© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


محمد اسحاق فیاض
Mif_1967@yahoo.com

 


                                         ماهیت بحران مالی جهان چیست؟

بحران مالی که طی یک ماه اخیر دامن گیر کشورهای جهان و بویژه کشورهای ثروتمند شده است، یکی از شوکهای اقتصادی بزرگ به شمار می رود که پیامد های آن سال ها طول می کشد، تا خسارت های و این سئوال مطرح می گردد که ماهیت بحران مالی فعلی در جهان چیست و این بحران از کدام نطقه آغاز شده است؟
بحران مالی جهانی در ابتدا از امریکا و آنهم از بخش مسکن اغاز گردید و در دیگر شرکت، بانک ها و.. سرایت کرد. با این تحلیل که : نرخ بهره در حقیقت قیمت وام(قرضه) دریافتی از بانکها است. اگر نرخ بهره کاهش یابد وام گرفتن ارزانتر می شود و مردم با اشتیاق بیشتری اقدام به وام گرفتن می کنند. از سوی دیگراکثریت قریب به اتفاق امریکائیان هنگام خرید خانه وام می گیرند. یعنی به عنوان مثال یک امریکایی فقط با 25 هزار دالر می تواند، صاحب خانه شوند و 95 درصد قیمت خانه توسط وام بانک ها تامین می شود و هر امریکایی می تواند برای خانه تاسقف 500 هزار دالر وام و حتی بیشتردریافت کند. پس از حملات 11 سپتامبر در امریکا و ترس از ورشکستگی اقتصادی در سایه وحشتی که ازاین حادثه در میان مردم امریکا و تا حدودی اروپا ایجاد شده بود،
در سال 2001 دولت امریکا، توسط فدرال رزرو( که یک سیستم قدرت مند مالی در ایالت های مختلف امریکا است) نرخ بهره بین بانکی را کاهش داد به طوری که نرخ بهره از حدود 6 درصد در مدت کوتاهی به یک درصد کاهش یافت. از نرخ بهره بازار به تبع این کاهش به صورت کم سابقه ای کاسته شد و چون بهای وام کاهش یافت تقاضا برای وام (مخصوصا خرید خانه)افزایش پیدا کرد. در نتیجه، تقاضا برای خرید مسکن در امریکا افزایش یافت و صدها میلیون امریکایی برای خرید و ساخت خانه و دیگر نیاز مندی های شان تقاضای وام کردند و معتبر ترین سند ضمانتی آنان سند منزل شان بود. وقتی قیمت خانه در حال افزایش است، طبیعی است که بانک اعتباردهنده نگران بازپرداخت اقساط وام توسط خریدار خانه و یا وام گیرنده ای که سند منزل را ضمانت گذاشته، نیست. چون اگر خریدار خانه قادر به پرداخت اقساط خرید خانه نباشد، خود خریدار خانه را به قیمت بالاتر می فروشد و یا بانک وام دهنده خانه وی را تصاحب می کند. به همین دلیل از سال 2003 تا 2005 بانکهای امریکا با شرایط بسیار آسانی اقدام به وام دادن کردند. به ویژه آن افراد کم اعتباری که در شرایط عادی قادر به دریافت وام نبودند قادر به دریافت وام شدند.
طبیعی است وقتی قیمت خانه شروع به افزایش می کند، علاوه بر خریدار معمولی مسکن، تقاضای دلالانه برای مسکن نیز افزایش می یابد. همین اتفاق و در سالهای یادشده در امریکا افتاد. حتی سرمایه دارانی از چهار گوشه جهان از برزیل و جاپان و ناروی و ... به امید فروش مسکن به قیمت بالاتر اقدام به خرید خانه در امریکا کردند و باعث افزایش بیشتر تقاضا و افزایش بیشتر قیمت مسکن گردید. در نتیجه انبوهی از خانه های ساخته شده بدون تقاضا ماند. چون تقاضای مسکن کاهش یافت قیمت مسکن هم پایین آمد.مثلا که کسی خانه ای 500هزار دالری خریده بود که 475000 دالر آن وام دریافتی از بانک بود. پس از پرداخت چند قسط مثلا 2500 دالر در ماه، قیمت خانه اش ناگهان به کمتر از 350 هزار دالر رسید. این فرد ترجیح می داد که خانه را رها کند و اجازه دهد که بانک خانه را تصاحب نماید، تا این که 150 هزار دالر ضرر کند و قتی وام گیرندگانی که صدهها میلیون نفر هستند اقساط شان را نپرداختند، در نتیجه بانکهای بزرگ امریکایی که غول های بزرگ اقتصادی جهان به شمار می رود، ورشکست گردیدند و این ورشگستگی و عدم ثبات در بازارمالی امریکا تقاضایی بسیاری از دیگر مواد و کالاهای تولیدی و تجاری را در سراسر دنیا سبب گردید و در نتیجه کارتل های بزرگ جهان با تمام حجم بزرگش به افلاس رسیدند.
در نتیجه اولین ورشکست سهام شرکت لمن برادرز بود که به شدت پایین آمد و بیش از 600 میلیارد دالر بدهی در تراز حساب خود بالا آورد و ورشکست گردید و برای ممانعت از گسترش بحران این شرکت به بقیه بازار این شرکت با پشتیبانی فدرال رزرو به میزان 138 میلیارد دالر از شرکت جی پی مرگان قرض گرفت اما هیچ تاثیری نکرد و کاهش سهام دیگر شرکت های نیز به سرعت در سراسر امریکا گسترش یافت و در نتیجه ارزش سهام که سرمایه شرکت ها به شدت پایین آمد و قدرت خرید از مردم گرفته شد و افلاس سراسر امریکا و سپس دیگر کشورهای ثروت مند را گرفت و در نتیجه کارخانه ها از کار افتاد و صدها هزار کارگر در جهان بی کار شدند و ترس و وحشت از از افلاس در سراسر جهان گسترش یافت. زیرا درجهان‌‏امروز، پيوندي ناگسستني درباره امورمالي واقتصادي، ميان آمريکا با اروپا ، جاپان وساير قطبهاي اقتصادي دنيا وجود دارد.براي درک اين پيوند عميق کافي است که به خريد اوراق شرکتهاي آمريکايي وسرمايه‌‏گذاري گسترده درچهل ايالت‌‏آمريکا توسط جاپانيها وتشکيل روز افزون شرکتهاي آمريکايي - اروپايي توجه کنيم. بحران مالي پديدار شده درآمريکا با توجه به اين پيوند عميق مالي واقتصادي، به سرعت تاثير منفي خود را در بازارهاي مالي واقتصادي ساير کشورها حتي هندوستان وچين گذاشت. قطبهاي اقتصادي جهان به دليل‌‏ آگاهي ازتاثيرات احتمالي بحران مالي آمريکا برامورمالي و اقتصادي خود، به تکاپو افتاده‌‏اند اما اجماع روشني براي همکاري بين‌‏المللي درجهت حل اين معضل وجود نداشت و در حقیقت شوک های بزرگ اقتصادی چنان بود که سیستم هایی این کشور ها برای مدتی گیج و مبهوت ماندند و توان چاره جویی فوری را از دست دادند.
با توجه به این پسمنظر سئوال اساسی این است که برای برون رفت از این بحران چه باید کرد؟
کارشناسان اقتصادی اکنون به این اجماع رسیده اند که برای برون رفت ازاین بحران باید تغییر در ساختار مالی امریکا و دیگر کشورهای زیاندیده وارد شود. البته امریکا قبلا در سالهای 1929 و1930 یک بار بحران اقتصادی و مالی سخت و دشواری را پشت سر گذرانده است و این دومین یحران اقتصادی برای کشوری است که حرف اول اقتصاد دنیا را می زند،در آن بحران موج عظيم بيکاري و ورشکستگي ، بانکها وشرکتهاي بزرگ اقتصادي اين کشور را در رکود بي‌‏سابقه‌‏اي قرار داد. امریکا به ناچار مجبور تغییردر ساختار اقتصادی خود شد و نتایج مثبتی را در امریکا و جهان سبب گردید.
اکنون نیز همه کارشناسان اقتصادی دنیا و دولت های امریکا و اروپایی از تغییر و اصلاح نظام فعلی مالی سخن می گویند و نشست بین المللی واشنگتن نیز در واقع گامبرداشتن به سوی تغییر و اصلاح ساختار های مالی در امریکا و دیگر کشورهای ثروت مند است تا از این بخران بتوانند به سلامت عبور نمایند. براساس نظر کارشناسان اقتصادی اولین اقدام عملی متصور دراین زمینه ملی کردن بانک ها است و دولوت هاباید بانکهای خصوصی ورشکسته شده را زیر چتر حمایتی خود در آورده و ملی سازد. اگر این سياست ها نتيجه مطلوبي در کنترل بحران نداشته باشد آنگاه کشورهايي که به طورمستقيم درگير اين بحران هستند چاره‌‏اي جزتعديل ساختار اقتصادي خود ندارند.

 

          

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول