هایکوسرا: آذریون متین / کابل، افغانستان
چند هایکوی پاییزی:
باز پاییز آمد
افسوس نیستی
باشو!
***
کفشها
پر از برگ
صبحگاه پاییزی
***
پیره زنی می چیند
نخستین برگهای پاییزی را
برای زمستان
***
سایۀ شاخه ها،
روی برگهای خشک
آفتاب پاییزی
***
صدای چرچرک
و صدای ریختن برگها
شب پاییزی
***
با هر برگ
مشکند در آب
مهتاب پاییزی
چند هایکوی زمستانی:
تا صبح بیرون بود
شب سرد زمستان را
آدمی برفی
***
در تند باد هم
نمی جنبند
علفهای یخ زده
***
در داخل خوش نیست
در بیرون نیز
کنجشکک زمستانی
***
یک شب است
یک شب نه
مهتاب زمستانی
***
بالا سیاه
پایین سفید
شب زمستانی
«»«»«»«»«»«»
ادبی ـ هنری
صفحهء
اول
|