© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آصف بره کی

 

 

 

آصف بره کی

کانادا

 

 

 

 

ميرود اين کتاب البته       تا به بغداد و مصر و کلکته

 

دستنويس های تاريخی پارسی و هنر خوشنويسی

 

استاد عزيزالدين وکيلی پوپلزائی

قسمت اول

 سال پار مصادف همین روز ها افغانستان بودم، روزی در کابل از برپایی مجلسی آگاه شدم که بخاطر ستایش از کارنامه های استاد عزیزالدين وکيلی پوپلزایی خوشنویس و مورخ نامدار کشور در آستانه ی هشتاد سالگی شان در سالن کنفرانسهای وزارت اطلاعات و فرهنگ برگزار شده بود.
بی تردید که استاد پوپلزایی از شخصیتهای نامدار تاریخ و هنر خوشنویسی افغانستان است و سالهای دراز زنده گی اش را وقف خدمات هنر و فرهنگ سرزمین خود کرده است. برای من که مثل بسیاری دگر از آدمهای تصادفی سرزمین  مان با نام چنین شخصیتها تنها از روی برخی آثار و از طریق رسانه ها آگاهی جسته گریخته دارم، شگفت آور بود دو سه ساعتی زنده هم مجلس ایشان باشم و از سخنان نغض خود ایشان و سایر سخنرانان مجلس با کارنامه های این شخصیت بزرگوار بیشتر آشنا شوم.
بهر حال دیباچه حاضر فقط بهانه ی بود که نوشته ی حاضر پیرامون هنر خوشنویسی و آثار نسخ خطی دری ۔ پارسی و اسلامی تقدیم خواننده گان گردد، نه نوشته ی پیرامون شخصیت پوپلزایی، اگر غرض چنین بود، بایست کار مشخص تنها در خط کارنامه و افرینشهای جناب آقای پوپلزایی میبود، که نیست، امید است برای انجام این مامول فرصتی دست دهد.
باید یادآور شوم که در این مجلس با چند شخصیت دگر همروزگار استاد پوپلزایی نیز برخوردم که از این سبب خود را خوشبخت تر احساس میکنم، این شخصیت ها عبارت بودند از عارف بزرگوار استاد حیدری وجودی، استاد  گرامی بختانی و شاعر بزرگوار جناب نصراله حافظ.

****

...و اما اوايل دسامبر سال ۲۰۰۴ خبر برگزاری همايش بين المللی آثار خطی يا نسخ تاريخی زبان پارسی را در شهر دوشنبه تاجيکستان شنيدم. در اين همايش نماينده گان چند کشور همزبان و هم فرهنگ منطقه اشتراک و رزيده بودند، اما با دريغ هيات نماينده گی افغانستان در آن حضور نداشت. بر اساس اطلاعات منابع خبری بين المللی از جمله راديو بی بی سی قرار بود دو تن از ادبشناسان هريک آقايان نيلاب رحيمی و حيدری وجودی به نماينده گی از افغانستان در اين همايش اشتراک کنند که بدلايل خاص نتوانسته بودند، حضور يابند. ناگفته نبايد گذاشت که اين همايش به ياری صندوق مالی کمک های فرهنگی آقای جرج سروش ملياردر امريکايی مجار الاصل سازمان يافته بود. و اين ياری صحه گذاشتن به تعهدا ت پيشين آقای سروش است که سال ۲۰۰۳در يک نشست دگری در تاجيکستان آماده گی خود را برای احيای ارزشهای تاريخی فرهنگ منطقه و از جمله کمک اش را در احيا و بازسازی ارزشهای تاريخی فرهنگی افغانستان اعلام کرده بود.
و چندی پيشتر از اين در يک چهارشنبه شام اکتوبر
۲۰۰۲  راديو بی بی سی در نشرات خبری خود گزارشی از شهر تاشکند جمهوری ازبکستان پخش کرد که در اين اواخر کار احياو دوباره سازی موزيم آثار کتبی دستنويس بخارا رويدست است. منبع افزوده بود که بخش بيشتر مصارف مالی آنرا سفارت ايالات متحده امريکا متعهد شده و مقداری از هزينه هم قبلا برای اجرای چنين هدفی پرداخته شده است. اين گزارش همزمان از سوی يک منبع موزيم آثار خطی تاييد و ضمن آن گفته شده بود که دراين موزيم يگانه و قديمترين نسخه دستنويس بزرگ قرآن جهان که عرض آن به يک متروپنجاه سانتی وطول آن به يک متر و هفتاد و پنج سانتی ميرسد، نگهداری ميشود.

****
 

خوشنويسی درجهان اسلام ازگذشته تاامروزيکی ازمهمترين انواع بيان هنری بوده وميباشدکه اين امردرآن کشورهاخودانگيزه تبارزبيشمارخوشنويسان و آفرينش کتابهای دستنويس ميباشد.که هنوزهم آفرينش درشکل کلاسيک خوشنويسی درآنجاهاپابرجاست،اماتلاش برای کاربرداشکال وميتودهای جديدومدرن خوشنويسی نيزجريان دارد.مثال درايران وافغانستان تعدادبيشمارخوشنويسان وخطاطان حرفوی همين اکنون دراين رشته مشغول کاراند.ازمتاخرين درافغانستان  عزيزالدين وکيلی پوپلزايی بشيوه کلاسيک “و ازراهروان شيوه مدرن استادمحمداسرائيل رويا مقيم امريکاراميتوان نام برد.

****

يادداشتهايی پيرامون دستنويس های تاريخی پارسی وهنرخوشنويسی

درمورد رونق هنرخوشنويسی دربخاراوسمرقنديک حادثه تاريخی نقش مهمی داشته وآن اين که گفته ميشود، سال۱۵۲۹  وقتی عبيداله شيبانی هرات رامتصرف شد،ميرعلی وگروهی ازهنرمندان همروزگار اوراازآنجابه بخارابرد وخود شيبانی نيزبسال ۱۵۵۴همانجاوفا ت يافت.
ميرعلی پيش ازهمه استادنستعليق بود ودربخارادرسنامه معتبری زيرنام”مداد الخطوط” نوشت.درگروه اين هنرمندان يکی هم مشهدی حدود(
۱۵۲۰ -۱۴۴۱) بودکه شعری بنام “صراط الخط” که دارای حدود ۵۰۰ بيت ميبا شد، بقلم خود نوشته. مشهدی درمتن اين شعر،نخست به شرح وبيان راهش بسوی خوشنويسی ياخطاطی ميپردازد وسپس مشوره هايی دارد برای تازه کاران اين هنردرآماده کردن رنگ،کاغذ، سپس رهنمودهايی دارددرموردنوشتن انواع جداگانه خطوط مثل نسخ،نستعليق وغيره.ازشمارتمام ابيات اين شعردرازتنها۱۴بيت آن اختصاص يافته به چگونگی تراشيدن نوک (قلم) ني.
بااين رويدادتاريخی بودکه هنرخوشنويسی دربخارابيشتررونق گرفت،آثاربيشماری علمي،ادبي،هنری ودينی آراسته باهنرخاتم کاری )مينياتوري( بدست خشنويسان وهنرمندان مشهو ری اينجاآفريده شدند. برخی ازاين آثارازحوادث روزگار که سالهای درازاين منطقه رادستخوش سوختن وبستن و ويرانی ساخته بود، جان بسلامت برده اند. امروز بيشتر اين آثاردر کتابخانه های ايران ،افغا نستان، ازبکستا ن، تاجيکستان،ترکيه،هند وپاکستان ودراروپاوقسمادرامريکا نگهداری ميشوند.
خانم کريشکاکووا وآقای ايرژی بچکاادبشناسان چکی درکتاب (اکس اورينت چاپ پراگ ,سال
EX-ORIENT1995) طی مقاله ای زيرعنوان برخی از دستنويسهای اسلامی چنين نگاشته اند:
دستنويسهای اسلامی مرادازآندسته آثاريست که برسم الخط عربی بزبانهای عربي،چغتايي، ترکي،ترکی عثماني، اردو، کردي، پشتو،دری - فارسي، بلوچی وبرخی زبانهايالهجه های دگری نگاشته شده اند.
بيشترين بخش اين آثاربزبان عربی نگاشته شده، زيرازبان عربی سده هانه تنهازبان دينی مسلمانان کشور های مختلف بوده که همچنان زبان علمی واکادميک نيزبوده است. باآن که آثاردستنويس زبان دری ! فارسی درجای دوم قرار دارند، اما جايگاه آنهابه اساس کيفيت خوشنويسی وآرايش هنرمينياتوری ازديد زيبا شناختی وکيفيت هنری خودبمراتب ازهمه زيباترو مورد پسندتر اند.
ازاينروبايدگفته شودکه هنرمندان سرزمينهای قلمروزبان دری ! پارسی شامل )افغانستان،ايران، تاجيکستان، بخشهايی ازازبکستان ،هند وپاکستان( کوشش بيشتری بخرچ داده اند هنر خشنو يسی رادرقلمروجهان اسلامی به اوج شهرت و زيبايی آن برسانندوکتابهای متعددی راباجنبه های دينی مثل قرآن شريف، سخنان قصار، پندنامه ها،نثرهای ادبي،مجموعه های شعری حماسي،عاشقانه وتاريخی ازخودبجا بگذارند.مثال شاهنامه فردو سي،خمسه نظامي،برخی آثارجامي، سعدي،جلال الدين بلخي،عبداله انصاری درشمارآنها ميباشند. وبيشتر کسان دراين عرصه فقط فارسی زبانان بوده اندکه فرهنگ کتابداری وکتب نگاری اسلامی رادرجهان معرفی کرده وبه نقاط دگردنياگسترش داده اند.
آنچه مربوط به دستنويسهای ترکی ميگردند،اينهاشامل دوگروپ هستند:
يکی متمرکزبزبان ترکی چغتايی که اين کتابهابيشتردرسرزمين خراسان ياافغانستان امروز وترانز اوکسانيا )ماورالنهر( شامل سرزمينهای امروزازبکستان،تاجيکستان وقسمادربخشهای ازقرقزغستان وترکمنستان آفريده شده اند.

دوم کتابهايی که بزبان ترکی غربی که بيشترمتمرکزبه حوزه مرکزی حاکميت ترکيه عثمانی يعنی بزبان فارسی رومی يازبان امروزی مشهوربه ترکيه استانبولی ميباشند، خوشنويسی ونگاشته شده اند.دسته ی ازدستنويسهاهم بزبانهای کردي،اردو، بلوچی وپشتوبيادگارمانده اندکه پيشينه ی چندانی ندارندو سابقه شان به يکی دوصدسال اخيرميرسد.
يک نوع دگردستنويس فارسی که ازآن بايديادآوری گردد يکی هم دستنويسهای زبان عبری است که به متن های (ژودو- پرسيان
Judo-Persian Manuscripts) يايهودی - فارسی يادميشوندکه سالهای اخيرپژوهش دراين زمينه توجه وعلاقه ايرا نشناسان رابيشتربخودجلب کرده است.
ازيک مطالعه ژرف تاريخی برميآييدکه آثارخطي(کتابهای دستنويس) باچه کيفيت خوشنويسی شده اند،پوش،بسته بندي، تصاويرونقاشی آنهاچگونه ميباشند.ودربررسی نهايی سايرويژه گيهای هنرکتاب نگاری نيزمدنظربوده است. در کناراين گفته هاهمزمان سوال مهم ديگراينبوده که اين کتابها درکدام بخش جهان اسلامی خوشنويسی گرديده اند. براساس پژوهشهای نسخه شناسان،خوشنويسان ومتن شناسان اين دستنويسهايا از ايرانزمين (افغانستان، ايران، ماو النهر) بوده اندوياهم ازبخش دگرسرزمينهای اسلامی بنام مغرب. درخوشنويسی آثار(نسخه های دستنويس) بجامانده، شيوه های زيرين برجستگی داشته اند:
تبريزي، شيرازي، اصفهاني،هراتي،تخاري،بغدادي،سمرقندی ... ماورالنهری ومغربی که اينهابه اساس نام قديمی حوزه حاکميت مغرب يادميشده اند وشامل سرزمينهای امروزتونس، سودان،مراکش، وباقی بخشهای افريقای اسلامی بوده. وياهم شامل دستنويسهای حجازی ويمنی ميباشند.
کتب خوشنويسی شده هميش گرانبهاوارزشمندترازهرنسخه دگری بوده اند،بويژه اين که اکثراين کتب مزين بانام شاهان، دانشمندان ووزرابوده اند.اينگونه آثارکه هميشه نام سلطنتی باخودحمل ميکردند،درگذشته هاباقطع و صحافت بزرگ آفريده ميشدند. اين اندازه معمولابه قطع جرايدمروج يافرم “اوکتاو
Octao”اروپايی بوده اند. وبه همين دليل است که نام يکنوع شکل کتاب بنام سلطانی ياشاهی که درانگريزی آنرا(کينگلي،کينگ سايزKingly or King Size) ميگويند، در غرب امروزخيلی مروج است واين واحدپيمايش فرم درموارد دگری ازجمله درتوليدات کالاهای تجاری وصنعتی مثل اسباب خواب (تخت و دوشک )هم بکاربرده ميشودواصلاماخوذازهمان شکل سلطانی کتب دستنويس برسم الخط عربی وزبان دری ! فارسی ميباشد.
حرف مهم دگری که بايداينجاگفته شوداينست که سنت خوشنويسی باشيوه های خاص هرهنرمندازنسل به نسلی دنبال ميشده،اين سنت حتی زمانی که صنعت چاپ هم بسرزمينهای اسلامی آمدورائج گرديد، امابازهم تاديرها زينت وآرايش کتب و حروفچينی آنها بادست انجام ميشد.
سرگذشتها وروايات پيرامون آثارنسخی وکتبی دستنويس
طول عمريک اثردستنويس،انتقال آن ازدستی بدستی ياازيک محل به محل دگری خالی ازدلچسپی واهميت نيست. شايد بسيارشگفت آورباشدکه يک اثردستنويس درطول يکهزارسال عمرخودصدهامراحلی را پشت سر گذرانده. وارد کتا بخانه های بيشماری گرديده.دردست پادشاهان ووزرای متعددی تماس کرده، ازسوی شاعران ونويسنده گان متعددی مطا لعه شده،دزدی ياسرقت شده،خريدوفروش گرديده،بارهاهديه شده ويااز پدربه پسری بميراث مانده. ويابادريغ که بارهااين دستنويسهاهم نابودگرديده، باسيلابهابرده شده،سوخته انديادراثرگرمای شديدازميان رفته اند.يااين که عمدادرخاک مدفون ساخته شده اند.
سرانجام هنوزتعدادزياداين دستنويسهادرکتابخانه های متعددی به هدف پژوهشهای اکادميک حفظ ونگهدا ری ميشو ندوهنوزبرخی ازآنها تثبيت ناشده باقيمانده اند.دراينجاخالی ازدلچسپی نخواهدبود بيتی راکه سده هاپيش درمورد سفرو دست بدست شدن کتابهای دستنو يس سروده شده يادآورشوبم:
ميروداين کتاب البته تابه بغداد ومصروکلکته
ايرژی بيچکا ادبشناس چکی دربخش اختصاصی کتاب مثنوی معنوی مولاناجلاالدين محمدبلخی شان بزبان چکی درمورد نسخه های دستنويس دری ! فارسی نگاشته اند:
... باپژوهشی که دراين زمينه ی خاص انجام داده ام، من روی برخی ازاين دستنويسهاازديدانتقادی به نتيجه رسيدم که برخی حوادث ورويدادها را پيرامون اين آثاردستنويس بابرخی جزئيات آن يادآورشوم.اول بايدمتذکرشوم که هدف اصلی نوشتن وآفريدن اين دستنويسهامسله فروش آنهابوده است.
دکتوربيچکا ادامه ميدهد:...در نخستين سده های اسلامی فروشنده های کتب بنام (وراق يا وراقان) ياد ميشدند. هردو فروشنده و خريدار دستنويسها مردمانی بوده اند که در زمينه کيفيت محتوايی و شکل نگارش، نقاشی و خوشنويسی کتابها معرفت زياد داشته اند. نظربه مراحل مختلف تاريخی بيشترکتاب شناسان، خود نويسنده گان، استادان، شاعران و بسا هم خوشنويسان بوده اند. واين شخصيتها بيشتر در شهر های مهم و مرکزی و بازار های مشهور کتب مثل (سوق الفراجين) که در بغداد واقع بود، بسر ميبردند. اين واقعيت در کتابهای متعدد از جمله در کتاب (الفهرست) ابن نديم يا در (تاريخ الحکما) اثر قيفتی يادآوری شده است. و همچنان در (بازار وراقان) بخارا که از آن در تاريخ الحکماهم يادآوری شده. اين دو بازار تاريخی از مشهورترين محلات عرضه و فروش کتب دستنويس بوده اند.
در گذشته های دور مغازه ها و مراکز تجاری يکی از محلات مهم جمع آوری کتب و آثار دستنويس بوده اند، اين مغازه ها همزمان جای هميشگی ديد و باز ديد استادان، نويسنده گان و اديبان هم بود. ابن نديم درالفهرست خود نگاشته که جاحظ انديشمند مشهور اسلامی بعض اوقات مغازه وراقان را برای تمام يک شبانه روز و يا بيشتر از آن کرايه ميکرد و تا زمانی آنجا باقی می ماند که کتابهای مورد نظراش را مطالعه نکرده بود.


دربازارکتب اشخاصی هم بودندکه پيشه معامله بستن خريدوفروش کتب رابه پيش ميبردنديابه اصطلاح امروزدلالان خريدو فروش کتب وسايرنسخه های خطی دستنويس بوده اند. اين افرادبرخلاف وراقان کدام مقام اجتماعی واکادميکی نداشتند وازبرخ آنهادرکتابهای تاريخی يادآوری هم شده مثل:
ابومحمدعبدالعزيزابن الحسن القادري،کسيکه نامش بحيث يک دلال مشهوروسنتی کتب درتاريخ جوزجان ذکر شده است. وقصه ی درزمينه توسط ابن سينای بلخی درموردخريددستنويسی ازابونصرفارابی وجودداردکه خيلی دلچسپ است ودر جای دگرازآن تذکارخواهدرفت.
درپيشه خوشنويسی کتب تشخيص کيفيت کارخشنويسی شامل دوحالت بوده:
۱- يکی آندسته کتابهاکه توسط رونويسان ومحرران خوشنويسی شده ياهم کتابهای که بصورت فرمايش خوشنويسی وآفر يده ميشدند.
۲- دوم کتابهاييکه سده ها پس ازنشرشان درشهرهای مختلف بفروش رسيده بودند.
ازطريق اين کتابها ما بزبانهای دوردست به اسطوره ها،قصه هاوروايات دست می يابيم.مثال ناصر خسرو درسفرنامه ازفروش کتب خود درآبادان وبدست آوردن پول ازآن مدرک يادداشتهايی دارد.
درسال
۲۷۴هجری پس ازمرگ جعفربن احمدمروزی دراهوازکتابخانه وی به بغدادانتقال داده شده ودرجايی بنام (طاق الهراني) جابجاگريد وپسانهادرجای دگری بنام (سوق الوراقين) بفروش رسيده است.مجموعه عمر بن صلاح توسط پسراش ابوطاهر به ابوالحسن علی بن يحی بفروش رسيده است.ابوالفتح زبانشناس نوشته:
...درجايی بقول ابوبکر بن (ذورائيد) خوانده ام که محرری ازخراسان کتابی زيرعنوان (العين) به بصره آورده واز روی آن نقل کرده،امااصلا اين کتاب از خليل بن احمد بوده که بدست خودش نگاشته شده، دارای
۴۸ مجلد بوده وبه ۵۰ دينار بفروش رسيده است.
ويک سرگذشت جالب دگری را ازقول هندوشاه نجوانی از)سده هشت( نقل ميکنيم:
... زنی بوددربازارکه سبدی باخودحمل ميکرد،اين سبدپراز اوراق دستنويس بودوآنها رابرای فروش آورده بود. اين زن خيلی ميکوشيدآنهارابهرقيمت ممکن بفروشد. من آنهارابه يک قيمت خيلی نازل خريدم.وقتی آنهارا جمع بندی وسپس مرور کردم، دريافتم که اين اوراق اثرمهمی بودازابوعلی سينای بلخي.
وقت وآماده کردن کتب از سرزمينهای مختلف برای کتابخانه های بزرگ هميشه کارموردنظر متصديان ياما لکان کتابخانه هابوده. ابن نديم نگاشته که ابن سهل بن نوبخت گفته است که اردشيربابکان يک تيم کتابشناسان رابخاطر رونويسی کتب ارزشمندبه هند،چين وبيزانس فرستاده بود.اوچند نسخه کتب ازعراق نيزجمع آوری کرده بود. ابوسهل اضافه کرده که شاهپورپسراردشيروانوشيروان همچنان عين روش رادنبال کرده اند.ومسله مشابه درکتاب مذکوردرمورداسکندرنيز ذکر شده است.
ابن نديم همچنان درالفهرست خود نگاشته که مامون يک تيم کتابشناسان رابه سرزمينهای بيزانس فرستاده بودتابرخی کتابهای که ارزشمند ودرآن جاقابل دسترسی بودند،برای کتابخانه يابيت الحکمت اودربغداد بياورند.برخی ازاين کتب توسط متر جمان پيشين بزبانهای يوناني، سريانی وعربی نيزترجمه شده اند.
راه های دگردستيافتن به کتب دستنويس
کتاب به اشکال دگری هم بدست ميآمده، مثل هدايا وتحايف وياتقديم کردن يابه ارث بردن.دستنويسهای فرا وا نی وجوددارندکه هنوز هم نام هديه کننده گان رادرخودحفظ کرده اند.بااهميت ترين هديه، کتب )قيفتی بود ندکه به ارزش پنجاه هزار دينار به ملک ناصر حلب (الپو
Alepo) تقديم شده بود.
البته قابل يادآوريست که درميان اين کتب آثاری هم بودندکه توسط خوشنويسان برای خزائين، کتابخانه های خلفا، پادشاهان، عالی مقامان ووزرا وانديشمندان نگارش می يافته.درعين حال بيشتر اين کتب براساس فرمايش يادستور ومشوره آفريده شده بودند. بيشترين کتبی که درکتابخانه های سلطنتی حفظ ميشوند،ازين قرار اند:
بطورمثال يک نسخه قرآن که توسط اسداله شيرازی بدرخواست نصرالدين شاه درسال
۱۲۶۸ خوشنويسی شده.

ارزش اين کتب بيشترينه بسته به آن بوده که برای چه کسی تقديم ميشدند،ياهم اين که بدست چه کسی زينت ،نقاشي، آرايش وخوشنويسی ميشدند. البته نام آنکسی که برايش کتاب هديه ياتقديم ميشدبه خط زيباودرشت برنگهای ليمويی ونارنجی دربخش پايانی يعنی هنگام بسته بندی کتاب نوشته ميشده.
تخريب وازميان رفتن هرنسخه کتاب ارزشمندبه اثرحوادث بيشمارکه بيشتر دربرگيرنده حملات وتهاجمات برسرزمينهای همزبان دری ! پارسی بوده، ازسالهابدينسودرخورمطالعه ژرف تاريخ هنردستنويسی اسلامی بوده.ازجمله مسله نابودی کتب ابن سينادرچندين متن ادبی وچندين باريادآوری شده است،مثال درترجمه تاريخ الحکماتوسط شهر زوری آمده که ازجمع رويدادهای مهمی که طی آن آثارابن سينانابودشده اند،يکی هم جنگ ميا ن ابوسهل زوزانی وعلاالدوله بوده که طی آن مهمترين اثرابن سينابنام (انصاف) باساير مقالات وضمايمش نابودشده اند.
درکتابی زيرعنوان مثمرات الخبار تاريخ سلجوقيان رومی نوشته کريم الدين آقسرايي، اطلاعاتی تقديم شده که مربوط به ازميان رفتن کتب قاضی صدرالدين است که توسط نظام الدين يحی وزيرخراسان جمع آوری شده بود.اوهنگامی که سال
۶۹۹هجری برای جمع آوری ماليات به روم اعزام شده بود، کتب ومبالغ نقدی که باکتابهايش موجودبودند،دراثرحادثه انتقامجويانه يی به غنيمت برده شده اند.
اينگونه ربودن هاکه بيشتربه فرمان شخصيت های بلندپايه حاکم برامورمناطق وسرزمينهاکه خودبيشترافرادباسواد بوده اند،نابخشودني،فراموش ناشدنی وناباورکردنيست.همچنان اينگونه ربودن کتب که مهاجمان سرزمينهای مورد نظر شانراتسخيرميکردند،نيزواقع ميشد.مثال مغولهاباتسخيربخارابکسهای قرآن وديگر کتب را درآخوراسپان خالی ميکرده اند.عين کتاب ربودن راحافظ ابرودرضميمه خودبرکتاب جامع التواريخ نگاشته است که اوراق قرآن مجيد وکتب ديگر بدست آشوبگران به بی حرمتی گرفته شده بودند.
درميان کتب کهن کلاسيک،آنهايی که درمورد ارزش کتب حکاياتی دارد يکی هم (راحت الصدور ازراوندي)است.دراين کتاب يک حکايه درمورد واقعه که زمانهای جنگ قيمت کتب بسيارپائين می آمده اند،چنين بوده است :
سال
۵۹۸ دوران تهاجم وحاکميت ايران برعراق کتابهای متعلق به مضامين ومسايل مختلف اکادميک، سنن وقرآن در ترازو وزن ميشده اندوقيمت هرمن کتاب يک (دانگ) يادرهم که درآنزمان قيمت خيلی نازلی بود، بفروش ميرسيدند. مساجد، مدارس ومعابدزيرفشارگرفته ميشدندومردم باسواد تحت پيگرد قرارداشتند،آزارميديدند وقربانی چنين کنشهای ناسوده ميشدند وموردجريمه های سنگين قرارميگرفتند.به عين شکل يهوديان مجبورساخته ميشدندباج (ياسرگزي) که بالايشان وضع شده بود، بازوروجبربپردازند.
امروزمافکرميکنيم دستنويسهاگرانقيمت اند،امااينهاحتی درزمانهای گذشته نيزارزان نبودند.وحقيقت ديگراينکه تقر يبابسيار نادروبمشکل قابل دريافت بودند.بخصوص آثاری که بدست خود مولفان نگاشته شده بودند. يانو شته هايی بدست استادان شهيربسيارکمياب وبه قيمتهای سرسام آوری بفروش ميرسيد ند.ابن نديم دراين مورد چند مثالی راياد آورميشودکه سندی برادعای ماست.اودرجايی مينويسد، که يحی بن هادی گفت، که اواز ابراهيم بن عبداله نصرانی درخواست کردتاترجمه بخشی ازخطابه وشعر ارسطو راتوسط اسحق برايش به
۵۰ دينار بفروشد،اماابراهيم فروش آنرا رد کرد.
همچنان مثال دگری ازعين شخص يادآورميشودکه السما درالبرهان ديده وآن شرحی است درموردمجوعه کتابهايی که در ميان کالاهای ميراثی ابراهيم بن عبداله نصرانی قرارداشتند.يک موردهم بيان کننده درخواست قيمت
۱۱۰ دينار دربرابر دوکتاب ازاين مجموعه ازسوی يحی بن هادی است. امازمانيکه يحی بن هادی برای تدارک پول خريد برون رفته ودوباره برگشته، برايش گفته اندکه هردوکتاب به قيمت سه هزاردينار به کدام خراسانی بفروش رسيده.
بعض اوقات يگان دستنويس خيلی مهم وگرانبها بسيارارزان هم بفروش ميرسيده.اين دوحالت داشت، يکی آنکه فروشنده ازاهميت ومهم بودن آن اثر ناآگاه بوديا سخت درتنگدستی مالی قرارداشت.سرگذشت ابن سينای بلخی دراين ارتباط همرا با زندگينامه خوداوبرای شاگردانش که يکی ازآنهاابوعبيدجوزجانی بود،خيلی دلچسپ ويک مثال اين ادعاست.
اين سرگذشت اصلاازکتاب تاريخ الحکما توسط قيفتی درمتن ترجمه فارسی آن ازسده يازده چنين آمده است: ”...مادامی که وارد بازار وراقين بخارا شدم،ديدم دلال کتابی رادر دست دارد وآنرا به صدای بلند برای فروش عرضه ميکند.نزدش رفتم اوکتاب رابمن نشان دادومن بايک نگاه سريع دوباره کتاب را برايش مستردکردم. مثل کسيکه که کاملا ازين مسايل دلزده باشدونيازمندآن نباشد.بعددلال گفت: اين کتاب رابخريد بسيارارزان است.من اورافقط به سه درهم ميفروشم، برای آنکه صاحبش درتندگستی مالی قراردارد.” وقتی چنين گفت، کتاب رابلافاصله خريدم وزمانی که مرورکردمش،دريافتم کتاب يکی از آثارمهم ابونصرفارابی است،کتابی که هدف وموضوع اش راشرح ميتافزيک تشکيل ميداد.
ارزش کتاب همزمان مربوط ميشدبه نياز وعلاقه خريدار. مثال درمورد قيفتی مولف تاريخ الحکما گفته ميشود ،که کتابفروشان، رونويسان ومحرران ازسراسرجهان نزداش می آمدند کتابهای مختلفی راکه دردسترس داشتند برايش نشان ميدادند وقيفتی عادت داشت که هميشه دوچند قيمت کتب شانراميپرداخت.
يکی ازمسايل مهم قابل ياداشت درمورد دستنويسهای اسلامی هديه کتب بوده است.بسياری کتب ودستنويسها بشکل انفرادی ياجمعی توسط مالکانشان ياآنهاييکه آن کتب رابدست آورده بودند،ياتحفه گرفته بودند درآنهاتاهنوزآثاروعلائم ياداشت هديه برخی دستنويسهاپابرجاهستنددراين کتب ودرعين حال تعدادزياد دستنويسها يی هم هستندکه فارغ اين علائم هديه وتحفه ميباشند.بطورمثال کتابهايی که توسط مرزبانی اديب مشهور زبان عرب که دارای بيشترازبيست هزار صفحه ميباشند.بعدها وسيله هديه قرارگرفته ،چنانکه ابن نديم ازآن يادکرده وهمچنان کتابهايی که توسط مهدی استرآبادی ازدوره نادری يادآوری شده است
.
کتابهايی که به مدرسه انوشيروان پسرخالد واقع کاشان هديه ياتقديم شده بودند، شامل همين کتگوری ميبا شند.اين مسله درکتاب تجارب اسلف توسط هندوشاه، خوانده شده است.بسياری ازکتب هديه شده برای مدرسه وخودکتابخانه آن پراز کتب گرانقيمتی ميباشند،مگرحالا وقتی که تاريخ مصادف است به ماه محرم سال
۷۲۴ من شنيده ام که مکتب تخريب شدوکتابخانه اش ويران گرديد.

 

ادامه دارد


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول