© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معروف کبيری

 

 

 

معروف کبیری

هرات

 

 

 

 

                                       بامیان ولایت؛

            - یا انسان درجه سه !

 

 

هرچند ازچهارسال بدینسو تمام نهادهای دولتی وکمکی غیر دولتی همواره دربرابر تساوی حقوق انسان ها وحضوردموکراسی اعلان تعهد وادعای مسوولیت دراجرای ان می کنند، اما باگذشت چهارسال ازعمر این روند، مردم بامیان رانبود امنیت به معنی عام ان تهدید می کند.

بامیان یکی ازمنطقه هایی است که از فرهنگ، مدنیت ومدرنیته برخورداربوده ونمادهایی از هویت تاریخی وملی مردم افغانستان دران هویداست.

سال پار گزارش انکشاف بشری افغانستان به کمک محققان وبخش انکشافی سازمان ملل متحد رقم خورد و به جهانیان پیشکش گردید.

آمارقربانیان بشری که دراین گزارش نشانداده شده بود،نهایت تکان دهنده بود وبس خطیر.وبسا نهادهای خیریه ی کشور های حاضردرافغانستان ازاین گزارش اظهار تاسف کردندو دولت افغانستان نیز دربعد اجرایی برای کاهش این بحران وانکشاف بشری درافغانستان اعلام تعهد کردند.

مراحل گذشت وهمایش بین المللی افغانستان نیزجهت کمک به بازسازی وثبات درافغانستان صورت پذیرفت. اما باتوجه به بودجه کمکی وبازسازی دربسا نقاط کشورمردم بامیان تا امروز هم مغاره های کوه زنده گی کرده وبه جزیی ترین نیازمندیهای زنده گی هم دست رسی ندارند. نبود آب ونبود زمینه های رعایت بهداشت امکانات صحی،نبود حتا بخورونمیر،سرما وگرما وعدم موجودیت کار برای مردم این ولایت همه وهمه دست به دست هم داده وزنده گی مردم این ولایت را بسیار ابتدایی وحتابومی نمایش می دهد. تاچندی قبل بیشتر مهاجرینی که درزما ن جنگ از این شهر باستانی کوچیده بودند بازگشته وبانبود خانه وسقفی که زیر ان بتوانند شب راروز کنند،همه به مغاره های کوه آنهم سمچ های باستانی وتاریخی پناه برده ودرآن مسکن گزیده اند.

دراین وضعیت علاوه براینکه هر لحظه امنیت مغاره نشینان تهدید می شود، آسیب های خطیری رانیز متوجه آثار وابدات تاریخی می کنند. گرچه از چندی بدین سو نهادی بنام شهدا توانسته شهرکی رابنام شهرک صلح بامحتوای 80 منزل تهیه وبرای مغاره نشینان این ولایت اهدا کنند وکم وبیش کمک هایی هم از طرف نهادهای دیگر خیریه صورت پزیرفته ولی باانهم برخی ازمردم تاکنون درمغاره های کوه آنهم درمجاورت مجسمه های بودا زنده گی می کنند که درتاریکی وسردی باشکم گرسنه حیات می گذرانند.

شکی نیست که موجودیت جنگ های داخلی درکشور طی چند دهه اخیر دارو ندار این سرزمین را به ویرانی کشیده وعاملان ان نیز پس ازامدن ارامش، تلاش انچنانی برای بازگشت امکانات ورفاه اجتماعی برای مردم نکرده اند. اماهنگامی که روند بازسازی رادربعضی از ولایات دیگربسیارامید وار کننده می بینیم امادرولایت فقیرو برهنه پای بامیان ارزیابی می کنیم گمان یک سیاست یک بام و دو هوا درذهن مان نقش می بندد. که چرا؟

بشریت درهر کجا که باشد بشر است. وانسان نیزانسان، حالا اگراین انسان درکابل باشد یا درقندهار ویا هرات اگر درروستا باشد ویادرشهر،درهر کجایی که باشد بشر بشماررفته، انسان است و حقوق مساوی وبرابر دارد.

ازپس منظر بشر ی وانسانی شاید درهیچ فلسفه واندیشه وفرهیگی نگنجد اینکه مابه یک انسان بگوییم توچون درولایت درجه یک هستی باید شهرزیبا خانه پخته،برق،آب آشامیدنی صحی وغیره داشته باشی که حق توست.اما همزمان به انسان های دیگر بگوییم که چون تو درولایت درجه 3 زنده گی می کنی ازهمه اینها محروم بمان!؟

هنگامیکه خودرادربرابرجمعی ازشهروندان می بینیم ومدعی هستیم که به رشد جامعه ی مدنی حقوق بشر رفاه اجتماعی  صلح، دموکراسی وغیره باورمند ومسوولیم،درینجا رنگ زبان تباردرجه ولایت وموقعیت شهر از بعد جغرافیایی همه وهمه بی معناست.یعنی هیچ گونه مرزی بنام تفاوت باقی نمی ماند.

مرزها می شکند عاطفه ها قیام می کند.دستهای دوستی فشرده می شود،آنگاه همه

چیز درخدمت همه انسان ها قرارمی گیرد،که  همه را رشته یی بنام محبت وعشق به همزیستی،پیوند انسانی، زنده گی صادقانه وصداقت پیوند می زند.که درغیر این صورت یا عکس ان درموجودیت تناقص ها ودو گانه یاچندگانه نگری ها ازسوی گرداننده گان اداره ی کشور ومجامع بین المللی هم توجیه نمی تواند داشته باشد  جز درجه بندی انسان ها. و آنگاه می توان گفت که بلی باورمندان درجه بندی انسان ها مدعی اند که مردم ولایت درجه سه نیز باید زنده گی درجه سه داشته باشند.ویا اینکه مردم ولایت باستانی خود نیز باستانی باقی بمانند ومحرومانه زنده گی کنند.

 

 

 

 

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول