© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالار عزيزپور

 

 

سالار عزیزپور

 

نقدونظر

 

 

 

زبان پارسی آماج تهاجم واژه های بیگانه

 

 

 

 

 

 زبان پارسی آماج تهاجم واژه های بیگانه» سرآغاز خبری است از گزارش های «بی،بی، سی» که « ستار سعیدی» آن را بقلم آورده است. در آغاز بایدگفت که منظور « ستار سعیدی» از تهاجم واژه های بیگانه به مفهوم تاریخی و جغرافیای زبانی آن نیست، بلکه رویکردی است انتقادی در گستره ی بی توجه ی مطبوعات و اولیای امور دولت افغانستان و گوینده گان این زبان در کاربرد واژه های پارسی و هم چنان نام گذاری فروشگاه ها و مهمانسرا ها و سایر مسایل. به گونه ی که می نویسد: "تیم فوتبال ستریت افغانستان عازم آلمان شد". سپس می افزاید: این عنوان یک خبر به نقل از خبرگذاری رسمی افغانستان است: اگر با خواندن این عنوان، می اندیشید که «ستریت» باید نام ولایت یا منطقه ای از افغانستان باشد و یا نام باشگاه فوتبال که رهسپار المان شده است شما هم مانند من، در اشتباهید. نویسنده خبر شاید هم به نقل از مقامات ورزشی کشور/ عبارت انگلیسی «فوتبال خیابانی» را پیش روی خود گذاشته و بدون این که احتمال دهد که خواننده گان کم سوادی مانند من، شاید معنی ستریت تلفظ ناقص انگلیسی آن را ندانند، نوشته است «ستریت قوتبال» . به همین گونه درسرلوحه یکی از موسسات آموزشی بجای «موسسه آموزش زبان انگلیسی و دانش کامپیوتر» نوشته اند: «انگلیش لنکویچ انستیتوت کمپیوتر» و هم چنان در یکی از مهمانسراها بجای آش و یا شوربا ویا سوپ مرغ نوشته اند: «چیکن کارن سوپ».

 

پیش از آن که به این گونه مسایل از زاویای دیگر بپردازیم، از گزارشگر « بی، بی، سی» سپاسگزاریم که اقبال پخش و بازتاب این گونه مسایل را از طریق «بی،بی، سی» تدارک دیده اند.

 

این تعریف برای زبان اگر برایمان قابل پذیرش باشد که گفته اند: زبان نظامی است متشکل از دستگاه های آوایی «صوتی»، واژه گانی، و دستوری. در آن صورت واژه ها زنجیره های آوایی ای هستند که در هر زبان معینی طبق قواعد خاصی آن زبان ساخته می شوند وطبق قرارداد بر معانی ذهنی و اعیان خارجی دلالت می کنند. آشنایان با زبان شناسی می دانند که واژه ها عناصر منفردی هستند که برعکس عناصر دستوری بطور اساسی دارای نظام نیستند و افزودن یا کاستن شماری از آن ها دگرگونی در چارچوپ ساختار زبان ایجاد نمی کند. اما دستگاه واژه گانی هر زبانی قواعد خود را دارد که واژه ها بر بنیاد آن قواعد گردان می شوند و صورت دیگر بخود می گیرند. و این گنجینه ی واژه گانی یک زبان است که نمایانگر تمدن و بازتابنده ی فرهنگ گوینده گان آن زبان می باشد. و این در حالی است که هیچ تمدن و فرهنگی کامل نیست و از همین روست که ما نیاز به داد و ستد اندیشه و تجارب اقتصادی، سیاسی، علمی و فرهنگی داریم و این تبادل و داد و ستد بدون داد و ستد و وامگیری واژه ها ممکن و میسر نیست. به شرطی که این داد و ستد روشمند و طبق نیاز و ضرورت ما باشد. در غیر آن انتظار عکس آن را داشته باشیم. با این مختصر بر می گردیم بر سر موضوع  بحث مان و نتیجه گیری از آن: در صورت که ما واژه هایی، چون  آش ، شوربا و... داشته باشیم ویا واژه هایی، چون: خیابان، جاده، کوچه و.... چه نیازی به واژه هایی، چون «ستریت» داریم به همین سان واژه هایی چون: لنکویچ که برابر آن سده ها سال است که در زبان ما وجود دارد.  در پایان و به گونه ی فشرده باید گفت: اگر در برابر واژه هایی که در زبان فارسی وجود ندارند برابر هایی پشنهاد نمی کنیم. حداقل از گنجینه ی واژه گانی خود به گونه ی درست استفاده کنیم تا کم و بیش مانع  دست یابی واژه های بیگانه شده باشیم و این کمترین مسوولیتی است که می توان در برابر زبان و فرهنگ در نظر داشت!

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول