|
سید همایون عالمی
رحمت فیض
سخن ِ عشق جاودانه کنم این دلم را به عشق خانه کنم مسجد و دیر ِ من چه میپرسی ناله ی خویش را شبانه کنم خلوتی در سکوت می خواهم زندگی را فقط بهانه کنم کشتی ِ ذوق را بر اندازم سیر دریای ِ بی کرانه کنم به سماک ازسمک فغان ببرم سخن ِ عشق در میانه کنم ساز ِ پرواز دل پَرند کنان تا به عشق ِ تو آشیانه کنم رحمتش بیشتر ز وهم بوَد عذر بر ایزد ِ یگانه کنم سرمه سازم ز خاکهای درش اشک از عجز خود روانه کنم در گذرگاه ِ چرخ کژ گردش جان دهم عشق را نشانه کنم بر(همایون) ببار رحمت ِ فیض تا روم ترک این زمانه کنم
26 فبروری 2005م شش درک کابل افغانستان
«»«»«»«»«»«»
|