© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کاندیدای اکادمیسین سیستانی
اگست ۲۰۰۷


                                                         (قسمت دوم)     
                                            افغانستان مرکزثقل بازی بزرگ
                                         علت اصلی بحران جاری چیست ؟

                                                 (یک بررسی تاریخی )

مقدمات حمله ایران برهرات:
در هنگامى که سپاه امير دوست محمد خان از جنگ با سيک ها از دره خيبر بر گشته بود ، امير نامه اى به ويسراى هند، لارد اوکلند که تازه مقرر شده بود فرستاد و او را به وظيفه جديدش تبريک گفت ومداخله او را در رفع مناقشه حکومت خود با رنجیت سینگ برسر استردادپشاور یادآورشد. ونیزنامه یی به شاه ايران فرستاد و در آن از گستاخى و زور گوئى سيک ها نسبت به مردم مسلمان پشاور ياد آور شد. همچنان امير نامه ديگرى قبلاًتوسط ميرزا محمدحسين عنوانى امپراتور روسيه به پطرزبورگ فرستاده بود و درآن نيز کمک آن دولت را براى استرداد پشاور از چنگ سيک ها مطالبه نموده بود.
موهن لال جاسوس انگلیس که صفت منشی الکساندر برنس، رئیس هیئت انگلیسی بدربار امیردوستمحمدخان را داشت مینویسد:« امیردوست محمدخان تصور میکرد، کلید دروازه هندوستان را بدست دارد که اگر سروکله یک رقیب دیگر پیدا شود، دولت انگلیس این کلید را به قیمت گزاف خواهد خرید.با چنین هدف وتصوری امیر تصمیم گرفت خودش را به حکومات هندوستان، فارس وروسیه معرفی نماید. واین درحالی بودکه برادر مهترش سلطان محمدخان حکمران پشاورحیات داشت ومناطق کوهات واشنغرمربوط ایالت پشاور به موافقت سالطان محمدخان به تصرف رنجیت سنگ درآمده بود.در چنین وضعی که هردو رقیب او،سلطان محمدخان ورنجیت سنگ از امیردوست محمدخان نفرت و هراس داشتند، او بفکرفتح وتصرف پشاورافتاد. آنگاه امیر نمایندگان وپیامهایی به بحکومات هندبرتانوی، فارس وروسیه فرستاد واز هریک تقاضا نمود تا در استرداد خاک افغانی از حکمران پنجاب مداخله وکمک نمایند وبهریک از سه حکومت مذکور وعده داد که دربرابر این همکاری هرگاه درآینده بکمک وخدمات اوضرورت احساس شود، مضایقه نخواهدکرد.»(۲۳)
این نامه ها وپیامها رابرمبنای کتاب زندگی امیر دوست محمدخان، تالیف موهن لال کشمیری، یکی از جواسیس کارکشته انگلیس در هندبرتانوی از نظر میگذرانیم:

۱- نامه امیرکابل عنوانی لارد اوکلیند:
«چنانچه ازمدت درازی باینطرف از طریق رشته های دوستی مودت با حکومت برتانیه ملحق بوده ام، خبررسیدن عالیجناب شما، فرصت میمونی برای اشغال کرسی حکومت وانتشار تدبیروفراست بالای کشور هندوستان بشمار میرود وموجبات خوشی ومسرت بی نهایت ما را فراهم آورده وقلمروتوقعات من که قبلا در اثر وزش بادهای سردزمستان یخبندان شده بود، با پیام مسرت بارمواصلت عالی جناب شما به گلستان بهشت مبدل شد.
به عالیجناب شما مبرهن است که اتکاء به اصول شفقت وکرامت بشری خاصه دولت برتانیه میباشد، من وکشورم نیز خود را بسیار صادقانه و مجدانه متعهد به این اصول میشماریم و نامه هایی که من از دولت انگلیس دریافت نموده ام همگی عین احساسات دوستانه ولطف و مودت و بیانگر این واقعیت بوده که در موقع ضرورت مکلفیت های دوستانه ایفا خواهدشد. واقعات اخیر این منطقه در رابطه با عملیات سکهه های سرتنبه وگمراه وتخطی آنها ازقرارداد وتعهدات ، به عالیجناب شما خوبتر معلوم است. هر چه عالیجناب شما در موردحل وفصل قضایای این کشورصواب میدانید لطفا نظر تان را بمن بنویسید تا آن راسرمشق اجراآت خود قرار بدهیم.»(۲۴) در این هنگام شنیده میشد که سیکها یک لشکرپنجاه هزار نفره برای جنگ با امیر وبه قصد انتقام کشی از قتل سردار لشکر خود هری سینگ بدست سپاه افغانی از لاهور به پیشاور فرستاده بودند. لارد اوکلیند درپاسخ نامه خود امیر را به امضای یک قرارداد تجارتی فراخواند.ونوشت:

پاسخ لارد اوکلیند:
« بعد القاب، نامه دوستانه شماراکه از طریق سرکلودوید ارسال کرده بودید، بامسرت دریافت نمودم واز فرصت مساعدیکه متصل اشغال کرسی حکومت هندوستان برایم میسرگردید کمال مسرت دارمتا بهترین تمنیات واحترامات خود رابرایتان تقیم نمایم.
آروزی من اینست که افغانها یک ملت واحد ومرفه باشند ودرحالصلح وبا تمام همسایگان خود قراردشاته، از طریق مناسبات مضعف تجارتی از همه مزایا ومنافعی که سایر دولت ها بهره مند میباشند، برخوردار گردند، چونکه از طریق همین مناسبات مضاعف تجارتی است که سایر دول مدارج پیشرفت ورفاه را پیموده اند. سلف من با استشعارکامل به این حقیقت که هیچ اقدام سجنش شده برای ارتقای تجارت بهتروموثرتراز افتتاح وانکشاف مسیروادی[دریای سند] سند نمیباشد، همه مساعی خود رابرای تامین این مجرا بمنظور انکشاف صناعت وتجارت بخرچ داده واکنون حمایت وانکشاف مزید این هدف مثمروتکمیل این پروژه که سلف من موفقانه آغاز نموده، هدف ووظیفه من قرارگرفته است. اطمینان کامل دارم که جناب شماغیر ازعلاقه مفرط برای موفقیت این پروژه، موقف دیگری نخواهید داشت، چونکه هرآئینه این پروژه خاصتاً برای تامین ثروت ورفاهیت مردمی می انجامد که شما بالای آنها حکومت میکنید.
احتمال دارد که من بزودی چند نفررابدربارشما مقررنمایم تا در موردمسایل تجارتی باشما مذاکره نمایند وهدف این مذاکرات تامین منافع مشترک هردو جناح میباشد.
با تاثر عمیق مطلع گردیدم که بین شماومهاراجه رنجیت سینگ اختلافاتی ظهورکرده است. دوست من، بشمابهتر معلوم است که مداخله در امور کشورهای مستقل عادت دولت بریتانیا نمیباشد، ومسلماً من بطور آنی درک نمیتوانم که مداخله حکومت من چطورمیتواند بمفاد شما تمام شود. معهذا مسرور خواهم شد اگرازجانب شما بشنوم که چه فکر میکنید از چه طریقی بشما کمک کرده میتوانم. در عین زمان فقط میتوانم امیدوارباشم خود شما بتوانید طریقه ای را برای رسیدن به تفاهم با سیکها انکشاف دهید. اینکار نه تنها به نفع خود تان بلکه بنفع تمام کشورهای منطقه خواهد بود که دوملت همسایه مناسبات دوستانه وتوافق باهمی راحفظ نمایند. التجا دارم تمنیات دوستانه مرا بپذیرید. امضاء اوکلیند.۲۲ اگست ۱۸۳۶ »(۲۵)

۲- نامه امیر عنوانی محمدشاه قاجار:
« از آنجایی که درایام گذشته زعمای فامیل من بدربارعالیمقام شاهی اعلیحضرت شما وابسته بودند،من نیز خودم را یک تن ازارادتمندان صادق خاندان اعلیحضرت میشمارم واین کشوررا نیز متعلق بسلطنت فارس میدانم. من باری در گذشته حاجی ابراهیم را بحضوراعلیحضرت فرستادم تا بحضورمبارک شما بعضی مسایل مربوط به این دولت را گزارش بدهد.اکنون اجازه میخواهم تذکر بدهم که منظورمن از تقدیم این پیام قرارذیل است:
اعلیحضرت شما پادشاه یک کشور مسلمان میباشید، درحالی که نا آرامی ها ومصیبت ها درسرزمین های مسلمان توسط طایفهً منفور سیکها ها دامن زده میشود. اگرچه چهارصدهزارخانواده قوم افغان واقوام همسایه تابعیت واطاعت ازین ارادتمند صادق را دارند، ناتوانی من برای استخدام وتنظیم این تعداد عظیم امکانات مرا محدود ساخته و فقط تعداد بیست هزارسوار کارماهر و ده هزارپیاده نظام و پنجاه توپ در پایتخت کابل حاضر و آماده دارم.
من ازمدت درازیست که درجنگ به مقابل سپاه یکصدهزار سواره نظام وپیاده نظام کافران مردود مصروف میباشم که سه صد پایه توپ هم دارند. اما به توفیق ومرحمت خداوند متعال تا ایندم توسط این دشمن بی دین مغلوب نشده ام وتوانسته ام که دین مبین را از خطرمحفوظ نگه دارم. اولی تا چه وقت میتوانم به مقابل این قوم منفور ایستادگی کنم وتا چه وقت میتوانم بمقابل این قوم تعرضات آنها رادفع نمایم؟ بدون شک گزارش مشکلات عظیم من بدربار اعلیحضرت رسیده خواهد بود واعلیحضرت شما شنیده خواهد بود که با وجود تفوق قوای دشمن وضعیف بودن قدرت دفاعی من ، بطورمداوم وبدون یک لحظه توقف با سیک های منفور مصروف جنگ بوده ام. شهر مقدس قندهار و پایتخت کابل و سرزمینهای محاط خراسان، همچنین ایالت خراسان و سرزمین های متکی به محالات خراسان که قسمتی از سرزمین فارس را تشکیل میدهند وشامل در قلمروشاهنشاه میباشند، مصیبت ورفاهیت این سرزمین ها باعلایق ومنافع دولت فارس ارتباط ناگسستنی دارد. حتی اگرقدرت ومعاملات حکومت من متلاشی شوند وحتی اگراعلیحضرت شما توجه شاهانه را بشرایط این کشورها معطوف ننمائید، بازهم من به مقاومت خود به مقابل سیک ها تا آخرین توان خود ادامه خواهم داد. اما اگر تقدیربرین باشد که من نتوانم به مقابل این طایفۀ شریرمقاومت کنم، درآنصورت چاره نخواهم داشت مگر اینکه خود را به انگلیسها ملحق بسازم، که البته باین ترتیب انگلیس بالای تمام قلمروافغانستان مسلط خواهند شد، آنگاه دیده خواهد شد که تا کجا ها وتا چه اندازه شعله های تخطی این ملت حریص توسعه خواهد یافت. من وظیفه خود دانستم تا این اوضاع را به خدمت پادشاه اسلام گزارش بدهم، باقی اعلیحضرت شما اختیار دارند آنچه خود شان لازم ومصلحت میدانند میل نمایند. تمام مسایل دیگرتوسط محمدحسین خان بحضورشما گزارش خواهدیافت، شخص مذکور طرف اعتماد این ارادتمند شما قرار دارد.» (۲۶)

[پاسخ ] محمدشاه قاجارعنوانی امیر دوست محمدخان:

« جلالتمآب عزت وشرافت همراه، نجیب ترین نجیب زادگان، دشمن کافران، امیردوست محمدخان، سردار کابل را با صدورفرمان شاهانه خود مفتخر میسازیم وباطلاع شان میرسانیم که دوعریضهً جلالت مآب شما بوسیله حاجی ابراهیم ومحمدحسین خان شرف ملاحظه شاهانه را حاصل نموده اند. محتویات هرکدام آنها که بیانگر نظرات واقعبینانه آن شرافت مآب میباشد، از جانب ما از سرتا آخر بدقت مطالعه شده و اهداف وخواهشات جلالت مآب شما نیز توسط نمایندگان فوق الذکر تان بحضور ماگزارش یافته است. تمام این مراتب مصداق ثبوت صداقت وخلوص نیت شما بوده ومورد قبول وطمانیت وعطوفت شاهانه قرارگرفته واحساس اطمینان به ارادت وصداقت شما بار اورده است. در ارتباط به تقاضای شما مبنی برالحاق به این دولتجاودانه وخصوصاً پیرامون این نظر شما که کابل منحیث یکی ازکشورهای مربوط به سلطنت فارس شناخته شود، اینکه شما بطور روزافزون مصروف جنگ با کفار میباشید وبا وجود تفوق نسبی قوای دشمن تاکنون موفقانه مقاومت نموده وقلمروهای متصرفات ما را تسلیم دشمن نکرده اید، اما از اینکه اگر بشما از جانب ما کمک نرسد، شمامجبور خواهید شد از جانب دیگری کمک دریافت نمائید تا که بی نظمی های کنونی به پایان برسند. مشاهدات شما واقعاً صادقانه گزارش یافته وبه نظرشاهانه ما واضح ومبرهن است که جلالت مآب شما یک مجاهد برجسته اسلام میباشید که برای حفظ دین شجاعانه وقهرمانانه می جنگید، هرآئینه هردو معامله، یعنی آرزوی الحاق شما با این دولت جاودان وهم حراست از اسلام ودفاع سلطنت ما ودین اسلام، بخیر ونفع شما میباشد وخداوندبشما اجر خواهد داد(حرف مفت!)سخاوت شاهانه ایجاب میکند وما را مکلف میسازد تا التماس شریفانه شما رادر تحت حمایت عالی خود قرارداده واز هیچگونه کمک بشما خود داری ننمایئم.
بنابران قبل از رسیدن نمایندگان جلالتمآب شما بدربار ما، ما مجدانه تصمیم گرفتیم تا بطرف هرات مارش نمائیم وهم اعطای هرگونه کمک را بجلات مآب شما منظور نمودیم. ما مارش خود رابطرف هرات از پایتخت در تهران آغازنمودیم. بعد ازمواصلت ما به بوتان بوزیر دولت با شوکت ما اطلاع داده شد که مرض کولرا در شهرهای خراسان شیوع یافته وتلفات زیاد در برداشته است. بنابران ما بغرض تبدیل هوا وجلوگیری از مصاب شدن به این مرض کشنده، بیک موضع صحی وسالم رفته مدتی رادر صحاری کالپوش بسر بردیم. در عین زمان بما گزارش دادند که مخدوم قلی زعیم یموت ترکمن با الله قلی خان( زعیم خیوا) ملحق شده وبا بیست هزار سواره نظام که تمثال برجسته سپاه ازبک وترکمن میباشد، بموضع قیره قلعه که در مجاورت این صحرا قرار دارد، رسیده و درآنجا سنگر گرفته اند. نامبرده در نظر دارد با استفاده از غیبت سپاه ظفرنمون ما در شهرهای متصرفات ماهجوم آورده چور وچپاول وبی نظمی خلق نمایند.وقتی این خبربما رسید، برادرمحبوب خود فریدون میرزا را با هشت هزار سپاه پیاده نظام، چهارهزارسواره نظام و۱۲ توپ مامور نمودیم تا این چپاولگران را تعقیب ومعدوم نماید. بمجردی که اشرار از رسیدن سپاه ما آگاه شدند، بی جرئت وهراسان شده، نه تنها باسپاه ما مقابله نکردند، بلکه آذوقه وخرگاه های خود را ترک داده به صحراها پناه بردند. برادرما به تعقیب این قوم مخرب پرداخت و درجوارموضع قرچول عده ای از سواره وپیاده نظام ما آنها را غافلگیرساخته بالای شان حمله کردند، آتش جنگ از آغاز صبح تا تاریکی شب شعله ور بود، اما در نهایت سپاه ترکمن مغلوب گردید. قسمت عمده اشرارکشته شده تعدادی هم اسیر گرفته شد ومتباقی آنها از تیغ سپاه ما گریخته بصحرا های خشک فرار کردند. بعد از جزا دادن این قوم مدتی درکنار دریای گرگام(ظ:گرگان)ماندیم تا امور آن سرحدرا مرتب سازیم، آنگا زمستان وموسم برف وباران فرارسید وتعقیب عملیات نظامی بطرف هرات ناممکن بود. ما بتعداد بیست هزار سوار وپیاده نظام وچهل پایه توپ را همراه آذوقه وتجهزات به ایالت خراسان فرستادیم تا در اوایل موسم بهارحاضر به مارش بالای هرات باشند وما به اجرای این مارش، بکمک خداوند متعال، همراه سپاه متباقی خود بعد ازجشن نوروز بطرف خراسان مصمم میباشیم.
از آنجا که حرکت سپاه ظفرنمون ما بوقفه ومعطلی مواجه شده، نماینده خود قمبرعلی خان رانزد جلالت مآب شما اعزام نمودیم ویک قبضه پیش قبض الماس نشان نیز تحفه گویا به جلالتمآب شما ارسال کردیم تا بقسم تزئین بکمر صداقت اثرشما آویزان باشد.ما به قمبرعلی خان هدایت داده ایم تا مراتب عطوفت شاهانه را بجلالتماب شما به تفصیل بیان کند والبته جلالتماب شما نظرات وخواهشات خود را به قمبرعلی خان خواهید گفت تا درمراجعت بحضورما گزارش داده شود. مورخ شوال ١٢۵٢ هق" = ژانويه ۱۸۳۷ (۲۷)

گزارش نمایندۀ امیر، حاجی ابراهیم از کمپ شاه قاجار
«من درماه جمادی الاول به کمپ شاه رسیدم. وقتی اعلیحضرت از محتویات نامه شما آگاه شد، مسرورگردید وبا عطوفت ومهربانی مرا پذیرفت. دراین وقت شاه به موضع چشمه علی رسیده بودکه هفت فرسخ راه از تهران فاصله دارد ودرجوار دامغان واقع میباشد. شاه فرمود که بارسیدن به خالپوش مرامرخص خواهدکرد وتوسط من پیام هائی نیز به شمامیفرستد. به هنگام رسیدن به خالپوش، شاه متوجه سرزنش کردن ترکمن هاشد ومن مطابق امر اعلیحضرت به کمپ اوماندم. وقتی ما به شاهرود رسیدیم، زمستان آغاز شد وشاه باساس مشوره مصاحبین خود توپخانه خود را دراینجا مانده از رفتن جانب هرات منصرف گردید وبه تهران مراجعت کرد. شاه بخوانین دربار خود امر کرد تا حمله بالای هرات درماه نوروز آماده باشند. شاه بمن هدایت داد باطلاع شما برسانم که او بزودی یکنفر ایلچی بکابل اعزام خواهد کرد که بعد ازدیدار وملاقات باشما، بدربار رنجیت سینگ میرود و از طرف شاه به او میگوید که اگر او تمام قلمروهای افغان را بشما مستردنکند، درآنصورت او باید منتظر سپاه فارس باشد. وقتی شاه هرات راتسخیرنماید، او وعده کرده است که بشما وجوه کافی وهم سپاه مورد ضرورت شما راخواهد فرستاد. سفیرروسیه که همیشه باشاه میباشد نیز بشما نامه ای ارسال کرده که درضمیمه است. خلاصه گفتارشفاهی اوبشما اینست که اگرشاه همه کارهایی راکه شما خواسته باشید انجام خواهد داد. مقصدایلچی روسیه ازاین پیام اینست که دولت او میخواهد شاه راهی بطرف انگلیسها درهندوستان بازکند وبالای این مقصد نهایت اصراردارند. نماینده روسیه منتظر جواب شماست ومن اطمینان دارم که او بشما خدمت خواهد کرد. نامه ای که شما توسط آقا محمدکاشی ارسال نمودید پادشاه فارس را خیلی مسرور ساخته است واو(محمدحسن) بزودی نزدشما مراجعت خواهد کرد.
آصف الدوله حکمران خراسان بشاه اطلاع داده است که او با یارمحمدخان دراین طرف فراه دیدار وصحبت نموده است. آصف الدوله معتقداست که یارمحمدخان قدرت مقابله باشاه را ندارد، معهذا او درخدمت شاه قرارنخواهد گرفت مگر اینکه شاه وجوه کافی باو بپردازد تا قندهار وکابل را تسخیرنماید. من فرمان شاه را اینک بشما میفرستم وامیدوارم قناعت شما راحاصل نماید.»(۲۸)

۳- نامه امیر عنوانی امپراتورروسیه :
موهن لال متن نامه امیر را نقل نکرده ولی محتوای آنرا چنین شرح میدهد:از مکتوب امیر بوضاحت معلوم میشود که اگرحکومت فارس دست کمک بسوی امیر دوست محمدخان دراز مینمود، وحاضر به تعهدی در برابر امیر افغانستان میشد، امیر دوست خان احتیاجی به دوستی با انگلیسها نداشت، مگر امیر درعین زمان نامه دیگری عنوانی امپراطور روسیه نیز نوشته وتوسط حسین علی ارسال کرده بود. و درآن تذکر داده بودکه چون اعلیحضرت محمدشاه قاجار، حامی دین اسلام، خودش را با قدرت امپراطور روسیه ملحق ساخته است، امیر نیزمنحیث یکنفرمسلمان وپیرودین اسلام آرزو دارد از منافع این ایتلاف مستفید شود و به پیروی پادشاه اسلام خود را در ایتلاف با اعلیحضرت امپراطور قرار بدهد. امیر در این نامه(که موهن لال مضمون آن راشرح داده) قدرت نظامی وسپاه خود را بسیارزیاد نشان داده و از مقاومت موفقیت آمیز خود در مقابل سپاه سیکها سخن گفته است و پیشروی سپاه سیک راتحت اثر منصبداران انگلیسی وفرانسوی گزارش داده است. امیرعلاوه کرده بود که اگر ازجانب امپراطورروسیه به او کمک نشود، سیک ها که در ایتلاف واتحاد با دولت بریتانیا قرار دارند،بالاخره او را مغلوب خواهند ساخت ونفوذ آنها در افغانستان وسیله خواهد شد که انگلیس ها بزیرنام تجارت ، آقا و باداراین کشور شوند، آنگاه تجارتی را که اکنون موفقانه بین ماسکو، بخارا وکابل جریان دارد، متوقف خواهند ساحت.
امیر دوست محمدخان درنامه خودعلاوه کرده بود که حسین علی احساسات مملو از احترام وارادت مرا بحضور اعلیحضرت امپراطور وحکومت رفیع شوکت شما تقدیم واز منافعی که در صورت ایتلاف باهمی واتحاد صمیمی بین روسیه، فارس وافغانستان به این سه کشورمتصور است، توضیحات لازم خواهد داد.» (۲۹)
موهن لال میگوید این نامه های امیر توسط داماد میرزا سمیع خان (وزیرامیر)با نامه دیگری امیرعنوانی شاه قاجاربه من نشان داده شد.

ورود ویتکوویچ، نماینده روسیه به قندهارومذاکره با سرداران:
ویتکوویچ* پس از ورود به قندهار ، درمذاکرات خود به سرداران گفت: پادشاه فارس هیچ اهمیتی به مشوره سفیر برتانیه قایل نیست، بلکه خود راکاملاً بدولت روسیه ملحق ساخته است. وروسیه علناً وهم بطورخفیه هرنوع کمکی که پادشاه فارس برای تامین هدف خود ضرورت داشته باشد، برایش میدهد. دراین باره میجر لیچ قرارذیل گزارش داده است:
« درباره صاحب منصب روسی که اکنون درکابل می باشد، مهردلخان بمن گفت که پیام های ذیل رازجانب امپراطورباو تقدیم کرده است:
- اینکه اگر سرداران با امیر دوست محمدخان ملحق شوند، دولت روسیه به آنها کمک خواهد کرد تا باسیکها بجنگند وملتان ودیره جات رادوباره تسخیرنمایند، حتی برای تسخیر دوباره سند نیزدولت روسیه بآنها کمک خواهدکرد.
- اینکه محمدشاه پادشاه فارس یک ونیم کرورروپیه قرض دار روسیه میباشد ودولت روسیه حاضراست بدولت فارس حواله پرداخت بدهد تا آن مبلغ مساویانه بین امیر وسرداران تقسیم شود.
- اینکه دولت روسیه سپاه ومردان جنگی داده نمیتواند، اما اسلحه خواهد داد.
- اینکه دولت روسیه دربرابراین کمکها از سرداران متوقع است تامطیع (فرمان برادر) آن دولت گردند ونماینده روسیه را بدربارخود بپذیرند.
- اینکه آنها( سرداران وامیرکابل) هروقت خواسته باشند ولازم دانند جنگ را شروع میتوانند، اما درباره صلح باید با امپراتور مشوره کنند ونظر اورا بپذیرند.»
واما پیام وفعالیت کپتان ویتکوویچ درکابل چگونه بود؟ موهن لال میگوید: محل اقامت ویتکوویچ در منزل میرزا عبدالسمیع خان وزیر( صدراعظم امیر) برای فعالیت های عمومی ومذاکرات سری او جای امنی بود.تماسها ومذاکرات او با امیرتنها از طریق وزیربطورخاص صورت میگرفت وهمچنین با نماینده برتانیه، سری نگهداشته میشد.با نماینده برتانیه بعضی اوقات توسط نواب جبارخان یا میرزا امام ویردی وبعضا توسط نایب امیرتماس قایم میشد. انگلیس ها دربارۀ پیشرفت مذاکرات نماینده روسیه وامیراز طریق پیشخدمت امیر وپیش خدمت وزیر به موهن لال اطلاع حاصل میکردند.(۳۰)

ویتکوویچ وتقدیم اعتمادنامه اش بحضور امیرکابل:
در هنگامی برنس هنوز درکابل بود ومذاکراتش با امیر جریان داشت، سفیردولت روسیه ویتکوویچ وارد کابل شد واعتماد نامه خود را به امیر دوست محمدخان تقدیم داشت.موهن لال میگوید:"کپتان ویکویچ اعتمادنامه خود راکه عبارت بود ازنامه ای از طرف امپراطور روسیه ونامۀ دیگری از جانب کونت سیمونیچ سفیر روسیه در دولت فارس، به امیر تقدیم کرد. این اسناد بزبانهای روسی وفارسی نوشته شده بودند. امیر درباطن از خوشی وافتخار بجامه نمی گنجید، اما بطور ساخته گی به نماینده انگلیسی وخبرنگارانگلیس وانمود میساخت که تا امروزاز نوشتن وارسال نامه ای به سنت پترزبورگ اطلاع نداشته است. امیراز مقاولات ومعاملات حسنعلی ومیرزا سمیع خان بکلی انکار کرد. میرزا سمع خان(بطوری که آقای میسن گزارش داده) کریدت واجرای این معامله رابشخص خود راجع میساخت واستدلال میکرد که بمنظورجستجوی دوست دیگری برای ولینعمت خود، امیر دوست محمدخان، باین نوع فعالیت ها پرداخته است. غافلگیر نشان دادن امیر ونوشتن نامه ها توسط میرزاسمیع خان بدون اجازه واستحضار امیر، چیزی غیراز ساخته کاریهای امیر بمنظور اغفال هیات برتانوی، نبود.
متن روسی نامه امپراطور روسیه توسط میجر لیچ نقل شده ومتن فارسی آن برای ترجمه به انگلیسی بمن سپرده شد،این ترجمه متاسفانه از نزدمن به هنگام اغتشاش وشورش کابل گم شد وبعد از آن اگرچه یک قسمت اسناد رامن دوباره خریداری وحفظ کردم،اما متن ترجمه مذکوربدست نیامد.
در تمام کشورهای دارای حکومات مطلقه، مانند افغانستان، ترکستان وفارس وهمسایه آنها روسیه، مکتوبهای رسمی دولتی با مهر رئیس دولت ارسال میشود نه بامضاء او. چندین مکتوب امپراطور روسیه به عنوان پادشاه بخارا توسط وزیراو مرحوم قوش بیگی بما نشان داده شدبود که مستقیماً توسط شخص امپراطورنوشته شده بود ونه توسط منشی یا وزیراو. نامه های که توسط منشی یا وزیردولت روسیه نوشته میشوند درنزد پادشاهان خطه آسیا آنقدرقدر واهمیت نمیداشته باشند که نامه های شخص امپراطور بقلم خود او داشته میباشند، زیرانامه های امپراطورنموداراحساس عالی دوستی وحرمت واعتماد شخص خودش میباشند. دربار سنت پطرزبورگ از این عنعنه معمول وتمایل وتوقعات همسایگانش از قبیل اوزبکها وفارسی هاخبرداشته ومعمولا نامه های امپراطور رابعنوان آنها بقلم خود اوارسال میدارند، از همین قبیل نامه ایکه امپراطور بامیرکابل نوشته بود....
امیرنامه امپراطور را نسبت بنامه کونت سیمونیچ واجد اهمیت بیشتر میدانست ونامه سفیر را از نظر رجحان درمرتبه ثانی قرار میداد.محتویات نامه امپراطور به عنوان امیر کابل تا جائیکه از ترجمه انگلیسی آن بخاطردارم واین ترجمه توسط خودم صورت گرفته ویک نقل آن بحکومت هند برتانوی نیزارسال شده بود، چندان جنبه مهم سیاسی نداشت. درآن نامه بطور ساده بامیر اطمینان داده شده بود که ازتمام تاجران افغان که به قلمرو امپراطوری روسیه بیایند بگرمی استقبال خواهد شد، درمورد آنها ازعدالت وحمایت کارگرفته خواهد شد ومعاملات تجارتی آنها موجب رفاه قلمروهای مربوط خواهد گردید.
من از زبان بسیاری مردم شنیدم که میگفتند اگر نامه امپراطور به هیچ موضوع دیگر غیرازمسایل تجارتی تماس نگرفته، لزومی برای اینقدرغوغا وهیجان از رسیدن آن بکابل نبود، ودرباره اهمیت آن از مبالغه کار گرفته شده، چنانچه حکومت هندبرتانوی نیزباین عقیده بود. اگرچه من نظر مساعد به تاریخ های هندوستان که توسط افراد با استعداد برتانوی نوشته شده ،ندارم اما چیزیکه ازاین تاریخ ها آموخته ام باین نتیجه رسیده ام که کلمات، القاب وتاپه های اغواگرانه درسیاست مانند تجارت بوفرت استعمال میشوند وتجارت یگانه طریقی است که نظرات وسیاست توسعه ارضی وحرص زمین گیری را دامن میزند.
خیلی متعجب شدم وقتی درکتاب آقای میسن شک وتردید او را درمورد ماهیت وچگونگی اصالت ماموریت کپتان ویتکوویچ خواندم. این شکاکیت ها بایست ازمنابع فوق العاده اطلاعات سرچشمه گرفته باشد، یا اینکه از تحریکات جاطلبانه ای سرچشمه میگیرد که هدف آن خود نمائی بداشتن اختلاف نظربا عقایدکسانی باشد که دلایل واضح،معقول ومنصفانه پیرامون موقف ایجنت مذکور منحیث نماینده حقیقی دربارسنت پطرزبورگ روسیه داشته اند. کونت نیسلرود بهترین شخصیت دارای صلاحیت دراین موضوع است واو ماموریت ایجنت مذکور را بکابل بصراحت ومفصل بیان داشته واز متن مکاتیب ذیل بوضاحت نمودار خواهد شد که ویکویچ یک ماجراجو نه ، بلکه نماینده باصلاحیت دولت روسیه بوده است.» (۳۱)

نامۀ دوم محمدشاه قاجارعنوانی امیرکابل:
باساس محبت واحساسات نیک من برای شما، آرزودارم درحق شما عنایات بزرگی روادارم وبه بی صبری انتظار دارم ازشما بشنوم. دراین روزها کپطان ویکویچ که از جانب برادربزرگ گرانقدر من امپراطور روسیه مقرر شده بدربار شما بیاید، در راه آمدن بدربار شما، بحضورما نیز شرف یاب گردید وگفت که از طرف اعلیحضرت امپراطور افتخار ماموریت حاصل نموده تا پیام هائی بشما برساند. درچنین وضعی من هم خود رامکلف شمردم شما را بخاطر آورده این نامه را بشما بفرستم وبشما اطمینان بدهم که منافع علیای شما عمیقاً بخاطر ومد نظر ما میباشد.
درباره عنایات برادرم اعلیحضرت امپراتور که درضمیمه است، انتظار دارم بعضی اوقات ازشما بشنوم، از طریق انجام خدمات شایسته به اعلیحضرت امپراطور، جناب شما حمایت این دربار شاهانه را نیزحاصل خواهید داشت.»(۳۲)

نامه کونت سیمونیچ سفیر روسیه درتهران عنوانی امیرکابل
« محترم آقای پ.ویکویچ برای تقدیم این نامه بحضورشما مشرف میشود. نماینده شما حاجی حسین علی مصاب به مرض شدید شده وبنابرآن بماسکومتوقف شده است. هنگامی که خبرناخوشی اوبه سمع اعلیحضرت امپراطور رسید، طبیب خوبی مقررشد تا به احوال او رسیدگی کند ودر تداوی وصحت یابی عاجل او اهتمام ورزد. بمجردی که حاجی صحت یاب گردد، تسهیلات لازمه برای بازگشت عاجل او بکابل فراهم خواهم کرد.
میدانم شما بی صبرانه انتظار دارید اخبار واقعات اینجا رابشنوید وباین منظورحامل این نامه را بحضور شما میفرستم. باوامرشده بود که همراه نماینده شما بکابل برود ومن امیدوارم بارسیدن اوبدربارشما او را نوازش فرمائید واسرار خود رابا او اعتماد کنید. رجامیکنم او را مثل من بدانید وبیانات او راعیناً مثل بیانات من بشمارید. درصورت توقف او بکابل برایش اجازه خواهید داد زود زود بحضور شمامشرف شود و روادارشوید ولینعمت من اعلیحضرت امپراطور درباره خواهشات وتوقعات شما از طریق من خبر شوند تا تشویش ها ومشکلات رفع گردیده باشد.اگرچه بعد فاصله مانع مکاتبات منظم من بخدمت شما شده است، ولی من همیشه حاضرخواهم بود بدوستان شما احترام وحرمت نمایم تا بدینوسیله بتوانم احساسات دوستانه خود را بشما ثابت سازم.
دوام تماس ومکاتبه همیشگی ما بایک دیگرمتکی بدوستی وشناخت متقابل میباشد. بعضی اشیای نایاب روسی نزد من بود که آنها رابشما میفرستم.ازآنجائی که حامل این نامه (پ.ویکویچ) بار وبنه سبک دارد، از توان او خارج بود اشیای مذکورراهمراه خود بیاورد،اما دراولین فرصتی که میسرشود آنها را سلامت خدمت شما میرسانم.»(۳۳)

تشبثات سرداران قندهار:
سرداران قندهار که برادران امير ميشدند ، وقتى از ارسال نامه های امیر اطلاع حاصل کردند، دچار سوء تفاهم شدند وبرجان خود ترسیدند، لذا آنها هم به عنوان شاه ايران و دولت روسيه نامه فرستادند و خود را تحت الحمايه دولت ايران قرار دادند. بزودى نماينده ايران قمبرعلی خان وارد قندهارشد و با سرداران موافقت نامه اى را امضاء کرد که در صورت حمله ايران بر هرات ،و حمایت سرداران از ايران جانب ايران البته پس از فتح هرات ، آنرا درکف سرداران قندهار خواهد گذاشت.
جزئیات از این قراربود که با وصول نامه های سرداران قندهاری وامیر به دربار شاه قاجار، سفیردولت فارس قمبرعلیخان همراه با محمدحسین خان نماینده امیر به قندهار مواصلت کردند. سرداران قندهاری که با امیر دوست محمدخان حسادت وهم از اوخوف داشتند، مانع رفتن سفیر ایران به دربار کابل گردیدند. وتصمیم گرفتند با عقد قراردادی با نماینده دولت ایران امتیازات خیالی را تنهاخود ازآن دولت نصیب شوند.سفیرایران نیز بالاخره چنین قراردادی با سرداران بست که موهن لال مواد ومحتویات آن قرارداد را اینطور ضبط کرده است:
« قراردادی که من[ قمبرعلی خان، دراینجا با سرداران محترم کهندلخان، رحمدلخان ومهردلخان ، بوکالت از اعلیحضرت محمدشاه [قاجار] انعقاد می نمایم، قرارذیل است: درصورتی که سرداران صاحبان یکتن از پسران خود را بدرباراعلیحضرت بفرستند] من به مقابل آن قرارذیل بسرداران وعده میدهم:
١_سرزمین هرات چه بوسیله قدرت سپاهیان دولت فارس اشغال شودیا توسط لشکر سرداران، در هردو صورت به سرداران واگذاشته خواهدشد. وشاهنشاه در برابر آن هیچ چیزی از آنها تقاضا نخواهد کرد، مگرخدمت واطاعت، وهکذا شاهنشاه هیچنوع مداخله ای با کشور وقوم آنها در افغانستان نخواهد کرد.
٢_ اعلیحضرت شاهنشاه هیچنوع ائتلافی با افغانها از هرقوم وقبیلی که باشند، بزرگ یا کوچک، تاسیس نخواهد کرد، واگرچنین چیزی صورت بگیرد، اعلیحضرت به سرداران مراجعه ومشوره خواهد کرد.
٣_ اعلیحضرت شاهنشاه هرگز با شهزاده کامران ویارمحمدخان روابط دوستانه قایم نخواهند کرد.
٤_ بارسیدن پسر سردار کهندلخان بدربار فارس، اعلیحضرت به سپاه مشهد امر خواهد داد تا بجانب هرات مارش کنند واگر کامران ویار محمدخان تصمیمی به اشغال قندهار بگیرند، شاهنشاه باحضور خود به قندهار از حمله آنها ممانعت خواهد کرد واگر آنها موافقت نکردند، آنگاه شخص شاهنشاه به هرات خواهد رفت.
۵_ شاهنشاه به سرداران قندهارمصارف تنظیم سپاه دوازده هزار نفری سواره وپیاده نظام را همراه با ۱۲ پایه توپ می پردازد، هکذا مصارف اضافی لشکرکشی برای تسخیر هرات را می پردازد، واگر جنگ به درازا بکشد، شاهنشاه تمام مصارف جنگ راحتماً پرداختنی است.
٦_ درصورتی زیان وخسارتی بقلمرو سرداران برسد، شاهنشاه درکشورخود ایشان زمین معادل قیمت خسارت وارده اعطا خواهد کرد.
٧_ قراردادی که من اکنون با سرداران امضاء کردم باید به منظوری اعلیحضرت شاهنشاه برسد وهکذا توسط حاجی میرزا آقاسی، میرزا مسعود(وزیر امورخارجه) وسفیران روسیه وانگلستان امضاء شود تا مورد اطمینان سرداران قرار بگیرد. قمبرعلی.» (۳۴)

وظایف قمبرعلی سفیردولت قجاری در قندهار و کابل:
« وقتی شماسرحد کیان(منظور سیستان است) راعبور کنید، در هرموضع ومحلی که میرسید معلومات ذیل را در کتاب یادداشت تان درج کنید وآنرا در مراجعت به تهران بحضور اعلیحضرت تقدیم نمائید: وضع شهرها وقریه ها- نفوس آنها با مشاهدات خودتان از وضع شهرها وقریه ها- نفوس تخمینی وقدرت هرقوم وقبیله، ار قبیل سیستانیها، بلوچها، افغانهاوقزلباشها، گزارشی از عایدات ومصارف آنها، تولیدات شهرها ومواد عمده زراعتی آنها ومالیاتی که مردم می پردازند.و امتعه تجارتی که از خارج وارد میکنند، آیا جاده ها آبگیرمیباشند یا مسطح وهمواریا کوهستانی وصعب الورود.
وقتی شما از بلوچستان عبور میکنید باید در مورد عطوفت، سخاوت وبخشش های بزرگ اعلیحضرت تبلیغ کنید وتوقعات خانهای بلوچستان وسیستان را برانگیزید و اگر خوانین مذکور طرفدارومتمایل به کامران باشند، بایدسعی نمائید و انها را تشویق کنید تا خود را بخدمت حکومت فارس شامل سازند و به آنها اطمینان بدهید که تماس شان بادولت فارس کاملاً سری ومخفی نگهداشته میشود. خصوصاً از سخاوت اعلیحضرت به علیخان(سیستانی)مژده بدهید وبرایش بگوئید که اخبار خدمات او به اعلیحضرت رسیده است . و همه خوانین باید دور هم جمع شده سپاه وتجهیزات خود را حاضر وآماده سازند تا به هنگام رسیدن سپاه ظفرنمون شاهنشاه به او همراه و مخلوط گردند.
شما درقندهار فرمان وجامه ها ونشانهای افتخار را از جانب اعلیحضرت شاهنشاه به کهندلخان وبرادرانش بدهید وتوقعات او رابرای سخاوت اعلیحضرت برانگیزید. شما خود را به کهندلخان نزدیک سازید واز او بپرسید که چرا بعد ازدریافت آن نامه (نامه قبلی؟) چرا برادر یا پسر خود را بدربارنفرستادید؟ کهندلخان باید یک برادر خود را پیشتر بفرستد و درحالی که خودش درموقف فعلی خود میماند، باید به انتظار سپاه اعلیحضرت باشد. اوباید سپاه خود راتنظیم وآماده سازد وهرقدر سواره نظام که ممکن باشدجمع آوری کند، زیرا حمله بر هرات بالای او اعتماد شده است. شما به کهندلخان بگوئید که اگردر اجرای اینکار به هنگام خدمت برای دولت فارس خساراتی به او برسد، غرامات آن از طرف دولت باشوکت پرداخته خواهد شد. شما با تمام اشخاص ذینفوذ تماس و دوستی قایم میسازید، خصوصاً با خوانین افغان وقزلباش، با اهل تشیع بطورعموم، وهدف شما تحریک توقعات آنها برای سخاوت اعلیحضرت خواهدبود. اگر آنها درباره اختلاف مذهبی بین شیعه وسنی احساس ناراحتی کنند، شما باید ناراحتی آنها رافع کنید و به آنها اطمینان بدهید که عطوفت وعدالت اعلیحضرت اجازه نخواهد داد در برابر شمابخاطر مذهب تبعیض صورت بگیرد وبصورت عمومی وظیفه شما اینست تا افغانهارا برای شامل شدن در خدمت دولت اعلیحضرت متمایل بسازید.
بعد از انکه شما این اهداف را در قندهارتعقیب وتطبیق نمودید، بطرف کابل بروید وبرای دوست محمدخان پیش قبضی را که بشما داده شده منحیث نمونۀ عطوفت اعلیحضرت تقدیم کنید. وهمچنین نشانهای افتخار را برای نواب جبار خان تقدیم نمایئید. ازعطوفت اعلیحضرت در حق شان مطمئن سازید وبه آنها قوی ترین را عرضه دارید که بعد از رسیدن سپاه اعلیحضرت به آن سرزمین ها، عنایات وعطایای بیشمار نصیب آنها خواهد شد. اما رسما ودرملای عام شما میگوئید که هدف ماموریت شما آوردن جوابیست که به عریضه امیردوست محمدخان وتسلیم دادن نشان وجامه های افتخار از جانب شاهنشاه فارس، اما در اختفا ومذاکرات خصوصی، شما با الحاق امیردوست محمدخان بدولت فارس اصرار وتاکیدکنید وبه اوبگویئد که اگرخدا خواسته باشد،عطوفت اعلیحضرت آنچنان شامل حال دوست محمدخان خواهد شد که تمام آن قلمروها کاملاً در تحت اداره وتسلط اوقرارداده خواهد شد واوکنترل کامل بالای آنها خواهد داشت.
شما باید به دوست محمدخان بگوئید که اگر اومتعهد بقیام روابط محرمانه بادولت فارس باشد، اگر اویک برادریا پسر خود را به درباراعلیحضرت بفرستد، برای اوبسیار سودمند ومفید تمام خواهد شد. بالاخره اینکه توقعات امیر برای دریافت کمک از دولت فارس باید نهایت تحریک شود وباید او تشویق گرددکه یگانه راه نجات او از طریق دولت فارس میسر است. بالای امیرباید اصرار شود تا سپاه خود را تنظیم وحاضرداشته باشد و در انتظار ورود اعلیحضرت در موقع موسم بهارباشد. اگیر امیر آرزوی دریافت سندی را از شما داشته باشد که الحاق او رابا دولت فارس تائید وسیک ها را بخاطرتعثیب وآزار او اخطار بدهد، شما میتوانید این سند رابرایش بدهید.»
هنگامی که قمبرعلیخان مصروف مذاکرات با سرداران قندهاری بود، وی با زرنگی با محمودخان بیات و دیگر فارسی بانهای شیعه که هم با نفوذ وهم طرف اعتماد امیردوست محمدخان بودند، باب مکاتبه راباز نمود وافرادی را برای جاسوسی استخدام نمود تا در بارۀ منابع ودرآمد کشور وبخصوص تجهیزات وذخایر نظامی معلومات جمع آوری کنند. همچنان قمبرعلی خان با تاجران وثروتمندان اهل شیعه وفارسیوانهای قندهارتماس گرفت و از آنهاخواست تا برای لشکرمحمدشاه عندالموقع آذوقه وعلوفه ولوازم کارآمد تهیه کنند. قمبرعلی ثروتمندان واشخاص صاحب نفوذ را با وعده های سخاوت و الطاف شاهانه دولت فارس امیدوار میکرد ویک کاپی ازدستورنامه ای که به امضای شاه وصدراعظم فارس رسیده بود به تاجران وکسانی که از شاه ایران حمایت میکردند، داده بود تا با خود داشته باشند و پاداش همکاری خود را از مقامات قاجاری تقاضا کنند. در بین تجار قندهار یکی هم ملاناسو(نصوح)تاجر ثروتمند ومشاورمورد اعتماد سرداران قندهار بود که یک نقل ازهدایت نامهً دولت فارس بدورسیده بود. این شخص یک کاپی آن هدایت نامه را به محمدطاهر(جاسوس موهن لال) داده بود که وظایف وصلاحیت های قمبرعلی خان را طوریکه دربال شرح یافت احتوا میکرد. (۳۵)
محمدحسین خان نماینده امیر وقتی فهمید که سرداران قندهار به قمبرعلیخان اجازه نمیدهند با او به کابل برود ونیزوقتی از عقد قرارداد با سرداران مطلع گردید ، مخفیانه از قندهاربیرون رفت وخود را به کابل رسانید وامیر را از موضوع حالی نمود. امیر نامه ای گلایه آمیزی به برادران قندهاری خود نوشت که چرا آنها مانع آمدن نماینده ایران بدربار اوشده اند و نیزچرا او را ازمفاد چنین قراردادی کنار گذاشته اند؟ به هرحال محمدحسین خان فرمان(پاسخ) شاه فارس را به امیردوست محمدخان تسلیم کرد.

فرمان محمدشاه قاجارعنوانی سردارکهندلخان زعیم قندهار
« الله دادخان به کمپ مارسید وخواهشات شما رابحضورما گزارش داد که بالاثر عطوفت شاه برای شما تزئید یافته است. هر کسی که بمن اعتماد کند ونزدمن بیاید، باعطوفت ومرحمت ما مواجه میگردد ومقاصد او برآورده میشود. اگر شما هنوزهم بعهد خود قلیم وصادق باشید، شما نیزعطوفت شاه را برای خود قایم خواهید یافت. مقاصد وخواهشات وتوقعات خود راهمیشه بمن بنویسید ومطمئن باشید که تمام مقاصد شما برآورده خواهد شد.»(۳۶)

نامه جنرال برونسکی عنوانی کهندلخان:
«عبدالواحد بیگ والله داد خان همراه قمبرعلی خان رسیدند و پیرامون اقدامات وافکار شما بمن گزارش دادند. مطالبی راکه کپطان ویکویچ بشما بیان داشته ومروبط برفاهیت ، سلامتی ، خیر و آرامی شما بود بخاطر بیاورید. علاوه برآنها مطالب دیگری دارم تا با شما درمیان گذارم:شما کارمعقولی انجام دادید که حمایت دولت فارس را تقاضا کردید. نماینده شما الله داد خان ازمن تقاضا کردتا برای شماجوابی بنویسم، او از نفوذ من دراینجا خبردارد وآنرا بچشم خود دیده است وخودش نیزبگرمی وعطوفت از طرف شاه پذیرفته شد. شاه از او پرسید تا بداند که سرداران قندهارچه توقعاتی ازو دارند. غیر از خیرورفاه وصلاح شماچیز دیگری ازاین تماس والحاق شما باشاه متصورنیست، آنقدر بشما مفید وسودمند است که یقیناً نمیتوانم آنرا درکاغذ بگنجانم. مطمئن باشید که خدمتگزاری شما برای شاه ازهررهگذر برای شما مثمر و مفید میباشد.شاه هرشخص را باساس مقام و ارزش اونوازش میکند و مقام و ارزش شما از همه بالاتراست. حتماً پسرتان محمدعمرخان رابسرعت بفرستید، ازو بگرمی ومهربانی استقبال خواهد شد و درین موضوع آقای «ام .گوت» مهمان سفیر روسیه هکذا حاجی آقاسی بشما نوشته وقرارداد قنبرعلی خان را درقندهارعقد کرده بود، تائید کرده اند.
باساس طالع فرخنده شاه میمنه، هزاره جات و چارآدینگ کاملاً آنطوریکه آرزوبود، تسخیرشده اند. باساس نوشته آصف مشهد، فرزند محراب خان والی، وبرادرشیرمحمدخان وگل زمان خان وعده دیگر بخدمت شاه خواهند آمد(بقسم گروگان). کشور فارس آن نیست که سابق بود. آرزو دارم ودعا میکنم الحاق شما با دولت فارس بزودی تحقق یابد. اعلیحضرت محمدشاه تا ایندم از تسخیر هرات بخاطر ترحم بالای نفوس مسلمانان آن شهر منصرف شده است، اما بمرحمت پروردگار وطالع فرخنده شاه، هرات مسخر خواهد شد، آنگاه همه امور بهتر وخوبتر خواهد شد. پس بسیاربهتر است محمدعمرخان را به عجله اعزام دارید.» (۳۷)

تصمین نامه سیمونیچ، سفیر روسیه در مورد قرارداد سرداران قندهار با محمدشاه قاجار:
« من، نماینده فوق العاده وسفیر دولت روسیه بدربارشاه فارس، تطبیق وتحقق شرایط ذیل قرارداد بین اعلیحضرت محمدشاه وسردارقندهار را تضیمن میکنم:
١_ایالت هرات ازجانب شاه بحیث انعامی در برابرخدمات صادقانه ایکه سرداران قندهار از روز جلوس شاه به تخت فارس تا ایندم انجام داده اند، به فرمانروایان قندهار اعطا خواهد شد.
٢_قلمروها واقوامیکه فعلاً تابع ودرتصرف سرداران قندهارمیباشند، کماکان وبدون تخطی ، صدمه وضرر وضبط وقبض وتصاحب چیزی ، درتحت تسلط سرداران مذکورقرارداده میشوند.
٣_دولت فارس به هیچوجه هیچ یک از اقوام افغانان را، چه بزرگ یا کوچک، با اتباع خود مخلوط نخواهد ساخت، وهم افغانها رابرای خدمت باموری که بخود آنها تعلق نداشته باشد، استخدام نخواهد کرد.و تمام امور ومعاملات مربوط بقلمرو های افغان از طرف دولت فارس بسرداران قندهارارجاع خواهد شد.
٤_شهزاده کامران ووزیراویارمحمدخان ازتمام مراسم رسمی در دولت فارس محروم ساخته خواهند شد.
۵_اگرکدام اقدام خصمانه بمقابل قندهارتوسط شاه شجاع الملک، انگلیس ها یا امیرکابل صورت بگیرد، از طرف شاه بسرداران قندهارکمک خواهد شد.
٦_درصورتیکه پسران یابرادران کهندلخان همراه بایک قوت فرعی بکمپ شاهی تهران بیایند، هیچ تخطی وضرر یا صدمه ای بخود آنها یا باموال و دارائی شان و به پیروان وهمراهان شان نخواهد رسید وهیچکدام انها بقسم گروگان توقیف نخواهد شد، باستثنای یک فرزند کهندلخان که بطور دایمی درخدمت شاه خواهد ماند.
٧_سپاهی مشتمل بردوازده هزارسواره نظام و دوازده توپ توسط سرداران قندهاربرای اشغال هرات فرستاده میشود ومعاشات ومصارفات این قوا توسط سرداران پرداخته خواهد شد و درمواقع ضرورت خدمات شاه را نیزانجام خواهند داد.
٨_بمجرد رسیدن این قراردادوتصویب وامضاء آن درقندهار، محمدعمرخان بصورت فوری برای شرفیابی بحضورشاه اعزام خواهد شد.
٩_ بعد ازشرفیابی این شهزاده بحضورشاه، وجوه لازم برای تنظیم سواره نظام بکمپ شاهی فرستاده خواهد شد. بعد از شرفیابی این سرداربحضور شاه واعتماد متقابلی که بالاثر بین دولت فارس وسرداران قندهارتبارز خواهد کرد، هیچ تقاضای دیگری از طرف دولت فارس از سرداران قندهار نخواهد شد، باستثنای خدمات نظامی. درصورتیکه شاه درتحقق وتطبیق هریک ازشرایط این قرارداد ناکام بماند، یا ازمواد این قرارداد سرباز زند، من بحیث نماینده فوق العاده دولت روسیه خود را مسئول میشمارم وبهر شکل و طریقی که لازم باشد او رامجبور میسازم تا شرایط این قرارداد راکاملاً رعایت نماید.»(۳۸)
                                                             

                                                         باقیدارد
 

 

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول