© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واحد نظری

 

 

 

واحد نظری

 المان

 

 

 

بََو! بر پدرش نالت

 

 

زنگ خطر به صدا در آمد. در چند لحظه کوتا ه الارم موتر های پوليس شنيده شد وبا آن يکجا آدمهای که ماسک مخصوص را بر پوز هايشان بسته بودند با يونيفورم  ووسايل خاص داخل ميدان شدند. مردم بيچاره در حاليکه بينی هاي شآنرا با دو کلک محکم گرفته بودند به يک طرف وديگه طرف ميدويدند، نمی فهميدند، که چه اتفاق افتاده. چند نفر زير پاها شدند. در آن واحد ميدان هوايی را تخليه کردند،طياره های هلي کوپتر سر ميدان به پرواز آمدند....

ای عرب بيچاره  حيران مانده بود،که چرا؟  سابق ای عادته نداشت و حتی در همان کوچه ها وپس کوچه ها ی وطنيش هم ايکاره نمی کرد. همو حرف بزرگا ده گوشش بود.  اگر نا چار ميبود، خوب دور و بر خوده ميديد، که کسی خو در نزديکيش نيست. بعدازاو که خوده خوب مطمئن ميساخت، کوشش ميکرد  که صدا دار نباشد. بی احتياطی نميکرد. ولی از وقتيکه به امريکا آمده بود، ميديد که آنقدر هم کار بد نيست واز لحاظ صحی هم داکتر خانگيش برش بار بار توصيه کرده بود که ای کار، کار عاديست .همه مي کنند.... واو هم گاه و ناگاهی که سرش فشار ميامد خوده فارغ ميساخت. در اولا کمی دل خوری ميکرد ولی وقتيکه ميديد که آنقدر هم مورد توجه کسی قرار نمی گرفت، به خاطريکه ديگرا هم خوده مجبور به نگاه کردنش نميکردند. وباز از او نانهای وطنی مصاله دار  هم اينجه پيدانميشد وبوی ها تقريباً  مشابه بود، چون همه از مواد يخزده وکنسرو استفاده ميکردند.

ولی ای عرب  امروز بدون ازيکه توجه کند که تازه آمده و در امريکا است، بنا بر عادتش راست وچپ شه کوتاه ديد. واليوم  صدايشه هم کنترول کرد و.... ولی ای بوی لعنتيش  در آن واحد، چنان به سرعت پيچيد که کل ميدان  هوايی ره به سر ورداشت ….  فضل خدا شد که نزديک دروا/ه بود و در تيله و تمبه  مردم عاجل از ميدان برآمد. اگر نی ده بلا رفته بود.  بنام ازيکه مواد زهری و بيولوژيکی را در ميدان پاش داده، يکجا با مواد بيولوژيکيش، بلفعل گرفتار ميشد و مفت کاالذی بيچاره سر به نيست ويا مستقيم به گوانتنامو اعزام ميگرديد.

خودش هر چه فکر ميکرد که چی گپ شده،عقلش کار نميکرد، عرب ديګه... سر خم به طرف تکسی رفت.  در خانه متوجه شد که از چه بلا جان به سلامت برده. در تلويزيون C N N   ديد که همی تبصره کرده ميرفت که ((بنا بر گزارش  مامورين  C I A  امريکا وابستگان سازمان آدم کش القاعده و صدام مواد زهری وکمياوی را در ميدان هوايی جان اف کنيدی امريکا پاش داده بودند، که در اثر آن تعدادی زيادی مسموم گشتند و وضع چند تايش حتی وخيم خوانده شده......))

تمام پروازها ونشست های طيارات خارجی ودا خلی  تا اطلاع ثانی کنسل شد....

 عرب خنديش گرفته بود. چشمانش بل بل ميدرخشيد. خنديش  آهسته آهسته  بلند شده ميرفت. بدون اراده از دهانش برامد  :

ــ بو بر پدرش نالت، امريکا ديگه..

 

١٩ مارچ ٢٠٠٣

 

 


 

ادبی هنری

 

صفحهء اول