© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

               

 

                  

 

                                   

                           برگردان: رامین بهارابی                                              

                         برگرفته از: Poetry Criticism, Volume ONE
                                                  Gale Research Inc. 1991
 

 

 

                                                      سیلوییا پلات
                                                           1963-1932

پلات یکی از مهمترین چامه سرایان پس از جنگ دوم جهانی است که به دنبال خود کشی اش در1963 به گونه ای چشمگیر مورد توجه قرار گرفت. "آریل"، گزینۀ شگفت انگیزترین سروده های اوست که پس از مرگش انتشار یافت و در پدید آوری محبوبیتش در غرب کاری افتاد. پلات با بکار بردن استعاره های برجسته و درخشان و استفاده از تصویر پردازی متحرک و پرخاشگر، جانب های اسطوره یی انسان و طبیعت را برمینگیزد. شعر پر شور و پر حرارت او به درونمایه های چون هویت زنانگی و فردی، مرارتها و رنجهای زندگی انسان و واقعیت گریز ناپذیر مرگ مینگرد. اثرهای پلات به گونه ای ژرف آمیخته با خصوصیت های زندگی اش بوده، آن گونه که هر اثرش بازتابی است از مبارزۀ او با نا امیدی و بیماری روانی. پافشاری وی برهویت پایدار زنانگی و تلاشش برای کامیابی در زندگی خانوادگی، زناشویی و آرزوهای مسلکی، پلات را به یکی از چهره های نمادین جنبش آزادی زنان مبدل کرد. منقدها سبک اندیشه و ساختار شعری وی را بیشتر با روش هنری شاعران اعترافگری چون رابرت لویل، آن سکستون، و جان بریمان، آنانی که از رنج و اندوۀ خود در اثرهای شان بصراحت سخن گفته اند، نزدیک می دانند. با این هم، اندیشمندان ادبی به این نکته پی برده اند که اکثر اثرهای پلات تکگویی های هیجان انگیزی است که نمی توان آنها را بازنمود سرگذشتی منحصر به فرد پنداشت. هرچند، عده ای از منقدها اثرهای او را به صورت مفرط آکنده از مرگ و رنجهای روانی انگاشته دست کم میگیرند، چامه های او به گونه ای فراگیر و پیوسته مطالعه می شود و آماج چندین پژوهش و بررسی علمی نیز قرار گرفته است.
سلوییا پلات در شهر باستن، استان ماساچوستس به دنیا آمد و در کنار دریای آن دیار در فضای آرام و بهشتی سالهای نخستین زندگی اش را سپری کرد. پدر آلمانی اش که آموزگار رشتۀ حشره شناسی در دبیرستان عالی باستن بود، گرایش ویژه ای به زندگی زنبوران داشت. درگذشت نابهنگام او به علت بیماری شکر در 1940 پلات هشت ساله را بشدت تکان داد و او را گرفتار آشفتگی شدید روانی کرد. در جریان بررسیدن اثرهای پلات، منقدهای بیش شماری به اهمیت انعکاس آن سرگذشت ملال آور در سروده های او پی برده اند، سروده هایی که پیوسته از پدرش، زنبوران و دریاها با تصویر پردازی نامریی، ستاینده وگاهی هم زشت سخن میگوید. با فرا رسیدن دوران جوانی اش، پلات به فکر انتشار سروده های نو پااش افتاد و برای اولین بار اثرهایش در مجله های چون "سونتین" و " کرسچیین ساینس مانیتور" ظاهر شد. افزون بر این، در 1950 وی کامیاب به بدست آوردن بورس دانش آموزی از دبیرسان عالی "اسمت" واقع در نارت همتن، استان ماساچوستس شد. پلات در تابستان سال نخستین دانشجویی اش و پس از گذراندن ماهی در مقام ویراستار افتخاری مجلۀ "مدموزل" در نیویارک، دچار مشکلهای شدید روانی شد. آن حادثه سپس انگیزه ای شد برای دست بردن نافرجام او به خودکشی و بستری شدنش در بیمارستان. وی سپس چگونگی و پیامدهای آن رخداد را در پرفروشترین داستانش "آوای گوشخراش جرس" به شکل تاریخوار در آورد. به دنبال بهبود روانی اش پلات باری دیگر به دبیرستان عالی "اسمت" برگشت و در 1955 دوره دانشجویی اش را با سرافرازی به پایان رسانید. پس از بدست آوردن بورس دانش آموزی دیگری، این بار از دانشگاۀ "کمبرج" در1956، با چامه سرای انگلستانی "تد هیوس" آشنا شد و زناشویی کرد. از هم پاشیدن بعدی آن پیوند در آغاز دهۀ شصت، و پدیدار گشتن بیماری اضطراب که در پایان مایۀ خودکشی اش نیز شد، رویداد های بی نهایت اثر گذاری بر چگونگی اندیشه و ساختار پر آوازه ترین سروده های او بودند.
اثرهای پلات در چندین جلد منتشر شده است. "پیکر بزرگ" نگاره پذیرفتۀ سروده های میانه و آخرهای دهۀ شصت، یگانه گزینۀ شعرهای اوست که در دوران زندگی اش به چاپ رسید. "آریل" گزینۀ سروده هایی است که به کوشش تدهیوس انتشار یافت. شایسته یاد آوری است که این مجموعه بخشی ازشعرهایی است که پلات آن را فقط چند ماهی پیش از فرا رسیدن مرگش سروده بود. بخش دیگری آن زیر عنوان "درختهای زمستان" به چاپ رسید که بازتاب تصمیم هیوس مبنی بر گردآوری و انتشار آن سروده ها در چندین جلد می باشد. "از آبها گذشتن" مجموعۀ سروده هایی است که پس از "پیکر بزرگ" و چندی پیش از "آریل" منتشر گردید. آخرین نمیانگاۀ هنر و اندیشه های پلات که در 1982 برنده جایزه "پولیتزر" نیز شد، اثری است به نام "سروده های سیلوییا پلات". این مجموعه شکل یافته از همه اثرهای اوست، به شمول سروده هایش برای کودکان. پژوهشگران بیشتر به این باورند که با وجود کوتاه بودن زندگی اش پلات توانسته است
شیوۀ کارش را از دورۀ ابتدایی و اثر پذیری تا مرحلۀ نضج یافته ای تکامل بخشد. کاتا پولیت گفته است که: "زندگی پلات از زمرۀ زندگیهای نادری بود که با گذشت زمان همواره و بشدت کاملتر شده به سوی تشخص و نوآوری در حرکت است"
نخستین سروده های پلات نمایانگراثر گذاری چندین چامه سرای دیگر میباشد. همان گونه که
خصوصیت های اسطوره یی شعرهای ولیام بتلریاتس و تد هیوس را در اثرهایش میتوان دید، شیوۀ آزمایشهای جرارد منلی و ایچ. آدین با زبان و فرم نیز نمایان میشود. بیشتر سروده های پیشین پلات بسیار رسمی، با دقت فراوان پرداخته و سرشار از عبارتها و استعاره های چشمگیر میباشد. برای ابراز اندیشه ها و رویاهایش در گسترۀ هنر، عشق و طبیعت، او از فرمهای قصیده، شبانی، و ویلانیل، فرمی که دارای دو نوع وزن و نوزده مصراع است، یاری میجست. شعرهای پلات در کالبد این فرمها ملایمتر از آن پسین اثرهایی است که مایۀ شهرتش گردید. منقدها باور دارند که تعدادی از سروده های واپسین مجموعۀ "پیکر بزرگ" پیام آور فصل نوینی در زندگی پلات بوده است. مارجوری پورلاف میفزاید: " در دو سال پایانی زندگی اش، پلات سبک خودش را دریافت. اثر گذاری دیگران در سروده هایش رنگ باخت و گونه ای آوای خشن، عصیانگر و اهریمنی در اثرهایش پدید آمد. انعکاس نیمه نمایان این تحول و ویژگی هنری را در چامه های "مردم فرومایه" (1957) و "سنگها" (1959) میتوان دید. "
اثرهای پسین پلات، نشانگر سرخوردگی روزافزون او از آرزوهایش است. تلاش او به امید دسترسی به شادمانی و رضایت از زندگی، پلات را هیچگاه به جایی نراسند. گذراندن مدتی در بیمارستان برای سقط و جراحی اپاندیس، از هم پاشیدن زناشویی اش و ناهمگونی شدید روانی، همه مایۀ بیزاری اش از زندگی شدند. این که در آن پارۀ زمان، پلات خود را پیوسته مورد استیلای مردان و نیروهای طبیعی به ویژه مرگ نیز میدید، به رنج و اندوهش میافزود. به دنبال فروپاشی زناشویی اش با تد هیوس، پلات با دو فرزندش از محیط دهستانی "دایوان" به اپارتمانی در لندن کوچید. اقامتگاه نوین او به طور دقیق همان مکانی بود که روزگاری چامه سرای آیرلندی ولیام بتلر یاتس در آن بسر میبرد. از تابستان 1962 تا فرا رسیدن مرگش در اردی بهشت سال بعدی، پلات با دلبستگی تمام شعر سرود. تعداد زیادی از پسندیده ترین چامه هایش به شمول سروده های "پدر"، "خانم لزارس" ، "پرده" و "حاشیه" زادۀ همین دوران زندگی اوست و هستۀ مرکزی مجموعۀ "آریل" را تشکیل میدهد. اثرهای این پارۀ زندگی پلات بازتاب ناامیدی، تلخکامی و خشم او در برابر زندگی است. همچنان هر سروده اش نمیانگاهی است برای زبان موزون و توانای او که عبارتهای آهنگین، تصویرها و استعاره های پرخاشگر، و دیدگاه های شاعر را زیبا و شیوا به هم میامیزد. سرودۀ "پدر" که آن را شاید بتوان ستایش برانگیزترین اثر پلات نامید، درخشانترین نماد ویژگی های این سرود آفرین بزرگ نیز میباشد. در این اثر، پلات حاکمیت پدرش را بر زندگی اش نکوهش میکند و زشت میخواند. همچنان، در کنار دیگر تصورها در آن سروده، پلات پدرش را با رژیم نازی آلمان و خود را با قربانیان آن نظام وابسته میداند. در سرودۀ
" پدر" سیلوییا پلات چنین میگوید:

همیشه از تو در هراس بودم پدر
از تو و آن جنگ افزارهای لفتوافاات*
از آوای پر غرورت
از سبیل آراسته ات
و دیدگان آبرنگ آریایی ات
از تو در هراس بودم پدر
از تو، ای زرهپوش نشین
ای زرهپوش نشین!


پلات راجع به این شعر در مصاحبۀ رادیویی ای گفته بود: " آن آوای پنهانی در سرودۀ "پدر" از کودک دختری است مبتلا به بیماری عقد الکترا و پدر هنگامی میمیرد که دخترش او را خدا میانگارد. شیوۀ برخورد منقدها با سرودۀ "پدر" انعکاس دهندۀ بیشتر اندیشه های آنها نسبت به واپسین چامه های اوست. شماری اندیشه وران، تصویرنگاری ها و استعاره پردازیهای شگفت انگیز و مهیج پلات را بیش از حد مبالغه آمیز پنداشته اند. به گونه ای که آنها تناسب و یا شباهتی میان مرارتهای نهفته در زندگی انسان وآنچه که سرگذشت جانکاه و دردآلود یهودیان در جنگ دوم جهانی بود، ندیده اند. ولی شماری دیگر، ساختار برانگیزنده و تشنج آفرین چامه های پسینش را ستونده اند. پیداست که آن سروده ها در زندگی پلات چون روزنه های بینش به سیمای زشت گرفتاریها و سرخوردگی هایش بودند. ستانلی پالامولی وگوید: "در فراسوی سروده های خوب او که در هر یک، یکپارچگی ساختاری، آمیختن استادانۀ رویاها و استحکام شخصیت پلات نمایان است، قلب و اندیشه های زنی را میابیم که ماهرانه سروده های برین مآفریند.

- پایان


* نام نیروی هوایی آلمان در جنگ دوم جهانی.
 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول