© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

کاندیدای اکادمیسین سیستانی


                                         افغانستان مرکزثقل بازی بزرگ
                                        علت اصلی بحران جاری چیست ؟

                                                    (قسمت اخیر)

علت بحران جاری وچارۀ آن:
تحلیل گران بدین باورندکه بحران جاری افغانستان در" مبارزه ایدیولوژیک با بنیاد گرایی اسلامی ، ایجاد فشار بر دوسیه ذروی ایران ، تضعیف پوتانسیل جنگی جبهات ضد هند در کشمیر ، منازعه بر سر بهره برداری از منابع طبیعی آسیای مرکزی و حوزه کسپین ، همه در جنگ افغانستان انعکاس یافته است . به هر پیمانه ایکه جنگ دوام کند ، تداخل فکتور های داخلی و خارجی بیشتر به پیچیدگی آن می افزاید و دریافت راه خروج از بن بست را مشکل میسازد . حکومت فعلی افغانستان باید هرچه زود تر نسبت به انکشاف فاجعه برانگیز اوضاع احساس مسنولیت کند . خود را از شر جنگ تحمیلی ایکه منافع دیگران درادامه آن مضمر است ، بیرون بکشد و بیش ازین عامل خونریزی و تباهی نشود." (۱۱۴)
مزید برآنچه دربالابدان اشاره شد، بایدگفت:اقتداربیش ازاستحقاق ائتلاف شمال دردولت کرزی که سهم چشمگیر شان درفساد اداری (شیوه سنتی حکومت تنظیمی)قابل لمس است وسبب تنفر مردم ازحکومت فعلی شده است، ونیزبدون ترس وبیم ازکسی قویاً درتولید وقاچاق موادمخدر نقش فعال ومافیائی دارند،ولی بازهم مورد حمایت مقامات امریکائی قراردارند،نیز یکی از علل بحران جاری درافغانستان بشمارمیرود.
بنابرآمارملل متحد ، تریاک افغانستان ۹۳ % حجم تولید تریاک جهان را تشکیل میدهد ، که از جمله ۷۰ % ان در مناطق همجوار با سرحد پاکستان به هیرئین تبدیل میشود و۵۰% مقدار یادشده در ولایت هلمند (جایی که نیروهای انگلیسی برای نابودی کشت خشخاش مستقراند) تولید میگردد.(۱۱۵)
حامدکرزی بارها گفته است که کشت خشخاش و شورش طالبان با هم ارتباطی انکار ناپذیر دارد .بنابرین کشت وقاچاق موادمخدر که ترورزیم از آن تغذیه میکند،وآنرا قادر به سرباز گیری از میان لشکر بیکاران فقیر مینماید،عامل دیگردوام جنگ درکشوراست . باید به این نکته نیز توجه داشت که فقر مادر تمام بدبختیها وسیه روزیهاست .فقر مردم را مجبور به جنگ وتخریب کاری ودهشت افگنی و اعمال انتحاری میکند.بهتر است بجای مبارزه با عملیات انتحاری با فقر مبارزه شود. افزون برفقر وبیکاری روزافزون درافغانستان، بمباردمان روستاها وکلبه های گلین مردم از سوی نیروهای ناتو وامریکا و صدمه رساندن به مردم غیر نظامی وبرخورد تحقیرآمیزنیروهای خارجی با مردم تحت بمباردمان در جنوب وشرق کشور،بدون شبهه در برانگیختن حس تنفرو انتقام کسانی که عزیزان خود رادر این بمباردمانها از دست داده اند،موثر بوده وآنها رابسوی طالبان سوق میدهد ،وعامل دیگری است برای تقویت طالبان وادامه جنگ درکشور. بگذریم از اینکه کشورهای پاکستان وهند وایران وروسیه وچین وآسیای میانه در مخالفت باحضور نظامی امریکا درافغانستان چه نیاتی را تعقیب میکنند.
خلاصه افغانستان با جنگ فرساینده یی روبرواست که یک طرف ازجانب دوستان خود،ناتو وامریکا زیر عنوان کمک به امنیت ،از شش سال به اینسوپیوسته بمباردمان میشود وتلفات انسانی فراوان به مردم غیر نظامی درجنوب وشرق کشور وارد میکنند واز سوی دیگر باشدت حملات انتحاری طالبان برنیروهای دولتی وآیساف هر روزده ها قربانی برجای میگذارد. پس حکومت افغانستان برای نجات از بحران موجوده ،چاره یی ندارد جزاین که قبل از همه باید به رفع اختلافات خود با پاکستان بپردازد. این اختلافات که از برسمیت نشاختن پاکستا ن به عضویت سازمان ملل متحد در۱۹۴۷ شروع شده و باالغای معاهده خط دیورند در۱۹۴۹ شدت گرفت، پس از سقوط طالبان با نفوذ چشم گیر هند،ایران و روسیه در وجود ائتلاف شمال در دولت فعلی وسعت یافته است.
درحال حاضر،طالبان بزرگ ترین و مؤثر ترین افزار سیاسی در دست پاکستان است که علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی در افغانستان بکار میبرد، تا آنجا که نیروهای بین المللی حافظ صلح ازاین وضعیت خسته شده اند واز شکست خود در مبارزه با طالبان سخن میگویند. دو ماه قبل تعدادی از جنرالهاي برجستۀ انگليس به صدر اعظم جدید آنکشورهوشدار دادند که جنگ علیه طالبان درافغانستان در آستانه يك شكست فاجعه‌آميز است!
سايت انترنتي روزنامه گاردين روز۱۵ جولای ۲۰۰۷ نوشت: "ارشد ترين جنرالهاي اردوي انگليس در نامه‌اي سرگشاده به گوردون براون صدراعظم جديد انگليس هشدار دادند: لندن و واشنگتن بيش از حد خود را در جنگ عراق درگير كرده و از اوضاع افغانستان غافل مانده‌اند. آنان هشدار دادند كه شكست در افغانستان به قدرت يافتن يك دولت بنيادگرا در كشور همسايه پاكستان منجر خواهد شد. اين جنرالها تصريح كردند: متلاشي شدن دولت افغانستان به رهبري حامد كرزي تهديد بزرگي براي امنيت انگليس خواهد بود.
يكي از امضاكنندگان اين نامه، لارد اينگ لوي درستيز سابق اردوي انگليس هفته گذشته در سخناني در مجلس لاردهاي اين كشور از شكست استراتيژيك در افغانستان ابراز نگراني كرد. او با اعلام اين هشدار كه اوضاع در افغانستان بسيار وخيم‌تر از آن چيزي است كه در ذهن مردم وجود دارد اظهار داشت: عواقب شكست استراتيژيك در افغانستان هم دامن امنيت داخل انگليس را خواهد گرفت هم عواقب زيانباري درون ناتو خواهد داشت. وي افزود: شكست ناتو در افغانستان نظير شكست سازمان ملل در بوسنيا خواهد بود ضمن اينكه تضمينهاي امنيتي امريكا را در اروپا بكلي از ميان خواهد برد. لارد اشداون از اعضاء مجلس اعيان و رهبر سابق حزب ليبرال دمكرات هم معتقد است: خطر امنيتي در افغانستان و عواقب شكست در اين كشور بسيار بيش از خطر عراق است. اشداون اظهار داشت: شكست در افغانستان، سقوط دولت پاكستان و روي كار آمدن يك دولت بنيادگرا در اين كشور را به دنبال خواهد داشت . وي ادامه داد: در صورت تحقق اين امر، نه تنها مشكلات امنيتي انگليس دو چندان خواهد شد، بلكه ديگر جلوگيري از گسترش يك جنگ منطقه‌اي كه توسط جنگ سالاران هدايت مي‌شود، غير ممكن خواهد بود. لارد اشداون در ادامه صحبتهايش در مجلس اعيان تصريح كرد: مائو تسه‌دونگ رهبر فقيد چين معتقد بود كه متعاقب جنگهاي جهاني اول و دوم، ما شاهد جنگهاي داخلي اروپا به عنوان جنگهاي داخلي خواهيم بود. "(۱۱۶)
روزنامه گاردین،به دنبال پخش نامۀ سرگشاده جنرالهای ارشد بریتانیا به صدراعظم آنکشور، در شماره چهارشنبه هشتم اگست۲۰۰۷، مقاله ای به قلم سایمون جنکینز، درباره افغانستان منتشر کرد که در آن پیش بینی پیروزی در افغانستان، صرفا یک خوش بینی واهی، خوانده شده است.
نویسنده درمقاله خود اشاره به سه سیاستی می کند که در حال حاضر در کابل دنبال می شودومینویسد: اولین سیاست در ارتباط با مواد مخدر است . ۱۵ تشکیل جداگانه در کابل، برنامه پایان دادن به کشت خشخاش، که یکی از منابع مهم درآمد کشاورزان افغانستان است را به اجرا گذاشته اند. ولی برداشت محصول خشخاش اکنون بیش از هر زمان دیگری است و تلاش برای مبارزه با کشت خشخاش موجب ناراحتی کشاورزان شده و شورش ها را افزایش داده است.
دومین سیاست، بمباران مناطق پشتون نشین، به خاطر پناه دادن به طالبان است، که در نتیجه این سیاست هزاران غیرنظامی کشته شده اند و این امر منجر به دشمنی و انتقام جویی با نیروی اشغالگر شده است.
سومین سیاست به دست آوردن دل مردم است. سیاستی که در تاریخ نظامی بریتانیا همواره بیش از حد بزرگ جلوه داده شده است. چون نه تنها بدون امنیت کافی، این سیاست بی معنی است و مستلزم داشتن ۵۰هزار سرباز اضافی بریتانیایی در هلمند است، بلکه اجرای این سیاست باعث توزیع پول کلان در روستاهای قبیله نشین و از بین بردن ساختار قدرت و ایجاد نفاق و دشمنی و سرانجام افتادن پول به دست جنگ سالاران یا افراد طالبان میشود.
جنکینز می نویسد در هر یک از این موارد، ناسازگاری بین آنچه منطقی است تا عملی شود و آنچه عملا اجرا می شود، کاملا مشهود است.
نویسنده در پایان مقاله یک بار دیگر به مقایسه موقعیت بریتانیا در عراق و افغانستان پرداخته و نتیجه می گیرد که هرقدر بیشتر دولت بریتانیا تصور کند که در جنگ با طالبان پیروز خواهد شد، بهمان میزان خطر ازهم پاشیدگی پاکستان و کشیده شدن پای ایران به مناقشه افزایش خواهد یافت. کاری که ابلهانه خواهد بود.(۱۱۷)
تدویرجرگۀ امن درکابل( ۹- ۱۲اگست) بجای اینکه مسئولیت پاکستان را در قبال بحران افغانستان تثبیت وسنگین ترسازد ، برعکس افغانستان راهم در مسئولیت پرورش تروریزم درمناطق مرزی با پاکستان شریک ساخت . مقامات افغانی با ایقان به این امر که پاکستان طالبان را به حیث وسیله نفوذ در افغانستان حمایت واستعمال میکند، بار ها گفته اند که مراکز آموزش تروریزم در خاک پاکستان قراردارد،وآنکشور در نابودی این مراکز اقدام جدی نمیکند ،اکنون با قید ماده یی در قطعنامه پایان جرگه امن، بار مسولیت پاکستان مساویانه بردوش دولت افغانستان نیز گذاشته شد .وزبان انتقاد یا اعتراض افغانستان برپاکستان را بست. درحالیکه بلوچستان ومناطق قبایل آزاد وزیرستان جنوبی بطور سنتی مراکز تربیه وتجهیز طالبان برای عملیات تخریبکاری علیه افغانستان تشخیص داده شده اند ، ولی در افغانستان تا کنون چنین مراکزتربیوی موجودنیست واگر موجود می بود،پاکستان تا حال صدها بار آنرا به رخ افغانستان وجهانیان میکشید.
سازمان ملل متحد نیز درآخرین گزارش خود گفته است: وزیرستان پاکستان مرکز تربیه تروریستان است.
آژانس اطلاعاتی باختر در گزارش مورخ اول اکتوبر۲۰۰۷ خودخبرمیدهد که سازمان ملل متحددر گزارش تازه خود گفته . است:اصلاحات حکومت پاکستان در مناطق قبایلی بی اثر بوده است ، مناطق قبایلی پناگاه شورشیان است . هراس پاکستان از نفوذ هند در افغانستان باعث تضعیف مبارزه علیه طالبان شده است . حکومت پاکستان مجبور به مذاکره با جنگجویان شده و نشریه دیلی تایمز۳۰سپتمبر ۲۰۰۷ روی این مسایل بحث نموده نوشته است . در گزارش تازه سازمان ملل متحد آمده است که ۸۰ فیصد بمگذاران انتحاری در افغانستان از مناطق مختلف وزیرستان پاکستان می آیند . حسن عباس ، تحلیلگرمسایل مربوط به تروریزم میگوید: شورشیان و جنگجویان در مناطق قبایلی پاکستان پناه گاه دریافت میکنند . اکثر جنگجویانی که با گروه های شورشی پاکستانی رابطه دارند جهت استفاده از پناه گاه های امن به مناطق قبایلی رفته اند. این وضعیت بالای سیاست پاکستان در امور مناطق قبایلی تاثیر گذار است و احتمالا" به مذاکره و معامله با شورشیان خواهد انجامید که به این ترتیب تعداد پوسته های نظامی حکومت در منطقه کاهش خواهد یافت . درگزارش ملل متحد همچنان امده است که این کار روند تربیه طالبان بیشتر و طالبانی شدن تمامی منطقه را مساعد ساخته و برای دستگاه استخبارات پاکستان آی – اس – آی فرصت بیشتر میدهد تا غیر مستقیم از فرماندهان طالبان که طرفدار اهداف پاکستان می باشند ، حمایت کند . شاید این کار مشکلات اسلام آباد را تا حدی کاهش دهد ، ولی مناطق سرحدی میان افغانستان و پاکستان همانگونه متشنج باقی خواهد ماند . دراین گزارش چند موضوع به عنوان مهمترین فاکتور ها مورد تاکید قرار گرفته است : عدم هماهنگی کافی میان اردوی پاکستان و نیروهای ناتو ، ضعف نهادهای دولتی و موجودیت پول فراوان ناشی از مواد مخدر در جنوب افغانستان وهراس پاکستان از نفوذ هند در افغانستان : عواملی که موثریت نقش پاکستان د رمبارزه علیه طالبان را درمناطق قبایلی محدود میسازد، نفوذ روز افزون هند در افغانستان است . و همین دلیل است که مردم در پاکستان از مبارزه علیه تروریزم به رهبری امریکا حمایت نمی کنند."(۱۱۸)
روزنامه"۸ صبح" که درکابل به نشر میرسد، به حوالۀ آژانس خبررسانی جنوب شرق آسیا،نوشت که یک عضو مجلس نمایندگان امریکا هشدار داده است که سیاست های اداره بوش در افغانستان به شکست مواجه شده و افغانستان کاملا در مسیر از دست رفتن برای همیشه قرار گرفته است.در یک نشست کمیته روابط خارجه مجلس نمایندگان امریکا داکتر روهربچر نماینده جمهوری خواه این مجلس هم چنان اداره کلینتون، عربستان سعودی و پاکستان را بخاطر ایجاد طالبان سرزنش کرده است.اوگفت:" بگذارید تکرار کنم، اداره کلینتون، عربستان سعودی و پاکستان طالبان را ایجاد کردند".به گفته او:" در جریان سالهای۱۹۹۰ میلادی و در یک طرح مشترک اداره کلینتون تمام تلاش ها را برای از میان برداشتن طالبان خنثا کرد" آقای روهربچر هم چنان سازمان استخبارات پاکستان و شماری از مقامات پاکستانی را بخاطر دست داشتن در قاچاق مواد مخدر سرزنش کرده است و ادعا کرده است که سازمان استخباراتی پاکستانی از ۲۰- ۳۰ سال گذشته در قاچاق مواد مخدر دست داشته است. دیوید اکرمن رییس این نشست و عضو مجلس نمایندگان امریکا نیز تصویر سیاهی را از افغانستان ترسیم کرد.به گفته او:" در بیشتر قسمت های افغانستان امنیت وجود ندارد، قدرت حکومت مرکزی بیرون از مرزهای کابل وجود ندارد، در ولایت ها نقش حکومت مرکزی وجود ندارد و براساس گزارش دفتر جرایم و مواد مخدر سازمان ملل، افغانستان در سال ۲۰۰۷ هم چنان بالاترین میزان مواد مخدر را در جهان تولید کرده است."(سایت آریائی، ۶ اکتوبر)
بگزارش بی بی سی،روز پنجم اکتوبر،عبدالرحیم وردک، وزیر دفاع افغانستان که در حضور نمایندگان پارلمان این کشور در کابل سخن می گفت اظهار داشت که: به تازگی "دشمن حامیان بیشتری" در میان کشورهای خارجی یافته اند و بیشتر از گذشته تجهیز می شوند. وردک گفت: "یک تعداد از کشورهای که نمی خواهم اینجا نام ببرم، در حمایت از آنها (شورشیان) شامل شده اند. (این کشورها) سطح تمویل و تجهیز دشمنان را بالا برده اند و نیز اسلحه و وسایط پیشرفته تری در اختیار آنان قرار داده اند." این اظهارات پس از آن صورت گرفت که در دو حمله انتحاری در دوروز در کابل عیله نیروهای امنیتی، چهل کشته و به همین تعداد زخمی برجا گذاشت وسومین حمله انتحاری در روز ششم اکتوبر علیه نیروهای بین المللی پنج کشته بشمول یک سرباز امریکائی وتعدادی مجروح از مردم غیر نظامی برجای گذاشت.
نمیدانم چرا امریکا وبریتانیا ار پاکستان به عنوان حامی تروریزم وتمویل کننده طالبان اسم نمی برند؟احتمالاً ایران از زمانیکه مسئله اسلحه اتومی آن درآژانش انرژی هسته یی مطرح شد وامریکا با آن به مخالفت برخاست ، شروع به حمایت از طالبان کرده باشد، اما پاکستان از همان آغازظهور مجدد طالبان بمنظوربرهم زدن ثبات وامنیت در مناطق جنوب وشرق کشور تا امروز دست قوی داشته ودارد وطالبان را به عنوان برگ برنده در بازی بزرگ جدید استعمال میکند.
در یک تحلیل سیاسی پیرامون " سیاست خارجی افغانستان" میخوانیم که :" پاکستان، از دیر زمانی افغانستان را به عنوان یک قلمرو محافظ(عمق استراتیژیک) در برابر تهدید های خارجی نسبت به خود تلقی کرده، و بر سر کارآمدن یک دولت بنیادگرای پشتون را، درجهت سرکوب قبایل پشتون، احزاب ناسیونالیست پشتون و حرکت های استقلال طلبانه ی بلوچ ها در قلمرو خویش می داند. از این رو، حمایت از جریان طالبان، اگر از یکسو، حاکمیت این کشور را در افغانستان تضمین می کند، از سوی دیگر، این همسایه از شر مداخلات و حضور نزدیک هندوستان و ایران به مرز های خود رها می گردد.
ایرانی ها نیز، که در گذشته یک سیاست مقطعی و واکنشی ومذهبی را در افغانستان دنبال می کردند، در اوضاع جدید پر از تنش بر سر مسایل هسته ای ، تمایل فراوان دارد که حلقه ای از متحدان منطقه ای را در کنار خود به وجود بیاورد. کمک های تسلیحاتی به جنبش های شیعی منطقه، اگر از یکسوی انعکاس دهنده ی انتقام ناسیونالیسم ایرانی از ناسیونالیسم عربی بخاطر حمایت آنها از صدام است، از سوی دیگر، دلیل آن نا امن کردن منطقه برای امریکایی ها نیز می باشد. در شرایط جدید، ایران خواهان فعال شدن دوباره ی گروه های سیاسی و مذهبی طرفدار خود در افغانستان و سایر کشورهای خاورمیانه است." (۱۱۹)
پاکستان علی الرغم همکاری با امریکا در مبارزه علیه تروریزم وگرفتن میلیاردها دالر پول نقد از آنکشوربخاطر این همکاری،اولاًبخاطر بقدرت رساندن ائتلاف شمال در کابل و دست قوی شان در کشت وقاچاق مواد مخدر، وثانیاً به سبب امضای یک پیمان استرتیژیک با هند در ۲۰۰۶، چندان رضائیت خاطری از امریکا ندارد. با آنکه امریکا برای حفظ موازنه بین این دوکشور،به فروش ۳۶طیارۀ (F16 ) خود به پاکستان بقیمت پنج میلیارد دالربطور قرضه مبادرت ورزید، مگر پاکستان بخاطربیرون راندن نفوذهند ازافغانستان هنوزدست ازسبوتاژ وتخریب امنیت بوسیله طالبان برنداشته است. چنانکه حملات طالبان برنیروهای دولتی وبین المللی درولایات جنوب کشور و در این اواخر درپایتخت کابل بیش از پیش شدت گرفته است. این درحالی است که تندروان اسلامی دروزیرستان ظرف کمتر از دوهفته (از ۱۸ تا ۳۰اگست ۲۰۰۷) با وجود تحمل تلفات صدها تن از تندروان اسلامی، علاوه برکشتن ۶۰ تن سربازوربودن یک صد تن از موظفین نظامی در مناطق قبایلی، در تاریخ ۳۰ اگست، ۳۰۰ تن از سربازان مسلح پاکستانی رادر وزیرستان جنوبی در یک کمین بدام اندخته واسیر گرفتند وبه دولت آنکشور اخطار دادند که اگر اسلامگرایان متهم به اعمال تروریستی از زندانهای پاکستان رها نگردند، همه گروگانها را خواهند کشت .وبنابر تعلل وانکار دولت پاکستان ازاین خواسته، (روز۴ اکتوبر) سه تن از گروگانان را کشتند وهوشداردادند که دولت باید تمام نیروهای خود را ازمناطق قبایلی خارج کند. بگزارش تلویزیون صدای امریکا وبی بی سی ، در جریان درگيری های سنگين سه روز گذشته در منطقه قبيله نشين وزيرستان شمالی این کشور در مرز افغانستان، دست کم ۴۵ سرباز اين ارتش و۱۵۰ شورشی حامی طالبان جان خود را از دست داده اند.این درگیری ها سنگین ترین درگیری ها در منطقه وزیرستان در چندین ماه گذشته بوده است. (۱۲۰)
امریکا و ناتو به دولت پاکستان فشار آورده اند که برای جلوگیری از عبور شوشیان از مرز این کشور با افغانستان و حمله این شورشیان به نیروهای آنها اقدامات جدی تری انجام دهد.
بنابگزارش تلویزیون شمشادکابل،ارتش پاکستان در این درگیری ۵۰ نفرکشته و۲۵ نفر زخمی و۱۵ نفر مفقود گردیده اند.طالبان بازهم به دولت اخطار دادند که باید ۹۰ هزار نیروی نظامی خودرا از وزیرستان بیرون بکشد در غیر آن با حملات تندروان طالبان روبروخواهند بود.به گزارش آسوشیتدپرس، ارتش پاکستان می گوید پیشنهاد آتش بس شورشیان را رد کرده و "تا زمانی که صلح برقرار شود، به اقدامات شدید ادامه خواهد داد".
این نخستین علایم اختلاف تندروان اسلامی با ارتش پاکستان ودر واقع مخالفت باسازمان استخبارات نظامی آن کشور( آی اس ای) پاکستان است که سالها درمیان قبایل بنیادگرائی رابخاطر تضعیف ناسیونالیزم پشتون ترویج میداد ودرترویج بنیادگرائی در میان قبایل نقش مربی گری دارد.
[آخرین گزارشها حاکی از آن است که در نمایش قدرت در حکومت جدیدپاکستان، برگ برنده دردست تندوران افتاده است.بیت الله مسود با گروگان گرفتن عزیرطارق سفیر پاکستان درافغانستان سه چهارماه قبل در دره خیبر، سرانجام توفیق یافت که در بدل رهائی این سفیر، بیش از ۲۷۰ نفر از طالبان اسیر را از زندانهای پاکستان ازاد کند وحکومت جدید را وادار سازد تا درپای یک توافق نامه جدید صلح امضا بگذارد، با قید اینکه پاکستان باید نیروهای نظامی را ازمناطق قبایلی و هم مرز با افغانستان خارج کند.این درحالی است که رهبرتحریک طالبان پاکستان به رسانه های اعتراف کرده که صلح با پاکستان برای جلوگیری از ضعیف شدن اسلام صورت گرفته ولی جهاد ومبارزه آنها علیه نیروهای خارجی درافغانستان برای تقویت اسلام ادامه خواهد یافت.]
حال که آتش تروریسم وافراطیت پروری دامن پاکستان را نیز گرفته وگاه گاهی در قلب پاکستان (اسلام اباد) و راولپندی نیززبانه میکشد وجان صدها کس از بنیادگرایان ونیروهای انتظامی آنکشورا گرفته ومیگیرد وهر روز وهر هفته جرقه های این آتش صدمات جانی وحیثیتی به نیروهای امنیتی وسیاسی آنکشور وارد میسازد ، این فرصت مناسبی است تا دولت وپارلمان افغانستان باوساطت امریکا وانگلیس وملل متحد بصورت جدی درصدد چاره جوئی و رفع اختلافات با پاکستان، حتی با محدودکردن قنسولگری های هند در ولایات هم مرز پاکستان برآیند ،تابیش از این بهانه یی برای مداخلات پاکستان در امور افغانستان باقی نماند؟ ما از پاکستان که همسایه در بدیوارماست تا کنون صدمات جبران ناپدیری دیده ایم،واگر به یک راه حل معقول دست نیابیم بازهم خواهیم دید، ولی از دوستی سیاسی با هند کمترخیرنصیب ما شده است. بگذار بخاطر خیر بزرگ وطن ونجات مردم از تباهی بیشتر، از این خیراندک درگذریم. در غیرآن منتظر عواقب خطرناک شکست خود با طالبان، ویا منتظر تغییراتی در نقشه سیاسی کشور ومنطقه باید باشیم. پایان ۶/ ۱۰ /۲۰۰۷

ماخذ ورویکردها:
۱- احمدرشید، طالبان ، نفت وبازی بزرگ نو در آسیای میانه، ص ۲۱۵، جنگ استرداداستقلال افغانستان، جبهه فراموش شده چترال وکنر،جبهه چهارم، داکتر عبدالرحمن،ص ۸۳، طبع ۲۰۰۷ پشاور
۲- اعظم سیستانی،دونابغه نظامی- سیاسی افغانستان درنیمه قرن اول قرن ۱۹، چاپ مشهد ایران، ص ۱۸۳
۳- افغانستان در پنج قرن اخير ، چاپ ايران ، ج ١، ص ١٩۱
۴- باری جهانی،هرات، پشتانه،او ستره لوبه، ص ۲۱۴- ۲۱۵
۵- فرهنگ ، ج ١، ص ١٩٤
۶- فرهنگ ، ج ١، ص ١٩٢
۷-الفنستون،افغانان، ص۵٠٦-۵٠٧
۸- پیرس، عروج بارکزائی،ص٤-۵، تاریخ سلطانی، ص١٢٣
۹- احمد توکلی، روابط سیاسی ایران وافغانستان، ص ۸۵
۱۰- اعظم سيستانى ، دونابغه سياسى- نظامى افغانستان در نيمه اول قرن ١٩ ، چاپ سويدن ، ص ١۸۴
۱۱- شوهاز ، مجله تحقيقى و فرهنگى بلوچ ، شماره اول ، ١٩٨٩ ، ص ٩ - ١٠،
۱۲-دونابغه سياسى- نظامى افغانستان در نيمه اول قرن ١٩ ، چاپ سويدن ، ص ۱۸۵
۱۳-مجله شوهاز ، همان شماره ، ص ١١ -١٢
١۴ –موهن لال ، زندگی امیر دوست محمدخان، ج۱، ص ۲۳۹، فرهنگ ، همان اثر ، ص ٢٤٧ -٢٤٦
۱۵-محمودمحمود،تاریخ روابط سیاسی ایران وانگلیس درقرن ۱۹،،ج۱، ص۱۲۱، ج۷ص۱۹۹۲
۱۷-اعظم سیستانی،سیستان بعد از اسلام، چاپ اکادمی علوم افغانستان، جلد چهارم، صص ۵۶- ۶۰
۱۸-محمودمحمود،تاریخ روابط سیاسی ایران وانگلیس درقرن ۱۹،ج ۳، ص۷۳۸،سیستان، جلدچهارم، ص ۶۲
۱۹- پرسی سایکس، تاریخ ایران،ج۲، ص۵۶۵
۲۰- رک : میراث خوار استعمار، از دکترمهدی بهار، ص ۴۲۷
۲۱- بازی بزرگ، پیترهاپکرک، ترجمه وتلخیص محمداسحاق توخی، چاپ مارچ ۲۰۰۰ پشاور، ص ۱۰۹
۲۲-بازی بزرگ، ص۱۰۸
۲۳-زندگی امیر دوست محمدخان، تالیف موهن لال کشمیری ،جلد اول ، ترجمه دکترخلیل الله هاشمیان، ص٢٢٦
۲۴- همان اثر، ج ١، ص٢٢٧
۲۵- همان اثر، ج ۱، ص٢٢٨
۲۶- همان اثر، ج١، ص ٢٣٦
۲۷- همان اثر، ج١، ص٢٤٤
۲۸-همان اثر ، ج ۱،ص٢٧٨
۲۹-همان اثر،ج ۱،ص٢٣٨
* هنری راولینسن(افسر جوان انگلیسی)که بعدهامحقق نامداری شد، نام دقیق نماینده پطرزبورگ به دربار امیر را، تورن"یان ویتکوویچ" ازگارنیزیون اورنبورگ ضبط کرده مینویسد که او اهل لیتوانی وبزبانهای انگلیسی وفرانسوی روان صحبت میکرد. راولینسن این مرد را نخستین بار دراول نومبر ۱۸۳۷درراه رفتن به کمپ شاه که برای حمله برهرات لشکر کشیده بود، صدها کلیومتر دورتراز تهران درکنار جوئی با چند قزاق درحال صرف صبحانه دیده بود..(بازی بزرگ، ص۱۴۰)
۳۰- همان اثر،ج ۱،ص ٢٦٨
۳۱-همان اثر،ج۱،ص٢٦٣
۳۲- همان اثر،ج۱، ص٢٦٦
۳۳- همان اثر،ج۱،ص٢٦٦
۳۴-همان اثر ، ج١، ص٢٤١
۳۵-همان اثر ، ج١، ص ٢٤٦
۳۶- همان اثر، ج۱،ص ٢۵٦
۳۷- همان اثر، ج۱، ص ٢۵٨
۳۸- همان اثر، ج۱، ٢۵٨- ٢۵٩
۳۹- دکتر ابوالقاسم طاهرى ، تاريخ روابط سياسى و بازرگانى ايران و انگليس ، جلد ٢، ص ١٩٠ -١٩٢
۴۰-دونابغه سیاسی- نظامی افغانستان در قرن ۱۹ میلادی، ص ۱۹۱از من
۴۱-پوهاند اسحاق نگارگر،اشکی درعزای بلوغ ملی،پورتال افغان- جرمن آنلاین
۴۲- مجله شوهاز، شماره اول۱۹۹۸، ص۱۸)
۴۳-بازی بزرگ، ص ۱۵۴
۴۴- اعظم سيستانى ، دونابغه سياسى- نظامى افغانستان در نيمه اول قرن ١٩ ، چاپ سويدن ، ص ١٢٩-١٣٠، محمد نادر نصيرى مقدم ، گزيده اسناد سياسى ايران و افغانستان ، جلد اول ، چاپ تهران ١٣٤٧ ، ص ٦٧ ،
۴۵- همان اثر،همانجا
۴۶- بازی بزرگ، ص ۱۵۵
۴۷-بازی بزرگ، ص ۱۵۶- ۱۵۷
۴۸- باری جهانی، هرات، پشتانه او ستره لوبه، ص ۳۰۴
۴۹- دونابغه نظامی سیاسی در افغانستان،ص ۱۹۲
۵۰-تاج التواریخ، ص ۴۷۸
۵۱-مجله شوهاز ، شماره اول ، ص ١٨و ٣٨ ، حاشيه ٢٦
۵۲-موهن لال، همان ،ج۱،ص ۲۳۲
۵۳- موهن لال، همان،ج۱،ص ۲۳۴
۵۴-موهن لال،همان ، ج۱، ص ۱۴۵
۵۵- بازی بزرگ، ص ۱۴۵
۵۶- بازی بزرگ، ص ۱۴۷
۵۷- بازی بزرگ، ص ۱۴۸
۵۸-دونابغه نظامی- سیاسی افغانستان... ، ص ۲۰۱
۵۹- فرهنگ ، همان اثر ، ص ٢٩٨ ، ج ١
۶۰- محمود محمود، تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس در قرن ١٩ ميلادى ، جلد سوم ، حکميت گولد سمد ديده شود.
۶۱- رقابت روس و انگليس در ايران و افغانستان ، ص ٧٠
۶۲-۶۳ - همان اثر ، ص ٧١
۶۴- همان اثر ، ص ١٦٦ ، «پاشنۀ آشيل» :در افسانه هاى يونانى آشيل از پهلوانان و جنگجويان تروا است که مادرش از پاشنه پاى او گرفته در آب رودخانه ستويس فروبرد و در نتيجه روئين تن شد و تنها پاشنه هاى او که تر نشده بود، آسيب پذير بود. و سر انجام باتير زهردار پاريس که به پاشنه پايش خورد از پاى در آمد و در اينجا منظور از پاشنه آشيل «نقطه ضعف» است. و افغانستان نقطه ضعف بريتانيا در برابر پيشروى روسها بسوى هند بودکه با هرقدم پيشروى روسها ، بريتانيا شديداّ از خود عکس العمل نشان ميداد. پيش بينى کرزن سرانجام درست از آب در آمد و روسها بالاخره نه فقط بر هرات ، بلکه بر سراسر خاک افغانستان هجوم آوردند(دسامبر ١٩٧٩) درست يکصد سال پس از دومين تجاوز انگليس بر افغانستان. اما ديگر انگليس در هند نبود و افغانها همانگونه که انگليس ها را از سرزمين خويش دوبار درقرن ١٩ بيرون رانده بودند، روسها را نيز با تمام جنگ افزار هاى وحشت ناک شان با سر افگندگى از مرزهاى کشور خويش بيرون نمودند(فبرورى ١٩٨٩).
۶۵- ديده شود اسناد مخفى وزارت خارجه انگليس زير عنوان « افغانستان ، جايى که تصرف آن براى انگليس ضرورى است سال ١٨٧٨ صفحه آخر پشتى ، به حواله رساله نقد وتبصره بر جلد دوم افغانستان در مسير تاريخ ، نوشته م . ا . نگارگر) چاپ دانش کتابخانه ، پشاور ، ١٣٧٩ ، ص ٥٨
۶۶- په منخنی آسیاکی لویه لوبه،مدون: ت.ن. زاگارودنیکووا، ترجمه پشتواز محمدطاهر کانی، چاپ، ۱۳۸۵پشاور، ص ۹۶-۹۸،سند شماره ۱۵ آرشیف تاریخی نظامی روسیه،ذخیره ۸۴۶ ،لیست۱۶،دوسیه نمبر ۶۹۰۲ورق ۲۴اوریجنال،۲۵ اپریل ۱۸۷۸)
۶۷- همان منبع ، ص ۹۸
۶۸- ميرزا يعقوب علی خان خافی، پادشاهان متأخر افغانستان، چاپ پشاور،ص ۴۹۷
۶۹-په منخنی اسیا کی لویه لوبه، ص ۱۰۱
۷۰-همان منبع، سند ۵۰ در صفحات۱۳۸- ۱۴۳و سند۵۲ در۱۴۶
۷۱- همان اثر ، ص ٧٥ -٧٦
۷۲- همان اثر ، ص ٧٨
۷۳- همانجا ، ص ٧٩
۷۴- همان اثر ، ص ٨٠ غبار،افغانستان درمسیرتاریخ، ص ۶۰۷- ۶۰۸
۷۵-غبار، در مسیرتاریخ، ج۱، ص۶۱۱
۷۶-غبار،افغانستان درمسیرتاریخ، ج۱، ص ۶۴۰
۷۷-تاج التواریخ ص۴۱۸
۷۸-غبار ص ۶۸۶- ۶۸۷
۷۹- غبار، ج۱،ص ۶۸۷- ۶۸۸
۸۰-تاج التواريخ ، ص ۴۲۰ـ ۴۲۱
۸۱- غبار ج ۱، ص ۶۹۰
۸۲-غبار ،ج۱، ص ۶۹۳
۸۳-غبار، ج۱،ص ۶۹۳، سراج التواریخ، ج۳، ص۹۵۵
۸۴-غبار،ج۱، ص ۶۹۳، سراج التواریخ،ج۳ ص۹۷۱
۸۵-غبار،ج۱، ص ۶۹۵
۸۶-غبار،ج۱، ص ۶۹۷
۸۷-غبار، ص ۶۹۷- ۶۹۸، سراج التواریخ، ج۳، ص۱۲۱۹
۸۸- غبار، ج۱، ص ۶۹۸، سراج التواریخ، ج۳، ص ۱۳۳۲
۸۹ - غبار، ج۱، ص ۷۲۸
۹۰-غبار، ج۱،ص ۷۷۵
۹۱-غبار،ج۱،ص ۷۷۹
۹۲-امیر عبدارحمن خان، تاج التواریخ، ص ۴۲۳
۹۳-شکست بن بست در روابط افغانستان وپاکستان،بقلم داکترروبین، ترجمه امیرزاده، سایت اسمائی، نومبر ۲۰۰۶
۹۴- شکست بن بست، سایت آسمائی
۹۵- مجله خپلواکى ، شماره ٤ ، سال ١٣٧٤ ، ص ٧٤
۹۶-ويليام ميلی ، افغانستان، طالبان و سياستهای جهانی، ص ۱۴۹
۹۷-داکتر روستار تره کی،تاًثیر ضابطه های ژیوپولتیک برادامه جنگ در افغانستان،سایت افغان- جرمن آنلاین)
۹۸-احمدرشید، طالبان، نفت وبازی بزرگ جدید، ص ۲۱۶
۹۹- سایت اریائی، ۲۸ نومبر۲۰۰۲
۱۰۰- داکتر روستارتره کی،همان مقاله، سایت افغان- جرمن آنلاین
۱۰۱- همان منبع
۱۰۲- سایت اسمائی ، شکست بن بست
۱۰۳-سایت آریائی، ۷می ۲۰۰۳
۱۰۴-روستار تره کی، همان مقاله
۱۰۵-گاردين ، ۶ سپتمبر ۲۰۰۳
۱۰۶-آينده ، شماره ۱۰، ص ۹
۱۰۷-افغان- جرمن، ۹ سپتامبر ۲۰۰۷، مقاله حکیم نعیم.
۲۰۸-گزارش -bbc ۲۴ سپتمبر۲۰۰۷
۲۰۹- گزارش- بی بی سی ۱۴ ژوئن ۲۰۰۵
۱۱۰- دعوت نت، مقاله آقای ذره بین
۱۱۱-علی کاظمی، برادران اسلامی یا عامل استخبارات ایران، افغان- جرمن، آنلاین
۱۱۲-سایت کابل ناتهه، زیرنام مهدوی رجوع شود.
۱۱۳-سایت اریائی، ۲۸ اکتوبر۲۰۰۷
۱۱۴-دکتورروستار تره کی، تاثیر ضابطه های ژیوپولتیک برادامه جنگ در افغانستان،سایت افغان- جرمن آنلاین)
۱۱۵- سایت فارسی بی بی سی ۲۷ اگست ۲۰۰۷
۱۱۶- مجله روزگان، شماره ماه اگست ۲۰۰۷، ص ۲۷(به حواله BBC۲۵ سرطان ۱۳۸۶)
۱۱۷- سایت فارسی بی بی سی، ۸ اگست
۱۱۸- آژانس اطلاعاتی باختر، اول اکتوبر ۲۰۰۷
۱۱۹-سایت اسمائی ،مقاله، سیاست مستقل یا سیاست حداقل خارجی برای نجات افغانستان؟
۱۲۰- سایت فارسی bbc۴اکتوبر





                                                                                                                               


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول