© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




برگـردان: صبورالله سـیاه سـنگ
hajarulaswad@yahoo.com

 

 

سـی سـال در دل د شـت

Carlotta Gall

(New York Times)

هـنگامـی که در شـب مـرگبار [29/28 اپریل] 1978، فـرمـان زیر خـاک کـردن شـانزده پیکـر رسـید، افـسـر جوان ولی افـسـردهء ارتش با تلاش فـراوان خـواسـت جغـرافـیای این جـایگاه را به یاد سـپارد. او از گپ و گـفـت هـمکـاران دریافـته بود که "سـردار محـمـد داوود خـان" نخسـتین رییس جمـهـور افـغـانسـتان و خـانواده اش را زیر خـاک کـرده اند. از هـمـینرو، از گـورسـتان گـروهـی تا کـنار خیابان، خـامـوشـانه شمـار گامـهـایش را اندازه گـرفـت. 

کشـته شـدن محـمـد داوود در جـریان کـودتای کـمـونیسـتی آن روزگار آشـوبزده، زنجـیرهء سـی سـال جـنگ را به دنبال داشـت. این نبرد خـونچکـان که پایانش هـنوز به چشم نمـیخـورد، هـر خـانوادهء افـغـان را آسـیب رسـانده اسـت. 

پس از سـی سـال و اندکی آرامش و آزادی در پرتو فـرمـانروانی حامـد کـرزی، پادشـاه مـیر، افـسـر پیشــین ارتش راز نهـانـی را آشکـار سـاخت. کـمک نامبرده و یاری گـواهـان، زمـینه شـدند تا حاکـمـیت کـنونی اسـتخـوانهـای نخسـتین رییس جمـهـور و خـانواده اش را بازیابد و خـاکـسـپاری دوبارهء آنهـا را با مـراسم فـاتحه به زودی رویدسـت گـیرد. 

محـمـد داوود تهدابگـذار "جمـهـوریت افـغـانسـتان" و سـیمـای رخشـان در بهبود دولت "مـدرن" بود. او پسـر کـاکـایش، محـمـد ظاهـر، واپسـین شـاه افـغـانسـتان را با کـودتای بیسـت و شش سـرطان سـیزده پنجـاه و دو [17 جولای 1973] سـرنگـون سـاخت، و کشـته شـدن خـودش پس از پنج سـال، کشـور را به ژرفای خـون و تباهـی نشـاند.

نادر نعیم، نواسـهء چهل و سـه سـاله محـمـد داوود مـیگـوید: "اگـر از هـر افـغـان بپرسـید که اینهـمـه [بربادی] از کجـا آغـاز شـد، خـواهد گـفـت: از کشـته شـدن داوود خـان که مـرز مـیان دو سـرنوشـت اسـت. هـفـت ثور سـیزده پنجـاه و هـفـت [27 اپریل 1978] واپسـین روز آزادی افـغـانسـتان بود."

هـژده تن از خـانوادهء محـمـد داوود و شمـاری از افـسـران و کـارمـندان ارگ، آن شـب در کـاخ ریاسـت جمـهـوری کشـته شـدند و در دل تاریکی، بیرون از شهـر زیر خـاک گـردیدند. کـسـی به درسـتی نمـیدانسـت در کجـا.

هـمسـر، خـواهـر، برادر، سـه دخـتر، سـه پسـر، دامـاد، عــروس و چهـار نواسـهء رییس جهـمـور که یکی از آنهـا هـژده مـاهـه بود، بخشی از کشـته شـدگان اند.

بر بنیاد آنچـه نادر نعـیم مـیگـوید، هـمـه خـانوادهء محـمـد داوود در مـیان سـاعتهـای چهـار و پنج صبح هشـتم ثور سـیزده پنجـاه و هـفـت [28 اپریل 1978] گلوله باران شـدند. پس از نبرد خـونین یکـروزه، افـسـری به نام امـام الـدین با گـروهـی به درون ارگ آمـد تا رییس جمـهـور را بازداشـت کـند. محـمـد داوود رفـتن با او را نپذیرفـت و با تفـنگچه بر آنهـا آتش کشـود. در پاسـخ، تفـنگـداران یاغـی بارانی از گلوله را بر آنهـا سـرازیر کـردند.

کـمـونیسـتهـا پس از کشـتار رییس جمـهـور، بیسـت مـاه دیگـر پیهـم به ریزاندن خـون پرداخـتند تا آنکه کـار به یورش ارتش سـرخ "اتحـاد شـوروی" در مـاه جدی سـیزده پنجـاه و هشـت [دسمبر 1979]، ده سـال اشغال افـغـانسـتان و ناپدید یا کشـته شـدن هـزاران هـزار افـغـان کشـید.

بسـیاری از قـربانیان در گـورهـای بی نشـان گـرد و پیش پایگاه ارتش در دامـان پلچــرخی، گـوشهء آفـتاب برآمـد پایتخت، افگـنده مـیشـدند. 

تابسـتان سـال گذشـته، گـروه بازرسـهـای حاکـمـیت به کـمک دو تن از گـواهـان از جسـتجـوی هـمـین جـایگاه آغـاز کـردند. یکی از آن دو، پادشـاه مـیر جـنرال بازنشسـتهء امـروز و جگـتورن و مـدیر حفظ و مـراقبت [قــوای چهـار زرهــدار] دیروز اسـت. به او فـرمـان داده شـده بود که هـمـه پیکـرهـای آورده شـده با مـوتر [زیس] را در تاریکی شـب نزدیک پایگاه خـودش در پلچرخی زیر خـاک کـند. (به گـفـتهء پادشــاه میر، دگـرمـن محـمـد اسـلم وطنجـار یکـتن از رهـبران کـودتا نیز در جـریان خـاکـسپاری آن شـب در آنجـا بود.)

پادشـاه مـیر در جـریان گـفـت و شـنودی یاد آور شـد که با هـمکـارانش چگـونه لاشهـا را در "مـوضع" یا سـنگـری که برای تانک کـنده شـده بود، گذاشـتند. سپس او خـود در مـیان کشـته شـدگان پا گذاشـت تا آنهـا را به آیین اسلامـی رخ سـوی قبله گـرداند.

نامبرده افـزود: "نتوانسـتم کشـته شـدگان را بشـناسم، ولی مـیدانسـتم که از خـانوادهء داوود خـان بودند." هـمچـنان پادشـاه مـیر سـخن یکی از رانندگان را به یاد مـی آورد. او گـفـته بود: "سـالهـا خدمت این خـانواده را کـرده ام."

هـنگامـی که گـفـته شـد "بر لاشهـا خـاک بیندازید"، آقای پادشـاه مـیر نخسـت ترپال مـوتر بزرگ را برداشـت و روی مـردگان هـمـوار کـرد و در پایان کـار، از لبهء گـور تا کـنارهء سـرک نود گام خـود را شمـرد تا آن جـایگاه درسـت یادش بمـاند.

شـب دوم، به دسـتیار پادشـاه مـیر فـرمـان داده شـده بود که سـیزده پیکـر تازه را در گـورسـتان دیگـری در هـمـان نزدیکیهـا زیر خـاک کـند.

به زودی، آقای مـیر از کـابل بیرون شـد. او به جـنبش مقـاومت ضد کـمـونیسـتی در کـوههـا پیوسـت و پس از چـند سـال، چگـونگـی سـرنوشـت پیکـرهـا را به یکـی از بازمـاندگان خـانوادهء محـمـد داوود بازگـفـت.

مـولاگل کـاشـتکـار شـانزده سـالهء آن روزگار، گـواه دیگـر اسـت. او در نخسـتین روزهـای پس از کـودتا سـر رشـتهء هـمـان داسـتان نهـان را از زبان ســپاهـیان خـیمـه زده بر زمـینهـای خـانواده اش به دسـت آورده و به مـادر گـفـته بود.

سـه مـاه پس از آن که ســپاهـیان رفـتند، مـولاگل به خـواهش مـادر، گـرداگـرد گـورسـتان را سـنگچینی کـرد و پارچه یی به نام "توغ شهـید" بر آن برافـراشـت.

این مـاجـرا برای دسـت به کار شــدن "گـروه تلاشی" حزب فـرمـانروا بسـنده بود. آنهـا به خـانهء مـولاگل ریختند. جوان شـانزده سـاله به سـوی کـوههـا گـریخت و به مجـاهدین پیوسـت؛ سپس خـانواده اش راهـی پاکـسـتان شـد.

آقای گل هـم این راز را با خـود نگهداشـته بود، تا اینکه شــش مـاه پیش [جـولای/ اگسـت 2008] کـارمـندان کـمـیسـیون جسـتجـو و بررسـی گـورسـتان محـمـد داوود و خـانواده اش به روسـتای خـواجه غـار (کـابل) آمـدند.

سـردار محـمـود غازی نواسـهء دیگـر محـمـد داوود نیز هـنگام کـاوش گـورسـتان آنجـا بود. نامبرده از آقای پادشـاه مـیر خـواسـت از خـوسـت به کـابل بیاید و کـمک کـند. جـنرال با واپسـن نشـانی از راه رسـید.

آقای غــازی گـفـت: "هـمـه بالای تپه ایسـتاده بودیم. جـنرال پادشـاه مـیر با انگشـت گـوشهء زمـینی را نشـان داد و گـفـت: "اینجـا...!" دو روز پس، گـروه کـاوشگـران آنهـا را یافـتند."

دکـتور فیض الله کـاکـر دسـتیار وزیر صحـت عـامـه و گـردانندهء کـمـیسـیون گـفـت: "چـندین مـاه ســپری شـد تا اسـتخـوانهـا بازشـناسـایی گـردند. سـی سـال زیر خـاک مـاندن، کـرباس درشـت ترپال روی مـردگان را یکـسـره پوسـانده اسـت و تنهـا حلقه گکهـای آهـنی آن مـانده اند. جـامـه هـا شـاریده اند. عایشه خـواهـر رییس جمـهـور از کفشهـای ویژهء اورتوپیدیک و عـمـر پسـرش از گـیراهـای دو تسمـهء سـر شـانه یی که به دو گـوشهء کـمـربندش مـیبسـت، شـناخته شـدند."

در فـرجـام محـمـد داوود نیز به کـمک قالب دندانهـا و قــرآن مجـید کـوچک زرینی که هـمـواره آن را لای کیسـهء درون کـرتی بالای سـینه اش سـنجـاق مـیکـرد، شـناسـایی گـردید.

دکتور کـاکـر از زبان جـنرال انور شـاه خـان یکـتن از دسـتیاران محـمـد داوود گـفـت: "این قـرآن مجـید از سـوی پادشـاه عـربسـتان سـعـودی به رییس جـمهــور افغـانسـتان داده شـده بود."

کـارمـندان کـمـیسـیون با غـلام درویش کـالاشـوی دربار که جـامـه هـای محـمـد داوود را شسـتشـو مـیکـرد، نیز ســخنانی داشـتند. او گـفـت: "آری. رییس جمـهـور هـمـیشه هـمـین قــرآن مجـید را در جـیب درون کـرتی خـود مـیگـذاشـت."

به گـفـتهء دکتور کـاکـر، از بررسـی اسـتخـوانهـا برمـی آید که رییس جمـهـور گلوله باران گـردیده و عمـر پسـرش با دو گلوله کشـته شـده بود.

پیکـرهـای خیاشـنه و نواسـهء دختری محـمـد داوود که در روز کـودتا زخم برداشـته بودند و در بیمـارسـتان جـان دادند، هـنوز ناپدید اند. چـند تن دیگـر این خـانواده نخسـت زندانی گـردیدند و سـپس از کشـور بیرون رانده شـدند. برخی از آنهـا پس از سـرنگـون شـدن طالبان در پایان 2001 به افـغـانسـتان برگشـتند.

مـراسم فاتحه گـیری برای محـمـد داوود نه تنهـا پایان بخش خـونینی از تاریخ افـغـانسـتان را نشـانی مـیکـند، بلکه آرامش روانی نیز به بازمـاندگان، به ویژه آنانی که در رویداد سـی سـال پیش زخـم برداشـته اند، خـواهد بخشــید.

آقـایان غــازی و نعـیم، نواسـه هـای محـمـد داوود گـفـتند آنهـا امـیدوارند که خـاکـسپاری دوبارهء کـشـته شـدگان، راه تازه یی بگشـاید برای روند مصـالحه ملی و برپایی کـمـیسـیونی که بتواند یکـایک تبهکـاریهـای جـنگـی در سـایهء هـر حکـومت سـی سـال پسـین را آشکـار سـازد

آقـای غـازی که پدرش محـمـد نظام دامـاد محـمـد داوود و کـارمـند وزارت خـارجـهء آن روزگار، و پدربزرگش یکجـا کشـته شـده بودند، افزود: "مـا برای گـرفـتن خـون در برابر خـون یا کین در برابر کین نیامـده ایم. راسـتی و درسـتی باید از پرده بیرون سـاخته شـوند و به پیشگاه مـردم افـغـانسـتان پیشکش گـردند."

بازیابی اسـتخـوانهـای کشـته شــدگان آرامشی را ارزانی این خـانواده کـرده اسـت. آقـای غـازی افــزود: "مـا مسلمـانیم. مـردگان بایسـتی آرامگاه داشـته باشـند و زندگان جـایگاهـی که بتوانند در آن نیایش به جـا آورند. اگـر هـمـین خـواسـتهـا برآورده شـوند، آسـوده خـواهـیم شـد."

[][] 

آویــزه هـا

1) بانو Carlotta Gall که بیشـتر به بازتاب گزارشهـای افـغـانسـتان و پاکـسـتان برای روزنامـهء New York Times مـیپردازد، دخـتر الیانور گال و سـندی گال اسـت. (سـندی گال از چهـره هـای نامـور در سـالهـای جهـاد افـغـانسـتان و بنیانگـذار "فـراخـوان سـندی گال افـغـانسـتان" برای کـمتر کـسـی ناشـناس خـواهد بود.)

2) این گزارش با سـرنامـهء "آشکـار شـدن رازی که روزگاری را پایان مـیبخشـد" روز 31 جـنوری 2009 نوشـته شـده بود و روز یکـم فـبروری 2009 در اینجـا بازتاب یافـت:

www.nytimes.com/2009/02/01/world/asia/01afghan.html

3) از نگاه پژوهشی، برخی از آگاهـیهـای بازتاب یافـته، مـانند نمـونه هـای زیرین، در گزارش نیویارک تایمز درسـت نیسـتند:

یک) محـمـد داوود و خـانواده اش در مـیان سـاعتهـای شـش و هـفـت، و به گمـان بیشـتر، مـیان شـش و سـی تا هـفـت بامـداد 28 اپریل 1978 کشـته شـده اند، نه در دقایق مـیان چهـار و پنج صبح آن روز.

دو) در پیرامـون شمـار افـسـران و کـارمـندان کشـته شـده در ارگ آمـاری در دسـت نیسـت، ولی تا جـایی که روشـن گـردیده از خـانوادهء محـمـد داوود تنهـا عمـر داوود در تاریکی پس از نیمـه شـب و دیگـران هـمـه در روشــنی آغـاز روز 28 اپریل 1978 گلوله باران گـردیدند.

4) برای خـواندن و شـنیدن گـفـت و شـنودهـای جـنرال پادشـاه مـیر با حـمـید مـهـمـند کـارمـند رادیو آزادی و هـمچـنان جـزییات چگـونگـی کشـته شـدن محـمـد داوود و خـانواده اش مـیتوان روآورد به بایگانی "و آن گلوله باران بامـداد بهـار" از مـاه اپریل 2008 تا کـنون در www.kabulnath.de.

5) در تازه ترین عکـس پیوسـت این گــزارش، مـولا گل و برادرش در کـنار جـایگاهـی که پیکـرهـای محـمـد داوود و برخی از اعضای خـانواده اش از ته آن به دسـت آمـده اند، دیده مـیشـوند.

 

[][]

ریجـاینا (کـانادا)

سـوم فـبروری 2009


                                        
                                                                                                


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول