند، ممکن است موفق به دریافت یک چنین زندگی شوند.

 سال 2009 میلادی هالند.

 

 

                                                                             

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول