© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آصف بره کی

 

 

 

 

 

 

آصف بره کی
 

 

 

 

تروریزم سنی ۔ تروریزم شیعه
 دنیا وارد هفتمین سال خونین قرن۲۱ شد

 

 


باگذشت سال ۲۰۰۶میلادی،جهان واردهفتمین سال خونین وپرتشنج قرن ۲۱ شد.قرن ۲۱ راهش رانه بسوی صلح وآرامش و همز یستی که بر خلا ف بسوی ورشکستگی،خشونت وانتقامجویی های بیشتری بازگشود.
قرن ۲۱در۶ سال اخیرمشخصه اش راباتنشهای سیاسی وستیزهای خونین بیش از پیش روشنتر ساخت، که هنوزهم پایان کاردور وناروشن است،چون آتش جنگ وخونریزی سراسرجهان بویژه درکشورهای اسلامی مثل افغانستان، عراق،سرزمین فلسطین، چیچنستان وجاهای دیگری باشدت ادامه دارد.
اگرخواسته باشیم عوامل نابسامانی های کشورهای اسلامی رابرشماریم، این عوامل بیشمارندوعمیقا ریشه درتاریخ دارند، امابه شهادت مطالعات روانشناسی وجامعه شناسی هرپدیده به "تابو" مبدل شود، کشش انسانی رابرای دیدن، تجربه کردن، مخالفت ودشمنی کردن ویاعشق ورزیدن به آن پدیده بیشترمی کند. وازاین رهگذراست، که سال پاربانشریک کارتون اهانت آمیزبه پیامبراسلام در دنمارک وسخنرانی پاپ بنیدکت دریکی ازدانشگاه های مونشن آلمان بامحتوای نبودگویاخردگرایی درآیین اسلام موج گسترده ی اعتراض مسلمانان راتاسرحدخشونت سبب شد، که این اعتراضات بیشترازچند روز وچندهفته دوام نیافت. اماغرب مسیحی، بویژه آن حلقه پروتستانت کلیسای انگلوساکس بخویی دریافته که ازهرعمل اعتراض وخشونت آمیزمسلمانان درسها، تجربه ها وبهره برداریهای خوبی بکنند و دربرخ موارد حتی گمانه زنی زنی های وجود داردکه اندیشه های این تحریکات آگاهانه ازسوی نهادهای خاص، درزمان مشخص برای دستیابی بمقاصد خاصی پی ریزی میشوند.
قرائین براینست که اززمان پخش کارتون تاامروزچندین برنامه ی طنز وهجوی رادیویی، تلویزیونی وصدهابرنامه ی خاص دیگری پخش گریده که حتی برخی ازاین برنامه ها توسط افرادی ازجمع خودمسلمانان مقیم غرب به پیش برده میشوند. وهم ازآنجاکه کارتون وسخنرانی پاپ بنیدیکت به تابومبدل شدند، آنرا جداازملیونهاغیرمسلمان که حتی ملیونهامسلمان هم دیدند وشنیدند.
همچنان دریک نتیجه گیری دیگرروشن شدکه پاپ بنیدکت زیرنام مصالحه وحسن نیت سفری انجام داد به ترکیه که درآنجانیزنه سفری بودبرای حسن نیت ونه مصالحه برای آنچه گفته بودخلاف اسلام، بل تظاهری بود برای نشاندادن اتحاد وهمبستگی باپیروان کلیسای اقلیت ارتدکس مسیحی آنکشوروغیرمستقیم اعلام اتحاد وهمبستگی به همه پیروان کلیسای ارتدکس ورومن کاتولیک که درکشورهای بااکثریت باشنده گان مسلمان بسرمیبرند.
پاپ بنیدکت درحالی که دریکی ازمساجدجامع استانبول بایکی ازامامان بلندمقام ترکیه دیدارکرد،امااوبه کاتولیکهای رومن وارتدکس ودیگرفرقه های مسیحی نشان داد، که رقیب مشترک آنهاکیست، اوبدینسان اذهان کرد، پس بیاییدازروش تندوخشونت آمیزمخالفان جهانی درس بگیریم ورشته های اتحادوهمبستگی مانرا محکمتر گره بزنیم.
یکی دیگرازداغترین مسایلی که سال نومسیحی 2007رازیرسایه قرارداده، بحران خونین عراق پس ازتهاجم امریکابریتانیاست، که امروزدوکشورنامبرده درپی یافتن راه حل بن بست عراق اند وروپوشی کردن شکست احتمالی یگانه ابرفدرت جهان.
جمهوری خواهان امریکا بانی اصلی بحران عراق بادوهنجار روبروهستند. یکی ازدست دادن اکثریت درکانگرس که بدینسان نمیتوانند، درتحقق ستراتیژی جدید روی بحران عراق بادست بازتصمیم بگیرند وازسوی دیگرتیره شدن وضع دررابطه باشییعه وسنی عراق وشرق میانه.
تیره گی مسله درون عراق وشرق میانه برای امریکادرآنست که ازیکسوسرنگونی رژیم صدام وبدارآویختن اهانت آمیزوی درصبح بزرگترین عیدمسلمانان یعنی عیداضحی، بمباردمان سومالیاسختگیری برسربحران دارفور سودان به نارضایتی بیشترسنی هاانجامیده وازسوی دیگرناخشنودی امریکا وانگلیس درشرق میانه ازگسترش وقوام یافتن رژیم ها وحلقات سیاسی شیعه مذهب درسوریه، لبنان،عراق باپشتیبانی ایران است، که امریکارابه تغییر تاکتیک های جدیدتاسرحد ریسک بزرگ واداشته که این روزهااداره ی ج.د.بوش آشکارابه تحریکات سیاسی ونظامی علیه ایران وسوریه دست زده، چنان که سومین کشتی بزرگ طیاره بردارنظامی آنکشوربه آبهای مرزی منطقه ی خلیج اطراف ایران جابجاشده. وپنج تن ازاتباع ایران درکنسولگری آنکشوردرشهراربیل عراق باحمله نظامیان امریکایی ازآنجابرونشده درتوقیف وبازداشت بسرمیبرند.
واماآقای خلیلزاد سفیرامریکادرعراق طی یک نشست باخبرنگا ران روز۲۴جنوری دربغداد گفت، که “…دولت ايالات متحده طی چند روز آينده اسنادی ارائه خواهد داد که ثابت می کند پنج ايرانی که طی حمله سربازان آمريکايی به دفتر نمايندگی ايران در شهر اربيل عراق بازداشت شدند افسران ارشد نيروی قدس سپاه پاسداران ايرانند که در قاچاق اسلحه برای شورشيان عراقی دست داشته اند.”
ضمن این آقای عمرو موسی،سرمنشی اتحادیه عرب در حاشیه همایش جهانی اقتصاد در “داووس” سوئیس روز۲۴جنوری در گفتگو با خبرگزاری رویتر گفته است که …”احتمال 50 درصدی وجود دارد که آمریکا به ایران حمله کند و ما امیدواریم که چنین اتفاقی نیافتد”.
دریک نتیجه گیری کلی بایدگفت که تهاجم وحضورنظامی امریکادرعراق به تحریک بیشتراختلافات سنی وشیعه انجامیده، عراق رابسوی یک جنگ داخلی مذهبی وقومی کشانیده است تامگربدینسان شکست وخروج قوای امریکا وچندمتحد ازعراق لطمه ی زیادی به پرستیژجهانی امریکا واردنکند وبه امیدآن که یکباردیگرمثل افغانستان بابقدرت رسیدن یکی ازطرفین تندرومذهبی آنگاه درواقع مردم عراق تهاجم وحضوردوباره ی امریکارا ازدل وجان استقبال کنند. چنان که دیده میشودهمین اکنون ازیکسو گناه مسله زمانی وچگونگی بدارآویختن صدام بگردن حکومت شیعه مذهب نوری مالکی انداخته شده تاسنی هابیشترباشیعه هاطرف قراربگیرند، ازسوی دیگرمقابله، تضعیف وسرکوب لشکر مهدی وفاداربه مقتدی صدرازرهبران بانفوذ شیعه وعضومهم ائتلاف حکومت فعلی عراق هم دردستور روزاست.
بدینسان پیش بینی میشودکه امریکا وانگلیس سنی ها وتعدادی ازوفاداران مسلح حزب بعث را دوباره غیرمستقیم درسرکوب نیروهای مسلح شیعه مذهب بکشانند. امروزسیاستمداران امریکابیشترازهرزمان دیگرمتقاعد اندکه بقدرت رسانیدن بقایای حزب بعث وسنی ها درتحقق ستراتیژی امریکا وغرب درمنطقه بمراتب مفیدتراند تاشاهد بودن ازتحکیم وگسترش قدرت سیاسی شیعیان درهمسایگی ایران درحالی که امریکا وغرب خود بابرنامه هستوی ایران دراختلاف وستیزاند.
درعین حال این وضع ازیکسوبرای خشنودی حلقات سیاستمدارغرب توانسته بساده گی دلایل وعوامل تحریک آمیز ادامه خشونت میان خودمسلمانان سنی وشیعه رابمیان آورد ودامنه ی این خصومت راگسترده تربسازد، چنان که بازهم بدلایل نامعلوم رژیم های سنی منطقه مثل عربستان سعودی، اردن ومصرازتهدیدبرنامه هستوی ایران درمنطقه دم میزنند وحتی شاه عبداله پادشاه اردن روز19جنوری طرح مسله برنامه انرژی هستوی آن کشور رانیزبمیدان کشید که همه اینها یک نوع زمینه سازیهای رقابت هستوی درشرق میانه است، که دامنه ی آن ازروابط خصمانه میان اسرائیل واعراب دارد به رقابت خصمانه هستوی اسرائیل، اعراب سنی وشیعه گسترش یابد.
بنا درحال حاضرامریکا باهروسیله ممکن باید اول روی اشتباه تهاجم به عراق سرپوش بگذارد، که یکی ازراه ها مثل گذشته استفاده ازشکننده گی روابط سیاسی واجتماعی درون خودجوامع اسلامی روی فرقه های مذهبی وقدرت طلبی حکام خودکامه است .
ناامیدی وفریب جنبش شیعیان عراق پس ازشکست دولت صدام درجنگ اول خلیج "1991"باآن که به شیعیان شدیداصدمه واردکرد، اماازسوی دیگرآنانرا درنبردسیاسی بیش ازپیش متحد وآگاه ساخت، تادرآنیده هرچه بیش مستقل اندیش ومتکی بخود باشند.. امااین که چرا شیعیان درمارچ 2003 ازتهاجم امریکا وبریتانیا استقبال کردند، دلیلش روشن است که سقوط رژیم صدام بخودی خودناممکن بود واین درجای خود دوراندیشی سیاستمداران ورهبران شیعه مذهب رانشان میدهد، باآن که درزمینه قبلابه امریکا وبریتانیا هشدارشده بودکه شایدشیعیان وکردهای عراق ازموقع استفاده کنند،که نتیجه درموردشیعیان صحه براین ادعاگذاشت.
بدینسان جنبش شیعه عراق ازروزتهاجم تاکنون درپی گسترش .تحکیم قدرت ونفوذدرساختار سیاسی جامعه است. چیزی که امریکا وبریتانیانمیخواست، انتخابات نام نهادسال پارهم خلاف آرزوی مهاجمان بسودشیعیان پایان یافت ونوری مالکی نخستین صدراعظم انتصابی نیروهای پیروزمنداین انتخابات است.
آنچه بیشترازاین اسباب دردسرامریکا ومتحدان غربی تهاجم به عراق رافراهم آورده، اینست که عراق بدست سیاستمداران شیعه مذهب پیآم آورآینده ی خوبی برای تحقق ستراتیژی سیاست خارجی امریکادرمنطقه نیست، چراآنان باالهام ازانقلاب وتثبیت هویت دولت اسلامی ایران در حدودسی سال اخیربحیث یک دولت مستقل اندیش درسیاست خارجی که زیربارفشار وتهدیدهای امریکانرفت،ممکن است این چنین روحیه رادرآینده به بلاک منطقوی وحتی بلاک جهانی رقیب امریکا وغرب مبدل کند. چنان که سال پارسوریه وایران زیرفشارتهدیدهای پروپاگندی امریکاهردوکشوررابرآن داشت تابادید وبازدیهای سران کشورهای نامبرده، مسله اتحاد ایران سوریه رادرصورت موردحمله وتهاجم قرارگرفتن یکدیگرشان پی ریزی کنند. واما بارزترین تهدیدی که امریکا وغرب وبویژه اسرائیل برآن حساب نمیکرد، تابستان سال پارمقاومت سرسختانه حزب اله لبنان بود دربرابرتهاجم بیسابقه ارتش اسرائیل که یکی ازپرقدرترین ومجهزترین ارتشهای جهان محسوب میگردد.
پس بی دلیل نیست، اگربگوییم جهان واردهفتمین سال خونین وپرتشنج قرن ۲۱شد، چنان که آقای ج. بوش رییس جمهوری آمریکا روز۲۳جنوری در سخنرانی ساليانه خود در جلسه مشترک مجلس نمايندگان و سنای آمريکا، پنج بار از ایران نام برد و گفت،…”همانطور که شبکه القاعده از سنی های افراطی در عراق و افغانستان حمایت می کند ایران هم به آنچه وی تروریست های شیعه در عراق و لبنان خواند کمک می کند”.
اینک اگرتاپایان سال ۲۰۰۶تنهاتروریزم سنی داشتیم، از۲۳جنوری سال ۲۰۰۷ تروریزم شیعه هم داریم که بدینسان یکی دیگرازعوامل گسترش تشنج درسال روانست.
پس روی این واقعیتها.اگرهم رویدادهای سال پارراروی مثالهای کرونو لو ژیک بررسی نکنیم، کافیست با رویکرد بخشی ازمنابع اندیشوی رویدادهای سال پار وسالهای پیشرو، برخ عوامل بحران جاری سیاسی جهان راروشن بسازیم.
امروزبرای درک ساده این مسله بادنبال کردن زنجیره ی رویدادهای صدسال پیش،بساده گی میتوان دیدکه پیشرفت اوضاع جاری جهان،تداوم منطقی سیاستهای جهانی همان دورانست،که اینک نسل ماشکل تکامل یافته وپخته ترآنراتجربه میکند.
آنسان که سال سوم قرن بیست اوج ستیزوتصادم دواندیشه وجهان بینی مسیحیت کاپیتا لیست واسلام سنتگرادر روح مبارزات ضد استعماری مردم آسیاوافریقا برابرغرب بود، پایان دهه بیست همآن سده هم درنتیجه تصادم وستیزاین دوآیین وجهانبینی، جهانبینی سومی یعنی “کمونیزم” باپیروزی درروسیه میان ایندو ظهور کردکه شکل تصنعی یابه ذهنیت سفته بازانه اندیشمندان غرب یک بدیل ردکننده هردو عقیده دینی و جهانبینی سیاسی واقتصادی یعنی مسیحیت واسلام را”که آغازنیمه اول قرن نزده بمیان آمده بود” برای برقراری نظم نوین جهانی ارائه کند.
قرن بیست،باجهانبینی کمونیزم برخاسته ازبتن جامعه مسیحی خواست بادین ستیزی ازتاثیر مسیحیت درغرب واسلامگرایی درشرق بکاهد. کمونیزم درجهان مسیحیت راهش رابسرعت بازکرد وهمچنان با نیرنگهای خاص درجهان اسلام نیزراه یافت.اماسرانجام به اثردوعامل بزرگ درپایان سده بیست از سوی هردودین”مسیحیت واسلام” سربه نیست شد:
- اول ۔ طرح پیشرفت اجتماعی جوامع براساس ارزشهای تساوی حقوق جنسی،نژادی، زبانی ... برپایه اصول وپرنسیپهای دین ستیزی وشرح فلسفی مادیگرایانه.
۔ دوم ۔ سرمایه ستیزی وشرح “اشتراکی”ساختن ارزشهای مادی جامعه، رد اصل رقابت درتولید وتجارت، رد اقتصاد بازار،ردمالکیت خصوصی و....
کمونیزم درجامعه مسیحیت که تحمل بیشترستیزدینی رادرخود داشت، ده هاسال پیروزمندانه پیش رفت،امااز نظراقتصادی که رقابت،اقتصادبازارومالکیت خصوصی رارد میکرد، باکاپیتا لیزم که سده هاپیش نیزدر جامعه مسیحیت “فقط باجداشدن دین ازسیاست زاده شده بود” وظاهرا دین ستیزی باخود همراه نداشت،بامقاومت سرسختانه مواجه گردید.که پسانهاهمین عامل درغرب توانست درکنارعوامل دیگرپایه های اقتصادی سیاست کمونیستی رابلرزاند، واین آرمان فقط به عامل تکاندهنده ی بیرونی دگری نیازداشت تاآن پایه های متزلزل راکاملا درهم فروریزد.
نفوذخشونتبارکمونیزم درجوامع اسلامی زمینه های این تکانه رامساعدساخت.وافغانستان نخستین کشوری بودکه پایان سمبولیک کمونیزم بانام اوپیوندتاریخی دارد.امانه فقط افغانستان که مجموعا مقاومت اسلام ومقاومت خود مسیحیت ازیکسوومقاومت جامعه فئودالی سنتگرای شرقی وکاپیتالیزم خیلی پیشرفته ازسوی دیگرعناصرمهم فروریزی کمونیزم رادریک مفهوم یا” کانتکست” گسترده ترتشکیل داده بودند.وبازهم دریک طرح جامع،این فقط اتحادموقت وغیرطبیعی مقاومتگرانه مسیحیت واسلام بودکه پایه های متزلزل کمونیزم رافروپاشید.
تهاجم شورویهابه افغانستان دردسامبر۱۹۷۹که به بروزخشونت وانزجارمسلمانان افغانستان و جهان انجامید، امابرخلاف برای دنیای سرمایه داری مسیحی بیشترازمسلمانان دلیل سرکوبی کمونیزم رامساعد ساخت،ازاینرو غرب کاپیتالست فعالانه دراتحادتاکتیکی موقت اسلامی برضد کمونیزم برآمد.مسیحیت سخاوتمندانه پول وسلاح ارائه کرد و قربانی نیروی بشری آنرامردم افغانستان ودگرملتهای مسلمان متقبل شدند.
رسانه های گروهی، دستگاه پروپاگندسیاسی،دیپلوماسی ومواعظ دینی مسیحی واسلامی دامنه مقاومت ضد کمو نیستی راگسترده ترو زمان نابودی اش راکوتاهترساخت.اگرچه درجنگ مقاومت علیه کمونیزم نقش ادیان مسیحی واسلام چشمگیربود،اماسهم شان نابرابر، مقاومت مردم افغانستان برضدارتش اشغالگرشوروی بیشتر زیر شعار نجات اسلام درافغانستان بیش ازپیش الهامخش مبارزه خونین مسلحانه برضدکمونیزم گشت، امادرنتیجه سود بیشتررادنیای مسیحیت ازآن خودکرد.چون این کاپیتالیزم است که درعصرحاضردارای کاملترین سطح پیشر فته اداره سیاسی واقتصادیست.این سیستم هیچگاه خودراباسیستم کهن وعقبگرای سنتی شرق که مناسبات عشیره ی وفئودالی برآن حاکم است، همپاومتحدنمیداند،جزآنکه این جوامع رابمثابه منابع موادخام،نیروی کارارزان ، مصرف کننده کالاهای وارداتی ویکی ازبازارهای گرم تجارتی خودحساب گیرد.
تهاجم شورویهابرافغانستان،برابربودبابحران سیاسی جامعه پولند،که یکی ازویژه گیهای این بحران رامقاومت غیرخشونت آمیزمردم باانگیزه های دینی “مسیحی” برضدکمونیزم تشکیل میداد،که این بحران غیرمستقیم حتی تاثیراش رادربالاترین حلقات رهبری جهان رومن کاتولیک نیزبرجاگذاشت.دنیای سرمایه داری تااین که مستقیما باکمونیزم به ستیزگرم وخونین برآید،انگیزه های غیرقابل تصوری رابه واتیکان “عالیترین مقام رهبری کلیسای رومن کاتو لیک” بمیان آورد.
آغازسالهای ۱۹۸۰بامرگ پاپ“یوهان ۲۳” که زمان پاپ نشینی اش صرف یازده ماه بطول انجامید، سوالها و بحثهای گرمی میان حلقات حاکم واتیکان بمیان آورد تااینکه یکی هم بامطالعه گسترده ازاوضاع سیاسی جاری آنزمان حلقه اصلاح طلب کاردینالهادر شورای عالی مشورتی پاپ واتیکان موفق شدندبه یک اقدام غیرمترقبه تاریخی وجسورانه دست بزنند.یکی ازنتائج برجسته این حرکت انتخاب کاردینال “کارول ویتیله” پولندی بحیث نخستین پاپ غیرایتالیایی جانشین پاپ یوهان ۲۳متوفی بود.کلیسای رومن کاتولیک باانتخاب کارد ینال “کارول ویتیله” بحیث پاپ که “جان پاول دوم” نام گرفت، یک گام بسوی شکستاندن سنتگرایی کهن خود پیشرفت.برای نخستین باردرتاریخ پاپ نشینی واتیکان یک کارینال غیرایتالیایی بمقام پاپ نشینی واتیکان رسید.
پاپ جان پاول دوم بزودی بیشترین سفرهای خارجی رابه پنج قاره جهان انجام داد،پشتیبانی خودراازجنبش “همبستگی” پولند برضد کمونیزم اعلام داشت،اعلامیه “اکومنیزم” یاتفاهم ادیان رابویژه میان سه دین یگانه گراکه قبلاتوسط پاپ “پیو۹” اعلام گردیده بود،قوت وعمل بخشید، بزودترین فرصت چند”ارسیبیشاپ” غیرایتالیایی واروپایی راازافریقا،امریکای لاتین وآسیابمقام کاردینال ارتقابخشید.پاپ بدین ترتیب غیر مستقیم نقش ذهنی مقاو مت ضدکمونیزم رادرجهان کاتولیک وهواخواهی واتحادمیان کاتولیکهای هر رنگ وپوست رادرسراسرجهان قوت بخشید.
ودرکناراینهایکی دیگرازدلایل تضعیف کمونیزم دراروپا واردشدن خسارات مالی وانسانی به شوروی درجنگ افغانستان وجانشینی گرباچف باسیاست چدید "پریسترویکا" و"گلاسنوست" بود که ازتوانایی مقاومت کمونیزم برابرموج جدیدبحران سیاسی کاست. همزمان این دوران برابربودباسیاستهای سرسختانه ضدکمونیستی دولت رونالدریگن، بریتانیا واروپای غرب که به نتیجه رسیده بودندتاازاین فرصت برای سرکوب کمونیزم استفاده بزرگی بکنند.
روی این دلایل بودکه غربیان همبستگی شانرا با مقا ومت مردم افغانستان بصورت قاطع اعلام داشته،عملاکمکهای مالی وسیاسی شانرابه جنبش مقاومت ضدشوروی درافغانستان جاری ساختند.این جنگ مقاومت راصبغه کاملا مذهبی دادند وبه نقش سران مذهبی،قبایل واقوام اهمیت بیشترداده، نقش روشنفکران غیر متحدوتکنوکراتهای افغانستان راکاملابی اثرساختند.
درکناراین اقدامات مقاومت ضدشوروی،رسانه هاومقامات بلندپایه سیاسی غرب اعلامیه های برای جلب همبستگی ومقاومت سایر کشورهای اسلامی نیزصادرکردند،بدین ترتیب جنگ رهایبخش ملی مردم افغانستان “به استثنا یکی دوجریان مقاومت مستقل مسلحانه وسیاسی داخلی”، مبارزه مسلحانه سایرجریانات مقاومت کاملابه یک جنگ مذهبی زیراداره نظامیان و استخبارات پاکستان ووابستگی کمک مالی عربستان سعودی وسایرکشورهای عربی مبدل گشت.
ازسوی دیگردراروپای شرقی نقش جنبش همبستگی پولندبالاگرفت ونخستین کتله های جنبش مقاومت اروپای شرق شکل گرفتند وقسما به تظاهرعلنی پرداختند.نقش زبگنیوبرژینسکی “پولندی تبار” مشاورامنیت ملی رونالدریگن رئیس جمهوری امریکا، بشمول چندتن ازسناتوران وکانگرسمن ها،ملیاردرهای اصل اروپایی آب راسخاوتمندانه به آسیاب مقاومت ضدشوروی درافغانستان ریخت.
درنتیجه باریزش منابع مادی،تخنیکی وپروپاگندی غرب، وزیرنظرواداره مستقیم رژیم پاکستان بازهم نیروهای پراگنده مقاومت افغانستان، شوروی رادرافغانستان به شکست مواجه ساخت.این دوران اوج مقاومت جهانی ضدکمونیزم بود،که دربتن سیستم کاپیتالیستی که ازلحاظ پیشرفت مادی ۔ تخنیکی حاکم برجهان بود، زاده شد. وهمین روحیه مقاومتگرانه کاپیتالیزم وذهن برنامه سازوتغیرپذیر غرب بود،که بازی روی دیگرسکه رانیزبمیدان کشید.
بازی این روی سکه مقابله باسیستم وجهانبینی بودکه درکشورهای اسلامی، بویژه درشرق میانه بامنابع سرشار نفت بمیدان کشیده شد.همان سیستمی راکه غرب سده هاست مانع نفوذ وحضوردائمی خود دراین منطقه می بیند. ماچه بخواهیم یا نخواهیم درمحراق همه ی این ستیزها،رقابتهاوخصومتهای حاضرعامل اقتصادی پنهانست.هرگاه رقابت غرب کا پیتالیست وشرق کمونیست برسرارائه سیستم های جهانی اقتصادی ۔ سیاسی وتسلط بربازارها ومنابع طبیعی انرژی نفتی جهان بود، همینگونه رقابت میان کاپیتالیست مسیحی وفئودالیزم وجامعه سنتگرای اسلامی بیشتراز هروقت دیگرروی همین عامل استواراست.
سقوط کمونیزم بمعنی پیروزی دوجهانبینی وسیستم اداره اقتصادی ۔ سیاسی”کاپیتالیزم غرب وفئودالیزم وسنتگرای اسلامی” نبود.این دوران فقط آغازدوران جدیدوحتی خونین تر دوران رقابت و ستیزغرب کاپیتالیست وحلقات سیاسی واقتصادی سنتگرای اسلامی وشرقی بود.ازاینرو پیش زمینه های آغازاین رقابت یکباردیگر درآتش سوزیهای خودکشورهای اسلامی مثل تهاجم عراق برکویت ونمونه های کوچک تنشهای منطقوی دیگری نهفته بودندکه درپایان سده بیست ودرآغازقرن ۲۱دقیقابا رویداد یازده سپتامبرسال ۲۰۰۱به اوج خودرسید. واینست که در6 سال اخیرازگذشت قرن ۲۱جها نیان مقابله دوجهانبینی وفرهنگ راکه زاده دودین بزرگ دنیا هستند،به تماشا نشسته وپیامدهای خونین وفاجعه باراین ستیزجهانی راغیر داو طلبانه پذیرا میشوند.
ستیزکنونی که تقریباتمام روندهای جهان کنونی رادرگیرخودساخته،باوسایل وحربه های گوناگونی به پیش برده میشود.دراین جنگ وستیز جهانبینی غرب ومسیحیت در دورنمادرعین وحدت دارای برخی اختلافات تاکتیکی درون خود نیزهست،که بمیان آمدن درزهمبستگی سه سال پیش میان آلمان،فرانسه وروسیه مقابل امریکا،بریتانیا ودگران روی تهاجم عراق بود که تاثیری درخصومت ورقابت غرب برابرجهان اسلام وفرهنگ شرقی ندارد، چون غرب دراین ستیزورقابت مبتکرداشتن برتری دوخصوصیت عام است:
یک ۔ اینکه درزمان لازم مثل موم وخاملئون بلافاصله تغیررنگ وشکل میدهد.
دو۔ هزینه ی سرشار، وسایل پیشرفته ونیروهای مبتکرذهنی برای برنامه ریزی وعملی کردن آنهادر اختیاردارد. تنهارسانه های غرب درفاصله ساعات ودقایق چرخشهای بزرگی درتغییرذهنیت عامه بوجودمیآورند.در۶ سال اخیرهرچه کشوراسلامی که دارای یکنوع قدرت نسبی اقتصا دی،تخنیکی،مادی ومهمترازهمه دارای رژیمهای مستقل اندیش ویاغیردنباله روامریکایی بوده اند، زیر نامهای مختلفی موردحمله ومقابله پروپا گندی یامثل عراق حتی موردتهاجم نظامی قرارگرفته اند.
غرب ازتجربه شکست کمونیزم درستیزکنونی مقابل خود کشورهای اسلامی کارمی گیرد. مثال میکوشد درشکل ازمخالفت رویاروی درالفاظ وتئوری بااسلام خود داری کند، امریکاوبریتانیابرخلاف بابرکناری یکدسته سیا ستمداران مسلمان،،سیاستمداران تندروتریاسیاستمداران مسلمان زیر اداره خودرادربرخ کشورهای اسلامی جانشین آن گذشته گان می کنند. دربرخی نقاط مثل افغانستان بخاطر جلو گیری ازگسترش صفوف مخالفان مسلح درکنار جنگجویان جنبش طالبان وکاربرداحتمالی آنهادرآینده به اهداف و مقاصددیگر،حتی باتندروان اسلامگرا به سازش میپردازند..
این ستیزدرحال حاضردرافغانستان بخوبی محسوس است.کاربرداین تاکتیک درکشورهای عقبمانده اسلامی مثل افغانستان تاکنون خیلی کارا وپر ثمربوده است.اماجنبش جهانی مقاومت اسلامی که آنراجهانبینی اسلامی درروح تندروان القاعده وچکیده های دیگرش درکشورهای مسلمان عرب وغیرعرب تشکیل میدهند،درشکل مبارزه با غر ب همانندمقاومتهای انقلابیون امریکای"لاتین،جنوبی ومرکزی” یامثل جنبشهای آزادیبخش ضداستعما ری آسیاو افریقاست که آنهابیشترتمایلات تندروانه چپی داشتند،امااینان روشهاوتمایلات تندروانه اسلامی دارند.
این جنبش که بارویدادیازده سپتامبروازهم پاشی رژیم طالبان درافغانستان به یک جنبش سراسری جهانی تندرو اسلامی مبدل گشته،زیرحملات شدیدپروپاگند سیاسی غرب قراردارد.وتاجایی هم ازسوی رسانه های غربی بسیار سخاو تمندانه وگسترده تبلیغ میشود، که چنددلیل دارد، ازجمله :
۱۔ اینکه بایدفعالیت وریشه های دیگراین جنبش راروشن ومقاومت شانرامشخص وعلنی ترساخته باشند،
۲۔ برای آنکه هرفاجعه ورویداد دگری رامثل کشتن وبستن،بمباردمان،حملات انتحاری وبدکاریها رابتوانند بنام و بدلیل مبارزه باهمین جنبش حساب دهند.تابدینوسیله توانسته باشند ذهنیت عامه رابه جانبداری جنگ مقابل تروریزم بکشانند .
واماباآنکه دورنمای برد وباخت ستیزحاد کنونی دوقطب رقیب جهانی ناروشن است،اماآنچه حالا وازپیش دانسته میشودنتائج خونین وفاجعه باریست که یکباردگربارآنرامردم بیگناه وبخش بجامانده فرهنگ وتمدن پارین بشری بدوش خواهندکشید.
 

 

 «»«»«»«»«»«»«»«»

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول