© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشته :ماریا دارو

 

 

                                                 فضل محمد فضلی
                                       هنرمند تیاتر ،رادیو تلویزیون وسینما

 

                                                     

                                        


دوستان گرامی شما را به مطالعه زندگی هنرمند شناخته شده سر زمین عزیز ما افغانستان فرا میخوانم.
او در سر زمین شاداب وسر سبز کندهار متولد گردید و پدرش عبدالصمد آخند زاده او را فضل محمد نام نهاد.
وی دوره طفولیت خود را در محل زادگاهش پسری کرد ودر لیسه احمد شاه بابا کندهار برای کسب تحصیل شامل گردید.
زمانیکه جان محمد پلار در لیسه احمدشاه بابا کندهار به صفت معلم ایفای وظیفه میکردند، فضلی در صنف دهم آن مکتب بود که استعداد هنری او در چشم استادش "پلار" مجسم گردید و وی را رهنمای نمود.
فضلی الهام هنری را از جان محمد پلار گرفت واندیشه هنر وهنرمند شدن در ذهنش نقش جاویدانی بست زمانیکه در کابل کوچید در اولین نمایشنامه بنام دستمال "دسمال" درسال 1326 شمسی نقش داشت وی در نقش یی که داشت چنان موفق بود و عالی درخشید که از طرف صدراعظم وقت "دکتور محمد یوسف " به اخذ مبلغ هزار افغانی جایزه نقدی مفتخر گردید ودر همین سال به کمک عبداروف بینوا به رادیو کابل وقت معرفی گردید.
بعد از آن فضلی در آسمان مطبوعات کشور مانند ستاره پر نور هنری درخشید.
او تنها به تمثیل اکتفا نکرد، دست به قلم برد واز پارچه کوچک گرفته تا رادیو درام ها وداستان ها نوشت و کار گردانی کرد وتمثیل نمود. وی هنرمند مردمی بود وبه ادبیات عامیانه ارج میگزاشت.
او با نفیسه خانم روشنفکر که وظیفه معلمی داشت ازدواج نمود و بعد از ازدواج خانم نفیسه یگانه ممد او در کار های دشوار هنری اش بود.

 

                                             
در این ایام با وجودیکه هنر تیاتر وتمثیل درولایت کابل تازه ترین نفس هایش را میکشد وجوانان روشنگر برای رایج ساختن این هنر انسانی که غبار افسردگی از روی هم وطنان را با هنرنمایی شان می زدودند، دور وهم جمع شدند و از طرف نویسندگان ودانشمندان حمایت میگردید. اما با آنهم عوامل عقب ماندگی جامعه سنتی گره ها وگور گره های یی بود که با پشتکارعاشقان هنر چون فضلی و دیگر قلم بدستان فرهنگی بازمیگردید.
فضلی در این راستا نمونه برجسته زمان، در تقویت فرهنگ پشو واز جمله پیشتازان عصر خود بود.
او در رادیو ، تیاتروسینما کشور گام های مثمر برداشت.
با وجودیکه او در مدیریت درام وداستان های پشتو اداره هنر وادبیات رادیو افغانستان مانند دیگران آمر آن اداره بود و مسولیت های اداری داشت اما درحقیقت در اثر توجه آن مرد بزرگ مدیریت درام های پشتو به یک مدرسه تربیوی تبدیل گردیده بود ومرکز تجموع جوانان تازه وارد شد.
او در طول فعالیت های هنری خود به هزاران شاگرتربیه کرد و دروازه بسته هنر را بروی نوجوانان باز نمود.
خدمات چشمگیر فضلی در ارتقا ً بخشیدن فرهنگ پشتو غیر قابل انکاراست.
فضلی همان طوریکه خود عاشق هنرتیاتر بود این عشق راستین را به شاگردانش چون سرمایه ملی به امانت داری انتقال داد و فرهنگ اصیل پشتو درمطبوعات کشور با فضلیت او وهم قلمانش چون عبدالمنان ملگری ودیگران پر بارگردید.
هرگاه فعالیت های هنری این بزرگ مرد را در میزان سنجش قرار بدهیم به نوشتن چند سطر خلاصه نمیشود بلکه کتابها باید نوشت، هر روز از زندگی او نعمت بزرگ وبرای نونهالان فرهنگی بود، او در پهلوی دیگر ممثلین فرزند دومیش را بنام میرویس فضلی نیز تحت پرورش هنری قرار داد، خوشبختانه نبود فضلی را درساحه فرهنک کشور پرُ نموده است وراه پدرش را تعقیب مینماید.
هنر تیاتر درکشور ما از بغرنج ترین هنر ها بوده است. زیرا شرایط سنتی، عدم رشد سواد درکشور، هنر را بدیده قدر نه نگرسته وبی بهاً قرار میداند وهنرمندان از این ناحیه رنج فراوان بردند. هنرمندان چون فضلی مانند درخت برومند در برابر استهزای مردم تن خم نکردند وبلکه نهال های نورسته به جامعه تربیه و تقدیم نمودند.
ف فضلی یک استاد مهربان، پدر پرشفقت، ویک همسر دوست داشتنی برای خانم عزیزش معلمه نفیسه بود.
او یک نویسنده توده یی بود که خواسته های مردمش از تراویش قلمش به تیاتر، رادیو، تلویزیون وسینما انعکاس میداد.
در سال 1991 میلادی با درد ودریغ که عقب گر اجتماعی وفرهنگی در کشور حکم فرما گردید وبه اصیل ترین فرهنگ وطن حکم کفر آمیز وفرهنگیان عزیز را متواری ساختند، اوراهی دیار بیگانه "پاکستان " گردید

 

                                  

 

 در آنجا آرام نگرفت سینه فراخش برای هنربر باد رفته وطنش تنگ گردید تمام گفتنی هایش را نوشت وبا جمع دیگر هنرمندان راهی رادیو بی بی سی شد وبرای مدت چند سا ل در نقش "عبدل " از ورای رادیو بی بی سی نوازگر گوشهای هموطنان مهاجرش بود. او در حالت هجرت دست از قلم برنداست وخموش نبود، نوشت، تمثیل کرد وگفتنی هایش را برای مردمش گفت. غم هجران وطن برای هرانسان خالی از درد والم نیست مخصوصا ً برا ی هنرمندان وقلم بدستان.
فضلی را مردم کشور ما با هنر چند بودی میشناشند ، حضور فعال وی در شگوفایی فرهنگ با پاداش هنردوستان بدرقه میشد وچنانچه مفتخر به لقب استادی گردید.
اوبا سقوط دوره سیاه طالبان دوباره بوطن برگشت وبه مرجع کارش مراجعه کرد، دید که حاصل تمام زحمات 50 سال عمرش درساحه فرهنگ به دست کسانیکه از فرهنگ بی بهره بودند برباد رفته است وبرای احیای دوباره آن راه طولانی را باید پیمود.وی که غبار افسردگی را با تمثیل هنری اش از روی هم وطنان گرامی بر می چید با دیدن فرهنگ بر باد رفته روحش افسرده شد، در سالهای آخیر عمر تلاش کرد تا در احیای مجدد فرهنگ پیشگام باشد مگر مرگ مجالش نداد.
او در سال 2005 در اثر مریضی قلب بتاریخ 11 اپریل سال 2005 به عمر 77 سالگی چشم از جهان پوشید .
" انا لالله وانا الهیه راجعون"
از استاد برعلاوه کار نامه های فرهنگی اش دو فرزند عزیزبنام های احمد شاه ومیرویس باقی مانده است که پسر دومیش "میرویس " راه پدر را تعقیب مینماید.
 

          

                                                             
                                    هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
                                  ثبت است در جریده عالم دوام ما

 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول