© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نصیرمهرین

 

 

 

  کودتا ها درافغانستان                                                       
متن فشرده                                                           
                  قسمت پنجم                                                         

 

حرکت امان الله خان علیه پدرش امیر حبیب الله خان ونظام او، که بارآوری اوضاع و شرایط دیگر را باخود داشت ،بدلیل همکاری مشروطه خواهان پیشین با نظام وی ، به آن حرکت پایه وتوان نیروی بهتر داد . اما همانگونه که بخش قابل ملاحظه مشروطه خواهان دوره امیرحبیب الله خان بسوی کودتا وهمکاری با امیر امان الله خان ، سمت یافته بودند ، ناراضیان حرکت غیرعادلانۀ او ، برخی را به تحرک کودتایی نیزواداشت .
اقدام امان الله خان در توقیف کاکایش سردار نصرالله خان ، چنانکه پیشتر دیدیم جزی از برنامه کل کودتا بود . ازین رو طرفداران سردار به آن میاندیشیده اند . حرکت محمد اختر خان ، گامی برای رهایی اوبود . . .
از روی پاره یی از شواهد پیداست که محمد اخترخان ، در پی عملی کردن طرحی بود که شبکۀ وی، امان الله خان را درفاصله راه کابل – پغمان بقتل برساند. این حرکت افشأ شد .
پیداست که امان الله خان پس از دستگیری وتوقیف اعضای شبکه کودتایی ، از شخص احتمالی جانشینی خود از طرف اخترجان میدانسته است . هنگامی که امان الله خان درپی تحقیق شتابزده ، محمد اخترجان مجروع رامخاطب قرارداده وپرسیده بود که : " خوب اختر جان میدانم که دروغ نمی گویی ، بگو ببینم که ازین اقدام خود چه مطلبی داشتی ؟ شاه میخواست اشارتی به نایب السطنه شود . اما محمد اخترخان مطلب را درک کرده بود ، لهذاجواب داد که : اعلیحضرت این اقدام من سبب معین نداشت ، جزآنکه دلم میخواست چنین کنم . . ." *
امان الله خان با این پرسش میخواسته است ،انگیزه یی راکه برایش شناخته شده بود ، با گوش خویش بشنود .
روابط پیشینه وبسیار حسنه اخترجان با سردار نصرالله خان ، ایجاد چنان شبکه ، زنده بودن سردارنصرالله خان ، تصمیم قتل امان الله خان ، مواردی اند که به پذیرش احتمال آزاد کردن سردار نصرالله خان وانتخاب او در مقام شاهی هدف مرکزی واصلی کودتای اخترجان صحه میگذارد . اضافه برآن چه گفته آمدیم ،برادران امان الله خان آدم های جدی و فعال وقدرت دوست نبودند .
نکته یی درینجا قابل یادآوری است که برغم حل تکلیف شاه با کودتاگران واعدام آنها ، دریافت ژرفتر انگیزه اعدام های سریع وعواقب آن بعنوان فرهنگ بیعدالتی در حوزه قضایی وحقوقی افغانستان ، باردوش تاریخ وقضاوت منصفانه در باره بیعدالتی شاه امان الله خان است . سرنوشت بیگناهی مانند علی رضا خان که قاتل امیرحبیب الله خان را شناخته بود ، اما بدلیل بیکسی ونداشتن جای در بافت اشرافیت و دستگاه دولتیان ؛ دادخواهی نداشت ، از نحله دیگری بود ؛ وسردار نصرالله خان از امتیازات دیگری بهره مند بود . . . . درست است که سردار نصرالله خان آراء وعقاید امان الله خان رانداشته است ،اما نمی شود مظلومیت او رانادیده گرفت . مظلومیتی که روی دیگر سکه را با نقش توطئه ، دسیسه وخودرایی بار آورنده اش نشان میدهد .
تاکید ما روی دریافت ونقش زایانبارخودرایی امان الله خان هنگامی بیشتر می شود که اسباب وعلل داخلی سقوط او را بیشتر درمعرض بازشناسی قرار بدهیم .
در حالی که در قتل ناصرالدین شاه از طرف مرزا رضای کرمانی ویاقتل نادرشاه ، انگیزه قتل با هدف بادا باد ! و بدون داشتن شبکه یی از کودتا گران شناخته می شود .( در جای دیگر به بازتاب این کودتا در چند کتاب نظر میاندازیم ).

نظارت دوباره و شدید بر سردار نصرالله خان هم حاکی از آن است که امان الله خان،علاوه برتوجه به اهمیت او بعنوان رقیب، نگرانی بیشتری داشته است . . .
در پی آن حرکت ، باوجودیکه در بافت نظام امانی خطوط متفاوت شکل میگرفت وجناح بندی ها نضج میافت ، اما اقدام کودتایی دیگری گویا به قوام ننشسته بود . اینکه شورشهای محافظه کارانه وضد اصلاحات شاه تا چه حدودی درموضعگیری های جناح محافظه کار دولت اثر میگذاشت ویا جناح ناراضی از خود کامه گی های شاه ، چاره اندیشی برکناری او را در دستور کار خویش قرارداده باشند ،محتاج ارایه مدارک وتحقیق ویژه است . آنچه را در موضعگیری های ناراضیانی چون عبدالرحمان لودین میتوان بازشناخت این میتواند باشد که راه گوشه گیری ویا همنکاری با دل پر درد را با دولت در پیش گرفته بودند . برخی از مشروطه خواهان پیشینه به همکاری در حول برنامه های شاه به قناعت رسیده بودند . عناصری چون محمد نادرخان بخارج فرستاده شدند .
اما باری هم اگر از کودتای دیگری برهبری میرزا محمد یوسف خان ،علیه امان الله خان نامبرده می شود ، تا اینکه مدرکی برای پذیرش آن باشد ، همان احتمالی را بیشتر میتوان پذیرفت که از آن بعنوان حل اختلاف میرزا ودر ردیف اتهامات دروغین میتوان نام برد . اما آنجا که از تماس والی کابل با کارکنان سفارت انگلیس گزارش داده می شود ، ذهنیت وجود شبکه های دیگری از کودتاگران را دردوره امانی بوجود میاورد .

* غبار . مسیر تاریخ ص 749
* افشأ وکشف آن شبکه کودتای ناموفق نیز نشان میدهد که مانند بساموارد ، نقش نهاد های خبرچینی وجاسوسی برای دولت تا چه اندازه مهم بوده است .

در زمان حکومت نامستقر ولرزان امیرحبیب الله کلکانی چند تن از افراد سرشناس به اتهام اقدامی علیه حکومت امیر اعدام شدند .از آنجایی که قضیه مخالفین به محکمه سپرده نشده وتحقیقاتی صورت نگرفته بود ، اسناد موثق بیشتری در اختیار نیست . فرهنگ از شایعه یی که درمحیط ایجاد گردیده بود ، چنین می نویسد :
" از برادران امان الله خان دو نفر ، حیات الله خان وعبدالحمید خان با عده دیگربه جرم سازش علیه حبیب الله اعدام شدند وسردارمحمد عثمان خان نایب لحکومه اسبق قندهار، حبیب اله خان معین وزارت حربیه ، ومحمد اکبرخان قاضی مرافع کابل به اتهام جرایم مختلف ازبین برده شدند ؛ وبدون آنکه درهیچ مورد تحقیقات اصولی صورت گرفته ویا اینکه قضیه به محکمه سپرده شده باشد .
درمحیط چنین شایع گردیدکه شهزاده حیات الله خان به اتفاق سردرامحمد عثمان خان، نادرعلی جاغوری ومیر آخورمحمدعلی بهسود، نقشه ازبین بردن حبیب الله را طرح کرده بودند. حبیب الله خان معین از سابق باحبیب الله ارتباط داشت . اماقاضی اکبرخان بجرم پخش شبنانۀ منظوم در انتقاد ازحبیب الله وحکومت او به قتل رسید ." *
آن اقدام پیشینه تصمیم قتل امیر رااز طرف چنذد تن محصلین نیز داشت . گفته شده است که یک بار جمعیتی از محصلین در کابل تأسیس شده بود دونفر از آنها با نام های حبیب الله وغلام رسول تصمیم داشتند حبیب الله را بوسیله بم درجامع پلچرخی بقتل برسانند . اماامیر از آن اطلاع یافته آن دوتن با قاری دوست محمد خان که از همکاران ایشان بود ، اعدام شدند . *
متأسفانه از مرام وطرح های آن جمعیت نیز اطلاعی بیشتر دردست نیست .
در حالی که بسیار مهم است تابدانیم که ایشان در کنار قتل حبیب الله چه فعالیت های دیگری را درنظرداشتند .
علاوه برین بی اطلاعی ، از حال وروزگار فعالین سیاسی پیشینه که غالبا مشروطه خواهان یادشده اند ، در زمینه اقدامات وفعالیت های ایشان اطلاع دقیقی دردست نیست . با آن که مدت 9 (نه )ماهه حاکمیت حبیب الله زمان بیشتری نیست ، با آنهم فکر می شود ، اکثریت آنها نخست در انتظار امان الله خان اقدامات محمد نادرخان بوده اند . ازینرو حالت آنها بیشتر در ترصد وانتظار وبی عملی سپری شده است . . .
راهی که از آن محمد نادرخان به قدرت دست یافت ، وآن راهی را که برای تحکیم قدرت درپیش گرفت ، واکنش های متعدد راعلیه او در چشم انداز میگذاشت .
در گام نخست ، بنابر ارزیابی از احتمال برگشت امان الله خان ، تعلل نظامی ودفع الوقت راتا هنگامی در جبهه جنوبی پیش گرفت که مطیمن شد امان الله خان افغانسنا رتارک گفته است . *
افزون برآن می دید که سایر مدعیان تاج وتخت مانند علی احمد خان اعدام شدند . بسیج نیرویش بعنوان حربه پیروزی سلاح جنگ منطقه یی بود .
با ورود بکابل ،قدم بقدم وارد حل مناسبات با دیگران شد . نخستین درد سراو نیروهای مسلح حبیب الله کلکانی بود که عملا درستیز وآویز قرارداشتند . آنها رابا قرآن فریفت ، شکست داد وکشت . که در میدان جنگ شاید نمیتوانست چنان پیروزی بدست بیاورد . ویا درصورت لشکرکشی، احتمال مشغولیت جنگی وگرفتاری های متعدد دیگری را برای او بارمیاورد .
از آن جایی که محمدنادرخان دسته بندی های دوران دهساله امانی را بخوبی میشناخت ، واز علایق بخش قابل ملاحظه آنها نیز آگاه بود ،در آغاز عده یی از آنها رابا خونسردی وبی اعتنایی استقبال کرد ویا خانه نشین شان ساخت . چهره های چون محمد ولی خان از آن جمله اند .
در مرحله دوم ، سعی کرد تا حساب های خویش را باکاربرد معیار های حکومتگری توطئه آمیز با آنها یک طرفه کند . واین در حالی بود که مچ دستش باز شده بود . مردم از مکنونات او که این همه تلاشها رابرای خود انجام داده است نه برای امان الله خان ووطن آگاهی یافته بودند و در واقع شناخت از اوتکانه یی برای بلند رفتن شناخت وشعور سیاسی بود .
اما کار محمد نادرخان ، با برنامه های دقیق وحساب شده یی همراه بود ؛واز آغاز ابتکار عمل را دردست داشت . . .
نادرشاه ، گزینش افراد طراز دیگری رادر پیش گرفت که بادوره امانی فرق داشت . در مرکز این گزینش برادران او قرارداشتند که هسته اصلی حکومت را تشکیل میدادند .همزمان باسپردن وظایف حساس ومهم بدانها ، استخدام اشخاص دیگری با خصلت بلی گویی را دردستور کارقرارداد . و درپهلوی آن ، از آنجایی که ترسی چون سایه حاکمیت تازه برادران را دنبال میکرد ، به حاشیه راندن ومنفعل کردن همکاران دوره امانی بسنده نکرد بلکه طرح نابودی فزیکی آنها راعملی کرد . . .
طرف مخالفین چیز فهم ومستقر درکابل ، آدم های که دیدند غافلگیر شده اند . به ایجاد رشته های از روابط جدید متوسل شده اند . اما بازهم امان الله خان واستراتیژی بازگشت او به افغانستان در مرکز مرام قرارداشت . همان است که دیدار ها درترکیه و افغانستان به منظور تحقق هدف سرنگونی حاکمیت نادرشاه بطرف تمرکز انرژی سمت یافت .
نخستین موضوع تصریح رژیم آینده توأم باگذاشتن انگشت انتقاد به نارسایی های زمان حاکمیت امان الله خان بود . در اعلامیه یی به امضأ امان الله خان از " لغزشهای گذشته عاقلانه اعتراف گردیده" * بود . گمانی نتوان داشت که این برخورد به گذشته برای همکاران نارضی امان الله خان که شاهد حال نادرشاه نیز بودند ، خوشایند بوده باشد .
در حالی که امان الله خان وهمکارانش دربسیج نیرویی از فعالین وسازماندهی برای سرنگونی نادرشاه مشغول بودند ، نادرشاه نیز با امکانات دولتی که همواره توانمندی غیر قابل مقایسه را در اختیار دولتداران قرار میدهد ، به تمرکز نیروبرای استحکام قدرت اشتغال داشت .
درین میان ، غلام نبی خان چرخی یا شخصی وارد افغانستان شد که تصور میشود پس ازبچنگ آوردن حبیب الله کلکانی و گروه یاران نزدیک به او ، در مرکز توجه نادرشاه بود .
ادامه دارد
*- با بهره گیری بیشتر از جلد دوم افغانستان درمسیرتاریخ.

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول