© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد امین زواری

 

 

كبوتر در خانۀ خود تخم مي ماند يا در لانه ي زاغ؟
 

دوست عزیزی از من هیچمدان چند نکتۀ مبهم را پرسان کرده بود که به خواست خدا و به پشتیبانی آنچه همگی ما از زبان مادری خویش می دانیم به ترتیب پاسخ خواهم داد شاید که قبول افتد و هم در نظر آید.
یک- افزودن (ی) بعد از کلماتی مثل " خانه ، مسأله ، آیینه و امثال آن برای چیست؟ آیا همزه درست است یا (ی) و یا هردو نادرست و یا اختیاری؟ و پس منظر زبانی و تاریخی آن چیست؟
دو- مسأله و پرابلم یی و ای است چه وقت یی بنویسیم و چه وقت ای و هم دو یا بعد کلماتی که واو الف و آه ملفوظ ختم میشود مثلا آقای ، آقایی ، نوی نویی ؟
سوال آخر هم اینکه : این روزها یک الف میان میم متکلم و نمیدانم چی و چی سبز کرده که از کجا شده مثلا سبزام ، پیراهن ات ، کتاب ات ، دیدم دیدام ،اینها درست است؟

یک- افزودن (ی) بعد از کلماتی مثل " خانه ، مسأله ، آیینه و امثال آن برای چیست؟ آیا همزه درست است یا (ی) و یا هردو نادرست و یا اختیاری؟ و پسمنظر زبانی و تاریخی آن چیست؟
توضیح سؤال ایشان این است که «خانه ی من» درست است یا «خانۀ من»؟ در ابتدا باید گفت مبحث (اضافه) در زبان فارسی که این سؤال مربوط به آن حوزه است،بحثی فراخ دامنه است و شادروان دکتر معین کتابی به همین نام نبشته اند که همۀ دوستان را به مطالعه آن دعوت می کنم. بنده نیز مطلبی در زمینه تتابع اضافات در نوشتار فارسی، مطلبی دارم که در آرشیو همین وبلاگ (خرداد۸۴) می توانید آن را بخوانید.در ضمن اگر یک نفر به من بیاموزد که چگونه به یک مطلب از وبلاگ خودم یا دیگران در وسط نوشته ام لینک قرار دهم بسیار سپاسگزار خواهم شد.
اما مخلص کلام در این مورد خاص این است که ما برای چسباندن و اضافه کردن دو اسم یا یک اسم و یک صفت به یکدیگر و ساختن ترکیب وصفی یا اضافی،یک کسره (مصوت اِ) میان این دو کلمه می آوریم. این قضیه نیاز به اثبات ندارد چرا که هر فارسی زبانی بدون دانستن دستور زبان چنین می کند و می گوید: پولِ من، دستِ تو‌ ، سر ِماه ، گل ِ سرخ و هزاران ترکیب وصفی و اضافی دیگر. تا اینجا بحثی و جدلی میان علمای رسم الخط فارسی نیست. اما اضافه کردن کسره در وسط ترکیب هایی مثل (خانه من) که در انتهای واژۀ اول، ه بیان حرکت و در واقع یک فتحه وجود دارد، مشکلی به نام التقای مصوت ها پیش می آورد. به این معنی که ما در زبان فارسی قادر به تلفظ پشت یکدیگر دو مصوت، مثلا دو کسره یا دو الف یا دو فتحه، نیستیم و حتما قبل از هر مصوتی باید یک صامت باشد تا بتوانیم تلفظ کنیم.برای حل این مشکل راهی در زبان ما وجود دارد و آن آوردن یک صامت میانجی(مثل ب ژ ک ی و ..) بین دو مصوت است.برای این مورد خاص، یعنی کلماتی که مختوم به ه بیان حرکت(مصوت فتحه) هستند صامت (ی) به عنوان میانجی در نظر گرفته شده است و تعیین آن هم به عهده اجداد و مادربزرگهای دور ما و شما بوده است نه دستورنویسان! دلیل هم اینکه خود شما هنگام تلفظ رسمی و ادبی ترکیب(خانه من) یک ی در وسط دو کلمه تلفظ می کنید. این قسمت از بحث نیز مورد نزاعی نیست و همه علمای جدید و قدیم در این نکات متفق القولند. اما اینکه این ی میانجی به چه صورت نشان داده شود و چگونه نوشته شود محل اختلاف است.
البته این اختلاف عمر چندانی ندارد و جدید است. عموم کسانی که زبان و ادبیات فارسی را متکی بر میراث هزارسالۀ گذشته می بینند و می خواهند، مثل تمام ادبای سن و سال دار افغانستان و ایران و علمای فرهنگستان زبان و ادب فارسی(۱)، با گذاشتن یک همزه بر روی ه بیان حرکت موافقت دارند یعنی می نویسند: خانۀ من، آینۀ روی تو، سایۀ وهم. عده ای از جوانترها که تحت تأثیر علم زبانشناسی قرار دارند و تحول خواه هستند، براساس نظریه تطابق گفتار و نوشتار(زبانی کامل است که در آن، آنچه نوشته می شود، همان خوانده شود)، خواهان حضور (ی) میانجی در نوشتار و خط هستند یعنی می نویسند: خانه ی ابری من، مسأله ی مورد اختلاف و .. . نظر دوم در سالهای اخیر در وزارت آموزش و پرورش ایران برنده شده است و هم اکنون در کتابهای درسی ایران می نویسند: لانه ی کبوتر و اعتقاد دارند که این شیوه ، برای نوآموزان زبان، یادگیری را آسان می کند. اما سلیقۀ اول که من هم به آن متمایل هستم، هم در ایران (فرهنگستان) و هم در افغانستان(چه معارف و چه دانشگاهها) طرفداران افزون تری دارد. دلیلی که برای برتری رسم الخط توصیه شده توسط فرهنگستان یا به اصطلاح روش قدمایی دارم اینها است:۱- روش جدید،یعنی جدانویسی ی در این گونه ترکیبات باعث تشتت رسم الخط می شود ۲- تأثیری در آموزش فارسی به نوآموزان،چنانکه می گویند و تلقی می شود، ندارد ۳- با زیبایی شناسی خط فارسی سازگار نیست(به زعم من).
توجه به چند نکته ضروری است:


۱- مشکل التقای مصوت ها در هنگام ساختن ترکیبات وصفی یا اضافی از اسم هایی که منتهی به الف(مصوت بلند آ) هستندمانند آقا، گلها، زیبا، رؤیا نیز پیش می آید. در این ترکیبات، ی میانجی در خط ظاهر و نوشته می شود : آقای امینی ، زیبای خفته، گلهای داوودی، رؤیای یک شب سرد زمستانی.
-۲- مصوت بلند (ای) که با ی نشان داده می شود، در ترکیبات اضافی که نیاز به ی میانجی دارند مثل (پری دریایی) ، وظیفۀ ی میانجی را نیز به گردن می گیرند پس در این موارد لازم نیست ی میانجی یا بدل آن همزه را بنویسیم : تیزی چاقو ، قوطی خالی( وسط هرکدام از این ترکیبات یک ی میانجی تلفظ می شود).
۳- پسوند ی که انواع زیادی مانند ی مصدری ، ی لیاقت، ی نکره ، ی نسبت و... دارد، به صورت مصوت بلند (ای) تلفظ می شود و بنابراین اگر به کلمه ای بچسبد که درانتهای خود صامت ندارد،نیاز به میانجی پیدا می کند. در این حالت بسته به نوع مصوتی که در انتهای کلمه قراردارد حروف متفاوتی میانجی قرار می گیرند:
۱) کلمات منتهی به مصوت بلند (آ) یا (او): صامت ی میانجی قرار می گیرد:
آقا+ی نکره= آقا+ی میانجی+ی نکره/مصدری/..=آقایی(یک آقا/ آقابودن،آقامنشی/..)
کربلا+ی نسبت/نکره/وحدت/و..= کربلا+ ی میانجی+ ی نسبت= کربلایی(معانی واضح است)
بو+ ی نکره/یا/..= بو +ی میانجی+ی نکره/یا..= بویی
سو(جهت)+ی = سو+ی میانجی+ی = سویی
۳)کلمات منتهی به مصوت بلند (ای) و فتحه/کسره( ه بیان حرکت): صامت همزه میانجی قرار می گیرد:
تاریکی+ی نکره = تاریکی ای / تاریکیئی
بازی+ی نکره/نسبت /..= بازی ای/ بازیئی
خانه+ی = خانه+همزه(الف)+ی= خانه ای
نکته: ۱- آوردن پسوند ی(ای) برای کلمات منتهی به مصوت بلند (ای)، فصیح و بلیغ نیست و کسانی که به انشاء درست فارسی مسلط باشند نیازی به این کار پیدا نمی کنند بلکه با شگردی دیگر در جمله ، مقصود خود را تأمین می کنند. مثلا ی نکره را به صفت این اسمها می چسبانند :تاریکی عمیقی بر دنیا چیره گشت ۲- برای کلمات منتهی به ه بیان حرکت،مخصوصا هنگامی که ی نسبت یا لیاقت پسوند آنها قرار گیرد، صامت گ نیز میانجی قرار می گیرد: خانگی،خوردگی،شیفتگی و ..
باید توجه داشت که کلماتی مثل نو (تازه،جدید) در انتهای خود صامت دارند نه مصوت و بنابراین اگر یکی از انواع پسوند (ی) به آن افزوده شود،مثلا ی مصدری، چنین نوشته می شود: نوی(تازگی،نو بودن) و (نویی) اشتباه است.
دو- مسله و پرابلم یی و ای است چه وقت یی بنویسیم و چه وقت ای و هم دو یا بعد کلماتی که واو الف و آ ملفوظ ختم میشود مثلا آقای ، آقایی ، نوی نویی؟
بخشی از جواب این سؤال در نوشته قبلی پاسخ داده شده است اینک باقی جواب این پرسش: سؤال دیگری که دوست عزیزم پرسان کرده بود نیز مربوط به بحث (اضافه) در دستور زبان فارسی و چگونگی تلفظ کسرۀ اضافه می شود. توضیح اینکه ..

در فارسی دری که همان لهجۀ خراسانی رایج در شرق ایران و افغانستان و فرارود است،بین مصوت کوتاه اِ و مصوت بلند ای ، طیفی از مصوت ها را داریم که برای اهل زبان شناخته شده بود و قدیمی ها مشکلی در تشخیص آنها از یکدیگر نداشتند اما در روزگار فعلی که سواد ما نسبت به زبان مادری خود کم شده است، در ایران هنگام تقطیع شعر قدما و در افغانستان هنگام نوشتن مقصود امروزی خود ،مشکلاتی ایجاد می کند.
این کلمات را درنظر بگیرید: احسان،شیر(حیوان)،مردکار،شیر(خوراکی). کلمۀ (اِحسان) در ایران و افغانستان به یک شکل تلفظ می شود به این ترتیب که بعد از همزۀ آغاز واژه، یک مصوت کوتاه کسره می آید. شیر(حیوان) در ایران همانند شیر خوراکی و در افغانستان تقریبا شبیه کلمۀ شعر (اگر ع را تلفظ نکنیم که عموما در افغانستان چنین می کنیم) خوانده می شود یعنی با تلفظ یک کسرۀ بلند بعد از صامت ش. مردِکار که در افغانستان ما واژه ای بسیط، معادل کارگر و به ویژه کارگر ساختمانی است،در اصل یک ترکیب اضافی بوده است.در ایران هنگام تلفظ این کلمه(یا ترکیب) بعد از حرف (د) یک مصوت کوتاه کسره، از آن نوع که در واژۀ احسان می بینیم،می آورند اما در لهجۀ دری،به جای کسره، یک (ای) کوتاه که به آن ی مجهول می گویند،تلفظ می شود؛ تقریبا شبیه این: مردیکار. شیر (خوراکی) در ایران و افغانستان به یک شکل و با تلفظ مصوت بلند (ای) بعد از صامت ش خوانده می شود.
چنانکه دیدیم، بین کسره(مصوت کوتاه) در کلمه احسان ، تا مصوت بلند (ای) در شیر(خوراکی) دو مصوت دیگر در فارسی دری رایج در افغانستان و تاجیکستان وجود دارد که البته نزد شعرای بزرگ قدیم چون فردوسی و مولوی و رودکی و سعدی و حافظ نیز چنین بوده است. سؤال اصلی بحث ما این است که این دو مصوت (اِ بلند و ی مجهول) تأثیر در خط و نوشتار دارند یا نه؟ به عبارت دیگر بنویسیم مردِکار یا مردیکار؟آقای حکمتیار یا آقایی حکمتیار؟ گل سرخ یا گلی سرخ؟ فکر می کنم نگاهی به این ترکیبات و مقایسه آن با متونی که خوانده ایم،پاسخ ما را می دهند. ی مجهول چه تلفظ بشود چه تلفظ نشود، وارد خط نمی شود پس درست آن است که بنویسیم حزب حکمتیار،آقای زریاب(درباره ی میانجی بعد از آقا در نوشتۀ پیشین سخن گفتیم)،متن خوب.
سوال آخر هم اینکه : این روزها یک الف میان میم متکلم و نمیدانم چی و چی سبز کرده که از کجا شده مثلا سبزام ، پیراهن ات ، کتاب ات ،دیدام
فاعل/نهاد در ساخت جملۀ فارسی،همانند عربی بعد از فعل می آید و به صورت وجود(یا عدم وجود) شناسه در پایان فعل نشان داده می شود: ((گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم * گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد)) فاعل اولین جمله ، م در انتهای فعل گفتم،است اما فاعل جمله های دوم،سوم و چهارم که فعل های آنها به ترتیب: داد، گفت و می کرد است، یک (او) است که در ژرف ساخت این سه فعل و تمام فعل های سوم شخص مفرد وجوددارد. به بیان دیگر فعل سوم شخص مفرد ماضی، شناسه ندارد و همین عدم وجود شناسه، نشانۀ حضور فاعل (او) است. شناسه های...

افعال فارسی را همه می شناسیم که شش هستند: اول شخص مفرد: م، دوم شخص مفرد: ی ، سوم شخص مفرد: در فعل ماضی: صفر(بدون شناسه)، در فعل مضارع :یَد، اول شخص جمع: یم، دوم شخص جمع : ید، سوم شخص جمع : ند. مثال : گفتم/می گویم ، گفتی/می گویی ، گفت/می گوید ، گفتیم/می گوییم ، گفتید/می گویید ، گفتند/می گویند.
این شناسه ها در تمام صیغه ها و ساختهای افعال به همین صورت به کار می روند.مثلا ساخت زمان ماضی نقلی از فعل گفتن چنین است: گفته ام ، گفته ای ، گفته است، گفته ایم ، گفته اید ، گفته اند یعنی : گفت(بن ماضی)+ پسوند ه + فعل کمکی است+ شناسه (فاعل/نهاد). فعل کمکی (است) فقط در سوم شخص مفرد به صورت کامل ظاهر می گردد و در دیگر صیغه ها، به جای فعل (است)، مخفف آن یعنی فقط یک ا(الف) قرار داده می شود. البته در گویش عامیانۀ دری ،این فعل کمکی (است) گاهی در صیغه های دیگر هم ظاهر می شود مثلا : از صبح تاحالی گفتستی می رُم چقه بی طاقت استی!؟ و در شعر هم اگر ضرورت وزن پیش آید شعرا به راحتی این فعل کمکی را ظاهر می سازند و مثلا افعالی مثل رَستَستَم(رَسته ام) به کار می برند.
باید دانست که شناسه مخصوص فعل است اما گاهی ممکن است آن را با ضمیر متصل که به اسم می چسبد و ترکیب اضافی می سازد، اشتباه بگیریم.ضمیر های متصل فارسی/دری هم شش هستند: م ، ت ، ش ، مان ،تان ، شان: سَرَم،سرت ، سرش ، سرمان(یا سرهایمان)، سرتان(سرهایتان)، سرشان(سرهایشان). البته چنانکه دیده می شود، این اشتباه فقط بین ضمیر اول شخص مفرد و شناسۀ متناظر و هم شکل با آن،یعنی بین م و م ، رخ می دهد و در صیغه های دیگر شکل شناسه و ضمیر متفاوت است.
حال اگر دیدیم که شناسه (نه ضمیر) به اسم یا صفت جانشین اسم چسبیده است،و جملاتی مثل سبزم(سبز هستم) ، گلی ( گل هستی)، دزدید( دزد هستید) و مانند آن ساخته شده است و ماهم معنی آن را می فهمیم چه کنیم؟بگوییم اشتباه است؟ نخیر! در این جملات که بیشتر با فعل اسنادی (استن) ساخته می شود، بن فعل یعنی ( است) به قرینه معنوی/لفظی حذف شده است اما شناسۀ انتهای فعل باقی مانده است تا نشان دهد که معنی جمله چیست. به عبارت دیگر وجود شناسه ، همراه با سابقۀ ذهنی ما از این گونه جملات(قرینه معنوی) دلیل بر وجود یک فعل محذوف در جمله است و هر فارسی زبانی روزانه از این گونه جملات فراوان می سازد و می شنود و به کار می برد.
چنین به نظر می رسد که هرکدام از این شناسه ها یا ضمایر ، قبل از خود یک مصوت کوتاه یا بلند همراه دارند که چسبیدن آنها به انتهای ریشه فعل یا اسم را تسهیل می کند. مثلا ضمیر/شناسه م یک صامت تنها نیست بلکه قبل از آن یک کسره/فتحه همراهش هست که چسبیدن آن به کلمۀ سر یا سبز را ممکن می سازد: سر+ َ + م= سَرَم یا سبز+ َ+م= سبزم. بنابراین آوردن الف میان شناسه/ضمیر و اسم هیچ دلیلی ندارد و غلط است پس ننویسیم : سرات ، سبز ام ، مگر در کلماتی مثل سینه ( سینه ام ، سینه ات) که الف، میانجی است و حضورش توجیه دارد.

(۱) سایت فرهنگستان زبان وادب فارسی شیوه نامه خط فارسی مورد تأیید خود را در یک بسته پی دی اف، تهیه کرده و به رایگان در اختیار می گذارد.

 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول