صالحه رشیدی
دلم
شور می زند
از رسوایی وبد نامی
زمزمه های نا آشنا
درسکوت و خلوتم
آهنگ میسرایند
ترنم های بسا سرد
گوشم را نوازش داد
ای دخت افغان
از بالهای بسته پرواز مخواه
واز کبوتر پر شکسته پیام صلح
ترا به زنجیر عنعنه بسته اند
گر خیال رسیدن به افلاک داری
گام نگذاشتنت شرم است وعیب
از این بار سنگین
حذر کن
حذرکن
«»«»«»«»«»«»
ادبی ـ هنری
صفحهء
اول
|