یاسروحید
در عزایت دیدگانم اشک تر انداختند
غصه های دل فزودند و تبسم باختند
یاد های ناز تو، چون نغمه های آبشار
در ترنگ بزم خلوت قصه ها پرداختند
تا بسوزد در غریبی قصر ارمان های من
در غمستان وطن تعمیر دیگر ساختند
رشته عشق وطن را کنده کردن کی توان
لشکر غم ها زهر سو بر سر ما تاختند
تلخی غربت غزل های مرا شیرین کند
قافیه با واژه های دردها پرداختند
ای درخت ارغوان دیوانه ات بودم ولی
بازوانت قدر آغوش مرا نشناختند*
13.12.2008
×××
*مصرع آخر از ژاله نظیری است
«»«»«»«»«»«»
ادبی ـ هنری
صفحهء
اول
|