© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


(ظفری)



                  آفرینی برآفرینندۀ محترم رسالۀ " امکانات انکشاف اقتصادی بدخشان"

مطلبی زیرعنوان " امکانات انکشاف اقتصادی بدخشان" به قلم دوست فرزانه محترم داکتر روستایی درسایت وزین فردا توجه ام را جلب نمود که ازمطالعۀ آن احساس وجد نموده وواقعاً خدای را سپاس بجا آوردم که هموطنان عزیزما درغربت هم آرام نه نشسته وبه قول خود شان متوجه "گرسنگان ، تشنگان وپا برهنگان" میهن مخروبۀ شان می باشند که به حق تحفه ای بالاترازین شده نمی تواند.
ازمروربرگه ها دریافتم که این عنوان رساله گونه تهیه گردیده وقسمت واربه نشرمی رسد. امیدوارم برعلاوۀ که این سلسله ادامه پیدا نماید، قلم بدستان محبوب ما راه های مؤثری را غرض فلاح ورستگاری این ملت مظلوم ازانواع مصایب بیشمار برای نسل آینده تکاپو نموده ودور ازامراض اجتماعی کنونی که دروطن ما مسلط است ، راه های حلی را دردرازمدت جستجو وپیشکش بدارند.
درقسمتی ازین نوشته به چهاربخش عمده اشاره شده است که نشان میدهد نویسندۀ محترم مطالعه وشناخت عمیق ازمیهن خودداشته ومیخواهد عاشقانه رفع مسئولیت نماید. این بخش ها قرارذیل است:
- زراعت وآبیاری (اگرمالداری هم علاوه گردد تکمیل میگردد)
- منابع آب وانرژی
- معادن فلزی وبلورات کریمه
- مواصلات وتوریزم
بدون شک توجه به هریک ازمسایل فوق دراندک زمانی می تواند دروازه های زیادی را غرض رهایی هموطنان مظلوم مان اقلاً ازقید واسارت یک لقمه نان بخورنمیربازسازد. اما سوال اینجاست که چه کسانی ویا که ها این زمینه را درین ویرانۀ مملوازطفیلی های خود پرست و استفاده جومساعد سازد.
واقعیت اینست که درطول تاریخ افغانستان ، حکام ، امرا ، شاهان وغیره غیره ، کوچکترین توجهی را غرض عمران ویا انکشاف این سرزمین انجام نداده اند. هرشخصی ویا هرگروهی که حاکمیت را درین وطن تصاحب ویا غصب نموده است ، جزدرفکرمنافع شخصی و گروهی خود به چیزدیگرنه اندیشیده اند. واینکه گرسنگی ، تشنگی وپابرهنگی یعنی چه؟ اصلاً چشم های خودرا درین مورد کاملا بسته نگهداشته اند.
حتی اگرانکشافات نهایت بطی یک قرن گذشته را نیزدرنظربگیریم ، برعلاوۀ که بسیارناچیزاست، این خود ناگزیری ویا روندی است که درپیوند با انکشافات برون مرزی بوجود آمده بود. بطورمثال اگرسی سال اخیررا مثال بیاوریم جنگ باعث شد که انواع مصائب وبدبختی ها را به مردم تحمیل نماید اما درعین حال متوازن با سرعت رشد تخنیک معاصر، مردم ما نیزبا اندک ترین امکانات ، خودرا بااین روند عیارساختند.
همانطوریکه دربالا تذکردادم درمجموع کشورما توسط سیستم ها ونظام های فاسد غرض حفظ وضعیت موجود درتیرگی باقی مانده وعقب نگهداشته شده است. اما درین میان تعدادی ازولایات بطوردایم به باد فراموشی سپرده شده است ، به همین دلیل است که امروزتفاوت فاحشی درعرصۀ انکشاف ولایات ، طورمشهود وجوددارد.
ولایت باستانی بدخشان نیزازدسته ولایاتی است که پیوسته ازین مهروعطوفت مادراندرانه بهره مند بوده وحتی فرزند خودش نتوانست کوچکترین خدمتی را برایش انجام دهد.
خاطراتی ازسالهای چهل خورشیدی را به یاد دارم که درولسوالی زیبای اشکاشم زندگی می نمودیم. آنوقت طفلی بیش نبودم ، اما خاطرات درنزدم هنوزهم زنده است.
درین دوره ظاهرشاه دوباربه ولایت بدخشان به قصد شکارآهوی مارکوپولو سفرکرد. باراول توسط اسپ ازراه پنجشیروکوتل منجان به زیباک آمده ودردره ای به نام یسیک به شکاررفت وباردوم توسط موترواما تفاوت آن ازسفراولی اینکه درین بارقبل ازرسیدن خودش ، ابتدا سرک موترهموارگردیده ومواد تعمیراتی خانه ای که وی دران صرف برای یک شب ویا دوشب به خواب شاهانه می رود آماده شد وبعد رکاب شاهانه درمقام نزول یافت.
مواد ساختمانی این خانه ها همراه با انجینیران ومعماران ، توسط یک قطاربزرگ انتقال یافته واولی بالای ملکیت خودما درولسوالی اشکاشم ودومی بالای ملکیت پیرپنجه درقلعۀ پنجۀ ولسوالی واخان اعمارگردید.
این دوخانه که به نام های کوتی سیارویا خانۀ چوبی یاد می شود هنوزهم آباد بوده ومورداستفاده قراردارد که باتمام وسایل ازقبیل مرکزگرمی ، کمود ، تپ ، شاوروغیره درپنجاه سال قبل ساخته شده بود.
هدفم ازتذکراین خاطره ، آوردن یک مثال مستند است که شاه اگرقدمی هم به بدخشان فروگذاشته نه به خاطرمردم ، بلکه به خاطرعیاشی خود وشکارمارکوپولوبوده است. وقتی اومی توانست درظرف دوسه روزچنین خانه ای را برای خود اعمارنماید، اگرتوجه وجود می داشت آیا نمی توانست درسالهای بعدی چند خانۀ دیگری ازهمین قبیل را به غرض تأسیسات عام المنفعه بسازد؟
داکترصاحب بزرگوار!
امیدوارم قسمت های بعدی رسالۀ شما روزنۀ باشد برای آرزوها وهسته ای برای بارورکردن افکاروطن پرستان تا دست بدست هم داده وبا تعهد درتلاش خدمت به وطن وبرداشتن قدم های متین واستواربرای رشد ، تعالی ، شگوفایی وانکشاف میهن زخم خوردۀ مان باشند.
درپایان یک نکته را قابل تذکرمیدانم که دهلیزواخان ازشروع آن که همجوارباولسوالی اشکاشم است الی سرحد بروغیل که آخرین نقطۀ ختم سرک موتررواست ، دقیقاً 200 کیلومتربوده وازان به بعد که شروع پامیرخورد است الی سرحد چین درحدود 80 کیلومتردیگرادامه دارد که مردم این مسافۀ صعب العبوررا درظرف سه چهارروزباپای پیاده طی می نمایند.

با عرض محبت واحترام
بیست دلو- کندز
 

          

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول