© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 لینا روزبه 

 

                      پاکستان دموکراسی را بنمایش میگذارد و ما اندر خم یک کوچه ایم!



تاریخچه سیاسی پاکستان از بدو ایجاد این کشور در سال 1947 شباهت نزدیکی با افغانستان دارد. روی کار امدن روسای جمهور مختلف که هر یک با اجندا و تعلقات سیاسی مخصوص خود خواهان اداره این کشور و هدایت ان بسمت اهداف خود بودند، کودتا ها، فعالیت افراط گرایی و بنیاد گرایان مذهبی و تاثیرات کشور های دیگر در سیاست ان از جمله چندین وجه تشابهی میباشد که ایندو کشور با یکدیگر دارند. اما انچه پاکستان را بر افغانستان ارجحیت بخشیده است، عدم استفاده از خشونت در رونما گردیدن تحولات سیاسی در این کشور میباشد.

جنرال پرویز مشرف ریس جمهور بر حال پاکستان، هشت سال قبل، بتاریخ دوازدهم اکتوبر سال 1999، منحیث ریس جمهور این کشور در یک کودتای بدون خونریزی برگزیده شد. این در حالی اتفاق افتاد که وی ریاست اردوی این کشور را نیز عهده دار بوده و انرا از دست نداد. در ماه اگست امسال بعد از تقریبا دو دوره ریاست، مشرف امادگی خود را به مذاکره با رقبا و مخالفین خود که شامل بینظیر بوتو و نواز شریف دو صدراعظم سابق پاکستان میگردد اعلام نمود.

بینظیر بوتو، اولین زن سیاستمدار پاکستان بود که درسال 1988 توسط ریس جمهور غلام اسحاق خان به مقام صدراعظمی این کشور برای دور اول برگزیده شد و برای دور دوم نیز مجددا انتخاب گردید ولی سه سال قبل از ختم این دوره در سال 1996 به اتهام فساد اداری و کلیپتو کراسی یا اقتدار کسانی که به فکر پر کردن جیب ها خویش میباشند، از وظیفه اش برکنار گردید. وی دختر ذولفقار علی بوتو میباشد که نژاد قومی وی به منطقه کرد نشین ایران باز میگردد. دوران صدراعظمی بوتو در بخش کمک به زنان پاکستان جهت کسب حقوق شان و فراهم اوردن امکانات برای این دسته شناخته شده است. در بخش روابط پاکستان با افغانستان، حکومت بینظیر بوتو در حمایت مستقیم و علنی سیاسی و نظامی از طالبان شهرت کسب نمود. طالبان در زمان قدرت وی در پاکستان تشکیل و به حمایت او به افغانستان اعزام گردیدند. گرچه وی در بخش مسایل اجتماعی با طالبان مخالف بود و طالبان نیز حضور او را منحیث یک زن در صحنه سیاسی پاکستان قبول نداشتند ولی بوتو منافع پاکستان را در اقتدار طالبان در افغانستان میدید و بخاطر همین هدف به تمویل و حمایت انان پرداخت. بوتو بار های برای بازگشت به پاکستان تعهد نمود ولی لوایح مختلفی که مشرف بر قانون اساسی این کشور جهت جلوگیری از بازگشت رقبای سیاسی اش اضافه نموده بود مانع بازگشت وی از تبعید به کشورش گردید. وی به انتخاب خود تبعید را بر زندگی در پاکستان ترجیح داد و با همسرش لندن را برای زندگی انتخاب نمود.

نواز شریف، رقیب دیگر مشرف، منحیث صدراعظم پاکستان از سال 1990 تا 1999 برای دو دوره ایفای وظیفه نمود و متعلق به حزب اتحادیه مسلمانان پاکستان میباشد. دوران حکومت وی بخاطر صدور اجازه به کشور پاکستان در سال 1998 جهت انجام ازمایش ذروی در پاسخ به ازمایش ذروی کشور هند شهرت دارد. جالب اینجاست که نواز شریف برای سه بار با اسامه بن لادن رهبر متواری القاعده جهت دریافت کمک های نقدی برای انتخاب مجددش رابطه برقرار نمود. نواز شریف به نقش فعال اردو در سیاست پاکستان جهت حفاظت تمامیت ارضی این کشور معتقد بود و خود بعد از انکه جنرال کرامت از وظیفه اش استعفی داد پرویز مشرف را منحیث ریس اردو انتخاب نمود. بعد از کودتای پرویز مشرف، اتهامات روابط نواز شریف با القاعده و رهبر ان اسامه بن لادن و فساد اداری و همچنین پلانگذاری قتل پرویز مشرف توسط وی، او را مجبور به ترک وظیفه و زندگی در تبعید در عربستان سعودی نمود. نواز شریف در سال 2007 به لندن سفر کرده و اکنون در شهر میفیر این کشور بسر میبرد.

همانند کشور افغانستان که از گروه های نژادی متفاوتی تشکیل شده است، پاکستان نیز دارای گروه های مختلف نژادی مانند پنجابی، پتان، سندی و بلوچی میباشد. بینظیر بوتو از خانواده ای مختلط از نژاد سندی و ایرانی میباشد ولی در طول حکومتش او فقط منحیث یک پاکستانی نگریسته شد و در هیچگونه مبارزات انتخاباتی رقبای وی او را محکوم به ایرانی بودن نکردند. نواز شریف نیز از گروه نژادی پنجابی میباشد که همانند گروه نژادی پشتون ها در افغانستان، بزرگترین گروه نژادی پاکستان بشمار میرود. نواز شریف در ابتدا صدراعظمی اش تعداد کثیری از پنجابی های بکار گمارد ولی بعد از انکه انتقادات از حکومت وی، که او را محکوم به دادن زمام امور به پنجابی ها و بی اعتنایی به اقلیت میکرد، اغاز گردید، شریف با انتخاب عبدالقادر منحیث قاضی القضات پاکستان در سال 1993 کوشش نمود تا برای کاهش این انتقادات حتی بشکل ظاهری و نه عملی، حضور اقلیت ها را در حکومت خود داشته باشد.

پرویز مشرف هم که قوماندان ارشد اردوی پاکستان بود در یک کودتای بدون خشونت و خونریزی در ماه اکتوبر سال 1999 قدرت را بدست گرفت. مشرف تمام دوران جوانی و نوجوانی خود را در ترکیه سپری نموده و تحصیلات عالی خود را نیز در خارج به اتمام رسانیده است. ولی بعد از بازگشت به پاکستان منحیث یک جوان در جنگ های داخلی میان هند و پاکستان در سالیان 1970 روی کشمیر شرکت نمود و به گفته خودش زمانی که بوی خبر دادند که پاکستان شاید در این جنگ به هند شکست بخورد، وی برای اولین بار در زندگیش گریست. وضعیت اقتصادی پاکستان در زمانی که پرویز مشرف به قدرت رسید در عرصه سقوط قرار داشت و خزانه ملی فقط پول کافی برای تمویل یکماه این کشور را در خود ذخیره داشت. ولی پرویز مشرف این اقتصاد ضعیف و ناکام را چنان شگوفا ساخت که اکنون پاکستان با داشتن بیش از پانزده میلیارد دالر در خزانه ملی خویش یکی از موفق ترین اقتصاد های اسیا بشمار میرود.


بعد از حادثه یازدهم سپتمبر سال 2001 بر ایالات متحده، جنرال پرویز مشرف ریس جمهور پاکستان با دریافت وجوه نقدی فراوان از ایالات متحده به ائتلاف کشور های مبارز علیه دهشت افگنی پیوست. گرچه فشار بنیادگرایان و شخصیت های مذهبی بر مشرف از هر سمت رو به افزایش بود ولی حکومت وی توانست که از سال 2005 به اینطرف بر دوازده هزار مدرسه مذهبی در این کشور که یک و نیم میلیون طلبه انرا جوانان و نوجوانان تشکیل میدهد نظارت داشته و حوادث غیر مترقبه ای را مثل لال مسجد در اسلام اباد، بشکل سریع و بدون گسترش خشونت در شهر ها و مناطق دیگر خاموش گرداند. در عین زمان با افزایش نا رضایتی مردم از هویت دوگانه سیاسی پرویز مشرف، منحیث ریس جمهور و ریس اردوی این کشور، وی در این ماه امادگی خود را به کناره گیری از منصب ریاست اردوی پاکستان اعلام نمود و در عین زمان، با مشاوره دیگر کشور ها مذکراتی علنی را با بینظیر بوتو صدراعظم سابق این کشور انجام داد که در ان بوتو خواهان بازگشت به کشورش قبل از انتخابات ماه اکتوبر امسال گردید. در عین زمان نواز شریف که اکنون در برتانیه بسر میبرد نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام نمود که به پاکستان باز خواهد گشت و در صحنه سیاسی فعال خواهد گردید.

این بازی سیاسی پاکستان از لحاظ شخصیت ها و مهره ها تفاوتی با افغانستان ندارد ولی بازیکنان صحنه سیاسی و تصامیمی که انان اتخاذ نمودند با کشور ما تفاوت بارزی دارد. بینظیر بوتو، یک زن بود و برای حقوق زنان میجنگید ولی طالبان را که حتی با حضور وی منحیث یک زن در سیاست پاکستان مخالف بودند بخاطر فواید انان برای پاکستان حمایت میکرد و میدانست که با حضور همین قوا در افغانستان میتواند سیاست پاکستان را در ان پیاده کند و زمانی که با اتهامات شدید فساد اداری از وظیفه اش سبک دوش گردید از حامیان خود نخواست تا در شهر ها و قریه ها این کشور به اغتشاش دست بزنند و امنیت را با بم گذاری های انتحاری و حملات برهم زنند. وی این حکم را پذیرفت و به تصمیم خود مقام خویش را رها کرد.

نواز شریف که خود با اسامه بن لادن رهبر متواری القاعده رابطه داشت، به کشورش اجازه ازمایش ذروی را فقط چند هفته بعد از انکه هند اولین ازمایش ذروی خود را انجام داد صادر نمود و بدین طریق به هند و دیگر کشور های جهان ثابت کرد که پاکستان را بدیده حقارت ندیده و انرا در صحنه سیاسی جدی تلقی نمایند. وی گرچه به اسانی منحیث صدراعظم یک کشور قدرت ایجاد یک جنگ داخلی را در طول کودتای پرویز مشرف دارا بود به انتخاب خودش و در ازای ازادیش از زندان پاکستان را ترک گفت.

پرویز مشرف نیز در یک کودتای بدون خشونت و خون ریزی روی کار امد، توانست اقتصاد کشورش را شگوفان نماید و در طول شش سال گذشته در بدل شرکت در ائتلاف ضد دهشت افگنی، کمک های مالی فراوانی را از ایالات متحده و دیگر کشور های اروپایی برای بهبود اقتصاد کشورش دریافت نماید. بعد از افزایش فشار وی بر بنیادگرایان در پاکستان و وقوع خشونت ها مثل لعل مسجد، مشرف امادگی خود را به کناره گیری از ریاست اردوی پاکستان و مذاکرات با بوتو و صدور اجازه بازگشت مجدد به نواز شریف به پاکستان جهت کسب اعتماد مردمش اعلام نمود ولی در شرکت در انتخابات اینده نیز اصرار ورزید.

مهم تر از همه اینکه هیچ کدام از پاکستانی ها تا امروز بینظیر بوتو را متهم به ایرانی بودن، نواز شریف را متهم به پنجابی بودن و مشرف را متهم به ترکی بودن بدلیل اختلاط خانوادگی و یا اقامت این افراد در این کشور ها نکرده اند.

اما در افغانستان ما، کشتار مردم، نارضایتی مردم، ناهنجاری وضعیت سیاسی، عدم امنیت ثبات و صلح، عدم پیشرفت، ضعف اوضاع اقتصادی و فساد نگران کننده در ارکان سیاسی و اجتماعی معنای ندارد. بعد از گذشت سه دهه، کشته شدن میلیون ها تن و ویران شدن تمام شهر های این کشور در جنگ های داخلی در میان شخصیت های سیاسی، هنوز بیشتر سیاستمداران ما با وجود نارضایتی مردم از کارنامه های اعمال شان، وقیحانه بر مسند قدرت تکیه زده و موقعیت و منصب خود را بر مصلحت ملت و بهبود اوضاع کشور ترجیح میدهند. هنوز در کشور ما جنگ و نزاع های نژادی حل نشده و حقوق اقلیت ها برسمیت شناخته نشده است.

در پاکستان که بیست و شش سال بعد از استقلال افغانستان، هویت خود را بدست اورد، امروز دموکراسی و مدنیت تا حدی موجود است که مشرف با مخالفین خویش گرد میز نشسته و مذاکره مینماید و تصمیم میگیرد و اقتصاد قدرتمند ان در جامعه بین المللی به این کشور جدیت و رسمیت قابل اهمیتی بخشیده است. ولی در افغانستان هنوز تصامیم سیاسی به کشتار مردم و تخریب می انجامد و اقتصاد ان هم بر پایه تولید مواد مخدر استوار بوده و در جامعه بین المللی ما همانند کاسه به دستان و محتاجان دالری از اینجا و ایرو(پول رایج اورپا) و ینی(پول رایج جاپان) از انجا شناخته میشویم. کلید رهایی افغانستان از این راه و رسمی که صد سال است افغانستان را به قهقرای عقب ماندگی کشانیده است در دست خود ماست.
 

 

 «»«»«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول