© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حميــــرا نکهت دستگيرزاده

 

مرثیه

صبح شد آواز ده خورشید را ، قرآن بخوان
باز گو در زیر لب یا ربنا قرآن بخوان

در صدای خوانش هر واژه روشن میشویم
با چراغ آن صدای آشنا ، قرآن بخوان

شاخه هایروشن اکاسی و گنجشک ها
صبح ها در آرزویت همصدا: قرآن بخوان

نیست خاموشی سزای آن سرای پرنشاط
نی برای ما برای آن سرا، قرآن بخوان

خفته ای خاموش و ما فریاد را پر داده ایم
ای رسانده سوگ ما را تا خدا ، قرآن بخوان

می چکد گویا هنوز از پنجه هایت آفتاب
با وضوی پر خلوصت تا رها ، قرآن بخوان

در صدایت چیز دیگر بود والاتر زعجز
باز گو یا ربنا فغفر لنا ، قرآن بخوان

دستهایت تا به سوی نا کجا وا میشدند
نور میشد بال پرواز دعا، قرآن بخوان

گر نخوانی آفتابم می برد از یاد خود
تا نگیرد شام دنیای مرا ، قرآن بخوان

گر نخوانی کودکی هایم زمن پا می کشند
تا نریزم ذره ذره زیر پا ، قرآن بخوان

کی توانم بی تو مانم ای تنم قربان تو
کی رود از یادم آن آوا هلا ، قرآن بخوان

دیده در راهم که با آن سبز بکر چشمهات
باز آوازم دهی : نسرین بیا ، قرآن بخوان

دیده در راهم که درآ با خنده های بی دریغ
قصه کن حرفی بزنشعری سرا ، قرآن بخوان

مانده است دور از صدایت نام ، قرآن بخوان
کرده ای ما را فراموش از دعا ، قرآن بخوان

صبحگاه است و دعا و عادت سبز صدات
ای پدر ای اعتیاد لحظه ها ، قرآن بخوان

بی صدایت بی صدایی رخنه کرده در دلم
عاشقانه مهربانا بهر ما ، قرآن بخوان

آن صدای صبح ما را مرگ داسی شد درود
ای پدر بر صبح های بی صدا ، قرآن بخوان

بی هوای بودنت تنها ترین فصل غمم
ای پدر تنهایی تلخ مرا ، قرآن بخوان

می تند دور تنم ترسی به رنگ گم شدن
تا نگردد دستت از دستم رها ، قرآن بخوان

قبله گاه من تو بودی قبله گاه من تویی
بر که آرم من نیاز و التجا ، قرآن بخوان

رفته ای من مرده بودم لحظه ها را آنزمان
تو صدا می کردی ام دختر بیا ، قرآن بخوان

خاک شد بر سر مرا وا حسرتا ای وای من
رفت بابایم که را گویم هلا ، قرآن بخوان

رفت با با رفت با او "خانه ما " هم به باد
من در این وحشت سرا خوانم ترا ، قرآن بخوان

نه دگر قرآن نخوانی زاری ام بیهوده است
رفتی و تنها شدم مرگ مرا ، قرآن بخوان

نه دگر قرآن نخوانی با صدای پر خلوص
باغ چشمت بسته شد بروی ما ، قرآن بخوان


یادم آید گفتی ام وقتی که دلتنگی مدام
صبح برخیزو نمازی کن ادا ، قرآن بخوان

صبح شد آواز ده خورشید را من مرده ام
بی تو هر لحظه نمازم شد قضا ، قرآن بخوان

صبح شد من شب شدم بی تو نمیمانم پدر
تو به جای من نمازی کن ادا ، قرآن بخوان


 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول