© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد عوض حصارنايی

 

 

 

 

 

 محمد عوض حصارنايی

اوتاوا ـ  کانادا

 

 

 

 

 

هنوز راه درازی در پيش است

 

 

 

 

در يك شامگاه بسيار سرد فبروری كه ريزش برف ارتفاع برفهای گذشته اوتاوا مركز كانادا را بيشتر ميساخت، عده يی از افغانان مقيم اين شهر با دو بانوی سرشناس افغان ديدار و ملاقات داشتند. اين دو بانو كه بدون شك نامها شان در رديف شخصيت های برحسته تاريخ افغانستان جای خواهند گرفت، سيما سمر و ملالی جويا اند. سيما سمر نامش از دهه شصت و هفتاد خورشيدی به بعد در مجامع ملی و بين المللی منحيث مدافع حقوق بشر مطرح بوده و هست.

 

 

او را سالها پس از آن گاهی ميديدم كه در كويته پاكستان بعد از گرفتن جايزه جهانی كه هر ساله به پنج داكتری داده ميشود كه خدمات شايسته بشری انجام داده باشند، از فليپين برگشته بود.

 

ملالی جويا كه بسيار جوانست بعد از انتقاد صريحش از سران مجاهدين و قوماندانان جهادی منحيث جنايتكاران در لويه جرگه قانون اساسی، به صفت يك فعال حقوق بشر مطرح گرديد و اكنون كه عضو پارلمان افغانستان نيز هست بر سر حرفش ايستاده است.

 

اين دو بانو به دعوت ديپارتمنت زنان پارلمان كانادا به خاطر اشتراك در بيست و پنجمين سالگرد حقوق زن در كانادا دعوت شده بودند.

 

همانگونه كه رسم افغانيست در اول به آنها خوش آمديد گفته شد. سيما سمر سخنانش را از آنجا آغاز كرد كه اكنون هم حقوق بشر وسيعاً در افغانستان پامال ميشود. جاييكه اوباش و دزد و قاتل آزادانه عمل ميكنند و هركس خود را مالك بلا استحقاق پستهای مهم دولتی ميدانند و لت و كوب زنان امر عادی شمرده ميشود، اينهاهمه نقض حقوق بشر اند. اصلاً در جامعه عقبمانده افغانستان كسی نميداند كه حقوق بشر يعنی چی؟

 

اكنون كه سيما سمر رييس كميسيون حقوق بشر افغانستان است با اين قضايا چگونه برخورد مينمايد؟ او نخست گفت: "چرا در جلسات بن تصميم گرفته شد كه در جنب ساير كميسيونها، كميسيون حقوق بشر هم در افغانستان ايجاد گردد؟ چون استفاده از كلمه حقوق بشر در افغانستان گناه بوده و دفاع از آن بكلی جرم محسوب ميشده! در 8 مارچ (2002) كميسار حقوق بشر در افغانستان آمد و روز بعد با نماينده خاص سازمان ملل متحد براهيمی و ديگران ايجاد اين كميسيون را اعلان كردند."

 

كلمه حقوق بشر برای آن تفنگ سالاران كه تابع هيچگونه قيد وشرط و قانونی نبودند، واضحست اگر با جزييات حقوق بشر آشنايی دارند و يا ندارند گران می آيد. چه بخواهند و نخواهند مانعی بر خودسری ها حساب ميشود. برخورد آنها هم خوشبينانه و از سر همكاری نبوده است. رييس كميسيون حقوق بشر در اين باره ميگويد: "همزمان با تشكيل كميسيون حقوق بشر در افغانستان، تبليغات وجود داشت كسانی كه از حقوق بشر صحبت ميكنند و از آن دفاع ميكنند مقصد شان اينست كه زنان كارهای غير اسلامی انجام دهند و بی حجاب بگردند. سطح آگاهی مردم همين بود و حال هم به همان سطحست."

 

در افغانستان هميشه در مقابله با يك پديده نو كه با منافع شخصی عده ای سازگار نبوده، مؤثر ترين و برنده ترين سلاح استفاده از احساسات اسلامی مردم بوده است كه اين كار منافی اساسات اسلام ميباشد. اين حربه در بسا موارد استفاده شده و ميشود و خيلی مؤثر هم بوده است. با اين تبليغات كه در اصل مخالفت با آن است كميسيون حقوق بشر چه راههای را در پيش دارد؟

 

سيما سمر در اين مورد اضافه ميكند: "وظيفه كميسيون اينست كه به ايشان آگاهی دهند. كه اين آگاهی تحت نام تعليمات حقوق بشر انجام ميگيرد. برعلاوه برگذاری ميتينگها، وركشاپها و نشرات از طريق راديو و تلويزيون اين كار را ميكند و مجله (حقوق بشر) در افشای تخطيهايی كه صورت ميگيرد نقش موثر دارد. همينگونه پوستر بروشور و فلمها برای آگاهی دادن موءثر اند."

 

بايد گفت تبليغات تا حدی مؤثر بوده ميتواند؟ اما تبليغات قوه اجراييه نيست كه مانع جنايات و نقض حقوق بشر گردد. نمونه آنرا در پوليس تازه تشكيل افغانستان ميتوان ديد. آنگاهی كه سخن از تشكيل اردوی ملی و پوليس به ميان آمد، هر يك از تنظيمها تلاش ورزيدند برای بقای آينده و يا جای پا داشتن در نيروهای امنيتی و اردو، كسان خود را به آن گسيل دارند. اين افراد از ميان مردم انتخاب نشدند بلكه توسط فرماندهان فرستاده شدند. بديهيست كه اينان كسانی اند كه يك عمر را تحت هيچگونه انضباط و دسپلين گذرانده و آنچه را ميدانند قانون خودسری بوده و داشتن تفنگ را به اين معنا ميدانند كه ميتوانند حرفش را از ميله تفنگ بزنند. از همين سبب است هر وظيفه ای كه به پوليس داده شده آنها اول نفع گروهی شان و بعد نفع خود را مدنظر دارند. مثالهای زيادی از برخورد پوليس با مردم وجود دارد كه منجر به قتل افراد بيگناه شده است. اين طرز ديد و روش آنهاست. حقوق بشر با اين افراد چگونه برخود دارد تا آنها با نظم در جامعه آشنا گردند؟

 

سيما سمر اضافه ميكند: "كميسيون با وزارت داخله در تربيه پوليس كه پوليس خدمتگار مردم است تا حاكم مردم كه آنها را زير چوب و چماق ميگيرند و نقض كننده حقوق بشر است. پوليس سه ماه تربيه ميگردند كه اين سه ماه در مقابل يك عمر كه آنها تحت هيچگونه قوانينی نبوده بسيار كم است پس بركار های آنان نظارت بايد صورت بگيرد كه تا حدی ميگيرد."

 

در افغانستان از مراجع عمده و با صلاحيت عدلی ستره محكمه و وزارت عدليه اند و تا بحال كارهای را كه اين مراجع عنوان كرده اند تفاوتی با آنچه رژيم طالبان ميكردند، ندارد و تفاوت در اينست كه طالبان خود در كوچه و بازار به لت و كوب مردم ميپرداختند و بدون كدام محاكمه و اثبات جرم سر ميبريدند و دست و پا. اما اين مراجع هم اكنون تلاش دارند به آن صبغه قانونی بدهند. اين امر كار كميسيون حقوق بشر را به مشكل مواجه خواهد ساخت. حقوق بشر در باره چه انديشيده است.

 

رييس كميسيون ميگويد: "همينگونه كار با وزارت عدليه در ساختن قوانين كمك ميشود كه با ميثاقهای بين المللی مطابقت داشته باشد. دولت اين كار را به ميل خود انجام نميدهد تا اگر فشاری وجود نداشته باشد. هم ازين كار نظارت صورت ميگيرد و تا حدی كه امكان داشته باشد اصلاحات هم آورده ميشود."

 

زنده گی جامعه افغانی به گونه ايست كه سنتهای مروج ولو به نفع مردم هم نباشند و باريشه های كه از زمانه بسيار دور بر آن سايه گسرده است، مرد هميشه آقا و حاكم بر سرنوشت اعضای خانواده به خصوص زنان بوده است. به زن به چشم يك كالا و دارايی نگريسته ميشود. و در بيرون از خانه هم هرچه بر سر زن آورده شود، مرد مجرم نيست بلكه زن مجازات ميشود. زن است در مقابل يك گناه مرد بخشش ميشود. اين زن است كه مورد هرگونه خشونت قرار ميگيرد. از سوی مردان خانه از شوهر و پدر و برادر و حتا ديگران ميتواند مورد لت و كوب قرار گيرد. اين گويا حق مردان است. اينها هم نقض حقوق بشر است. حقوق بشر چه كاری ميتواند در زمينه انجام دهد كه سيما سمر با تأييد اين گفته ها به اين نظر است: "... در جامعه افغانی بر خورد مرد در فاميل، با دختر، با زن و اولادش برخورد حاكميت است. برخورد تصاحبی برشی است. برخورد انسانی نيست. واقعيت جامعه ما همينست. پس در اين حالت حقوق زن اسفناك است. كميسيون حقوق بشر در باره تحقيقات انجام داده. به خصوص خود سوزيهای زنان هرات كه دليلش چيست؟

 

زنانی كه در زندان اند. اكثر آنها جرمی را مرتكب نشده اند. فقط از فاميلهای شان كه عليه آنها خشونت صورت گرفته يا از ازدواجهای اجباری يا از لت و كوب شوهر و فاميل و برادر فرار كرده اند. طرز تفكر اين گونه است كه برآمدن از خانه جرم محسوب ميشود. حتا يك مقام بلند پايه ستره محكمه گفته كه برآمدن يك زن از خانه بدون اجازه صاحبش مساويست به يك قتل. بايد يك اندازه برايش جزا داده شود. اين كار تلاش كار دارد تا صاحب اين طرز تفكر قانع ساخته شود كه چيزی كه ميگويد درست نيست. در قرآن و در قانون چنين چيزی وجود ندارد و نه در جامعه ديگر تطبيق شده است."

 

او قصه دختری را كرد كه از سوی پدر در جلال آباد به قتل رسيده است: "اين دختر ميخواست به خواست خود شوهر كند. فاميل دختر آن فاميل را اخطار داده كه از جلال آباد بيرون روند. و پدر پسر را اختطاف ميكنند. آن فاميل به كابل ميآيد و دختر هم به عقب شان. آنها مجبور ميگردند به خاطر جلوگيری از بدنامی دختر را نكاح كنند. با آنهم پدر دختر او را واپس به جلال آباد ميبرد و ميكشد. اين قضيه را كميسيون حقوق بشر دنبال ميكنند و آن پدر زندانی ميگردد ولی با رفتن والی آن ولايت وی دوباره آزاد ميگردد. وقتی اين بار وزارت داخله هيأتی را ميفرستد، والی آنها را بار ديگر جواب رد ميدهد و واپس به كابل ميفرستد و پدر پسر هم ناپديد است."

 

اين وضع يك ولايت است. در حاليكه قرار گفته كميسيون حقوق بشر در افغانستان 152 ولسوال خود ساخته وجود دارند. تحت سلطه اينان وضع چگونه خواهد بود؟

 

نداشتن حق همسر و ازدواجهای اجباری كه عموماً دامنگير كودكان و نو بالغان اند در جامعه ما زياد رواج دارد. و سازمانها مدافع حقوق بشر و عفو بين الملل و ... هميشه از آن سخن گفته اند. سيما سمر در اين مورد هم گفت: "از دواجهای اجباری يكی ديگر از مشكلاتيست كه جامعه ما را آلوده ساخته است. رييس جمهور افغانستان در هشتم مارچ (سال قبل) گفت كه ازدواجهای اجباری كار "بد" است. ولی ما تلاش داريم كه امسال او در هشتم مارچ بگويد كه "جرم" است تا جرم محسوب شود."

 

اين هم يك گام به جلو و چشم روشنی از سوی رييس جمهور است. واضحست كه كودكان بيشتر قربانی ازدواجهای اجباری اند و قربانی ديگر كودكان آنست كه خواسته يا نخواسته به كارهای شاقه واداشته ميشوند. به خصوص بايد چندين ساعت متوالی پشت دستگاههای قالينبافی كار كنند. كه بسياری از استنشاق گرد و خاك پشم به امراض مهلك و به خصوص سل گرفتار آمده اند. تلاش و جود دارد كه اين كار تا حدی محدود گردد. چنانچه معمول گرديده بود كسانی كه از پاكستان راهی خارج يعنی اروپا و آمريكا بودند از بردن قالينهای افغانی منع ميشدند به اين دليل كه قالين های افغانی بيشترينه توسط كودكان بافته ميشوند كه به اساس گزارشهای سازمانهای جهانی اين كار برای كودكان شاقه شمرده شده و برای جلوگيری از كار شاقه اطفال تجارت اين قالينها در ماركيتها منع گرديده است. بايد گفت كودكانی كه به كارهای قالين بافی گماشته ميشوند از سوی والدين آنها بنابر ضعف اقتصادی و مجبوريتهايی صورت ميگيرد مشكل است كه جلو اين كار ها گرفته شود اما ميشود ساعات كار را محدود ساخت و والدين را تشويق كرد كه توجه به حال كودكان و خطرات اين كار نمايند و برای كارگاههای كه اطفال را استخدام ميكنند قوانينی طرح نموده و از آن وارسی صورت گيرد. اما در پهلوی آن خشونت ديگر ی كه با اطفال صورت ميگيرد قاچاق آنها به مقاصد گونه گون است. كار شاقه كودكان و قاچاق آنانرا هم كميسيون حقوق بشر در جدول كاری شان شامل ساخته است.

 

سيما سمر ميگويد: "ما در جريان كار متوجه كودكان و حقوق آنان شديم. اكنون يك بخش كار كميسيون به آنان اختصاص دارد. كودكان ساعات متوالی پشت دستگاههای قاليبافی كار ميكنند كه به مردم در اين بخش آگاهی بدهند تا متوجه صحت كودكان باشند.

 

هم اكنون در قانون "قاچاق اطفال" جرم محسوب ميشود. با آنهم اطفال قاچاق ميشوند و به كشورهای عربی قاچاق ميشوند. چنانچه ما با اين موارد زياد مواجه شده ايم و يكی از آنان: 700 كودك در عربستان سعودی زندانی بودند. والدين يك تعداد از آنها كه خود غير قانونی به آن كشور رفته بودند، از ترس اينكه آنهارا هم اخراج نكنند حاضر به اعتراف فرزندان شان نشده بودند. و يك عده ديگر از اين اطفال به شكل قاچاق به كشورهای عربی برده شده بودند. عربستان سعودی آنانرا به شكل بسيار فجيع واپس به افغانستان فرستاده بودند. اين اطفال حتا بدون پاپوش و لباسهای مناسب از يك كشور اسلامی و ثروتمند جهان برگردانده شده بودند. در افغانستان چون تجربه گذشته با اين گونه حادثه وجود نداشت قاچاقبران يكبار ديگر با ساختن اسناد جعلی و تصديق مساجد و ... به نام اوليای شان مراجعه كرده آنها را با خود بردند و بعدها معلوم گرديد كه بار ديگر آنها را قاچاق نمودند. حال كميسيون اگر طفلی را به كسی ميسپارد وقتاً فوقتاً از آنها خبر گيری ميكنند كه وجود دارند يا خير؟ و تعهد گرفته ميشود كه آنها به جای ديگر برده نشوند. وی اضافه نمود كه حل اين همه مشكلات به زمان ضرورت دارد. تا مردم آگاهی حاصل كنند و خود عمل كنند و سرنوشت خود را خود به دست گيرند.

 

ملالی جويا سخنانش را به نام آزادی و دموكراسی و درود به روان پاك شهدای راه استقلال، آزادی، دموكراسی و عدالت در كشور آغاز كرد و با گله مندی از آن هايی كه آنها را در اين محفل خوش آمديد گفته و آنان را بنام قهرمان ياد نموده بودند، گفت: "مه خوش ميشم كه كلمه قهرمان را به او شهدای گمنام كشور خطاب ميكرديد كه مايه الهام و سرمشق برای همگی ما و شماست. كلمه قهرمان را به او كسانی نسبت ميداديد كه مورد خشونت قرار گرفته اند چون رحيمه ها، مسكاها و ناديه انجمن ها. شخص خودم قهرمانی به خرچ نداده ام. اين رسالت و وظيفه وجدانی و انسانی هريك ماست كه عليه استبداد، خشونت و تفنگ سالاری كه در كشور ما حاكم است مبارزه كنيم. مه باور كامل دارم كه سنگر مبارزه عليه تروريزم بنيادگرايی، تفنگ سالاری و جنگ سالاری عليه جنايتكاران هرگز بی سرباز نميماند."

 

بار ديگر ملالی جويا پس از اينكه به حيث نماينده مردم به پارلمان يافت، بر همان موقف قبليش ايستاده بود: همين ايستاده گيش سبب شده كه سخنانش را قطع كنند و بيشتر اجازه صحبت برايش داده نشود.

 

وی در سال 2004 به اخذ جايزه زن سال 2004 از آلمان نايل آمد كه آنرا به وزارت فرهنگ افغانستان تسليم داده است. و انجمن فرهنگی افغانان مقيم جرمنی مدال ملالی ميوند را به وی تفويض كرد. وی دايركتر موسسه ارتقای توانمندی های زنان افغان و مسؤول مركز صحی آموست.

 

ملالی جويا در اين محفل در مورد هدف از سفرهايش را به افغانان هموطنش چنين گفت: "اين سفرها ارزش معنوی دارد. تصويری كه مردم دنيا از كشورما از طريق رسانه های خبری دارند كاملاً متفاوت با واقعيتهايست كه ما در آنجا ميبينيم. چشمديدهای كه ما (ميبينيم) مردم آزاديخواه و دموكرات دنيا را درجريان قرار دهيم. دشمنان ملت ما به خصوص بعد از صحبتهای كه در لويه جرگه داشتم اتهامات فراوان زدند كه گويا ملالی به خاطر سياحت، تفريح، خوشگذرانی و يا در اوايل ميگفتند كه به خاطر پناهنده گی ميرود. عمدتاً (اهداف سفر من) به خاطر معلومات دادن به مردم دنيا است كه بدانند در كشور بدبخت ما چه ميگذرد در افغانستانی كه گويا دموكراسی داريم. هنوز هم حاكميت شوم تفنگ سالاران از ميله تفنگ با مردم ما صحبت ميشود."

 

وی تشكيل پارلمان افغانستان را كه مايه اميد برای بيشتر افغانان بوده، مايهء اميدواری نميداند و دليل ميآورد: "ميخواهم گپی را كه در افتتاح پارلمان به وطنداران گفتم به شما هم بگويم: با تشكيل همچو پارلمان ما هرگز نميتوانيم اميد به فرا رسيدن آزادی، دموكراسی، و عدالت در كشور يا تأمين حقوق زن صحبت كنيم و دل ببنديم. آنهايی كه مسؤول جنايات و خرابی كشور اند، موفق نشدند كه به كابينه بروند به پارلمان راه يافتند. واضحست با استفاده زور و زر كه داشتند به پارلمان راه يافتند و اين مرجع قانون سازی را آلوده ساختند. از جانب ديگر متأسفانه ميبينيم كه در سنا، تفنگ سالاران كه از پارلمان باقی ماندند توسط آقای كرزی بنا بر مصلحت و ملحوظات، به شكل انتصابی به سنا آورده شدند كه نمك پاشيدن به زخمهای مردم ماست. اما بازهم تير آنها به جايی نميخورد ولو با هرنوع ماسكی روی صحنه بيايند. همانطوريكه ديروز به جنايات شان به نام اسلام انجام دادند امروز ميخواهند به نام دموكراسی وبا ماسك دموكراسی روی صحنه آمده اند. شمار ناچيزی كه هم به پارلمان راه يافته اند ميتواند اميد ملت باشند به شرطی كه دست به دست هم دهند و متحدانه قد علم كنند مقابل تفنگ سالاران و جنايتكارانيكه امروز به صحنه آمده اند و ببنيم آنها اگر قوانينی را به تصويب برسانند كه استقلال مملكت ماو شما يا حقوق زن و يا قوانين اساسی به خطر مواجه شود بايد آنها را افشا بسازيم و تن سازش به آنها ندهيم."

 

سوال ديگری كه عده ميخواستند بدانند كه او چگونه به پارلمان راه يافت؟ "بعد از لويه جرگه قانون اساسی مردم ولايت فراه و وطنداران ديگر ولايتها بودند مره تشويق كردند كه خود را كانديد كنم. كسانی كه به من رای دادند گفتند و آن ولو اگر يك فرد هم باشی، فرياد ما در پارلمان باشی. ميدانستم پارلمانی كه انتخابات درسايه تفنگ باشد هرگز نميتواند انتخابات دموكراتيك باشد و اين ماهيت ضد مردمی و غير دموكراتيك را بايد از تربيون پارلمان افشا بسازيم. ولی زمانيكه مه خوده موفق نبينم و مبارزه در امر انسانی به بن بست مواجه ببينم مه از پارلمان استعفا خواهم داد. ما مقام نميخواهيم صرف هدف ما خدمت به مردم سالها داغدار ماست."

 

ملالی جويا آقای كرزی را مورد انتقاد قرار داده كه به خواست مردم اعتنا نكرده است. وی رييس جمهور كرزی را سازش كار خوانده گفت: "مردم ما اكثريت به در انتخابات پارلمانی شركت نكردند به خاطری كه به آنها در انتخابات رياست جمهوری وعده داد كه هرگز با تفنگ سالاران سازش نخواهد كرد. وقتی به قدرت رسيد به اين خواست مردم پشت كرد و روز به روز سازش كاريش به اوج خود رسيد. مردم از امنيت شكايت دارند. خوب كسی از آقای كرزی ميپرسيد. آيا با تكيه آقای كرزی به اين تفنگ داران كه در قدم اول ميتوانند مار آستين خود آقای كرزی باشد امكان تأمين امنيت در كشور ما است؟ آيا زمانيكه در كشور امنيت نباشد چطور ما و شما ميتوانيم از آزادی و يا دموكراسی و يا حقوق زن و يا قانون اساسی صحبت كنيم. خود تفنگ سالارانيكه در پارلمان راه يافته اند و يا در قدرت هستند زمانيكه منفعت شان ايجاب نكند آنها با اين قانون اساسی كه توسط نماينده های ملت به تصويب رسيده، به شكل يك تفاله با آن برخورد ميكنند، چون آنها امتحان خوده به مردم داده اند. بناءً بهتر است آقای كرزی اگر واقعاً ميخواهد تغييرات اساسی در كشور بيايد بايد به سازش كاری خود با اين جنايت كاران هرچه زود تر خاتمه ببخشد. چرا كه اكثريت مردم كشور با او است اگر يك اندازه ريسك را قبول بكند و بحيث يك رييس جمهور كشور گامهای عملی را بردارد."

 

وی نتايج جلسات بن را هم هيچ خواند و آنرا به باد انتقاد گرفت: "جلسات بن منجر به اين شد كه يك روی سكه دور بتيم. به ترتيبی كه در يك رويش طالبان بود و در روی ديگرش دشمنهای سوگند خورده كشور ما بنام اتحاد شمال. ميبينيم كه چطور آنها با ماسك دموكراسی روی صحنه آمده اند. در حقيقت اين جلسات هيچ نتيجه اين را برای مردم سالها داغديده ما در تغيير آوردن به وضعيت در كشور نتيجه نداده، دليل آن موجوديت تفنگ سالاران است."

 

وی با تغييراتی كه به كمكهای خارجی آورده خواهد شد و آن مصرف كمكها بيشتر از سوی دولت خواهد بود نه موسسات غير دولتی به ديده شك نگريسته ميگويد: "ميليون ها دالری كه در كشور ما سرازير ميشود چرا حيف و ميل شد چی از طرف انجیوهای فاسد و چی از طرف جنايتكارانی كه در راس دولت بود غرق در فساد بودند بنام دوباره سازی وطن و يا به بيوه زنهای ما كمك ميشد حيف و ميل شد. حال تصويب ميشود كه اين كمكها به دولت سپرده شود. مردم ما چطور ميتواند اميد وار باشند اين دولت كه امتحان خود را داده باز ميتواند از كمكهای جهانی كشور ما را بسازد و تغيير در زنده گی افغانها بياورد. بناءً حل سياسی افغانستان تا زمانيكه دشمنان مردم به هر ماسكی كه روی صحنه باشند، هرنوع كمك جهانی كه صورت بگيرد هرگز نميتواند باعث تغيير در كشور گردد. يا بحث رشد اقتصادی در كشور باشد. بايد هرچه زودتر آنها خلع قدرت و خلع سلاح شوند."

 

او آرزو كرد: "روزی برسد كه واقعاً محكمه ملی و بين المللی جنايتكاران كشور ما صورت بگيرد و امروز در ورق و كاغذ باقيست."

 

ملالی جويا حرفهايش را با سخنانی از برتولت برشت به پايان ميبرد و با استقبال از سوی افغانان مواجه ميشود: "ناله كوچك مردم داغدار كشور خود بوديم و آرزو ميكنم كه فرياد آنها باشم. نه گل يخن جنايتكاران كه حاكم هستند. و اين ننگ را قبول نخواهم كرد كه تن به سازش كاری به آنها بدهم."

 

كف زدن حاضرين و پايان برنامه سخنرانيها .....

 

تصويری از ملالی جويا

 

جهت شناخت مختصر از ملالی جويا اينك نخست مختصری از جريان كار لويه جرگه قانون اساسی بعد از انتقاد از رهبرهای جهادی به حيث جنايتكاران، روی داد، اينجا نقل ميشود كه تصويری از ملالی جويا ميدهد:

 

اسم‌ من‌ ملالی جويا از ولايت‌ فراه‌ هستم‌، به‌ اجازه‌ حاضرين‌ محترم‌ به‌ نام‌ خدا، بنام‌ شهدای گلگون‌ كفن‌ راه‌ آزادی وطن‌ مي‌خواهم‌ چند لحظه‌ای صحبت‌ كنم‌. انتقاد من‌ از تمام‌ وطن‌داران‌ من‌ كه‌ اينجا حضور داردند اين‌ است‌ كه‌ چرا مي‌گذارند كه‌ مشروعيت‌ و قانونيت‌ لويه‌ جرگه‌ زير سوال‌ برود. البته‌ وجود آن‌ جنايتكارانی كه‌ كشور ما را به‌ اين‌ حالت‌ رسانده‌. متاسف‌ هستم‌، بسيار متاسف‌ هستم‌ به‌ اين‌ كه‌ او كسی كه‌ لويه‌جرگه‌ را نهاد كفرآلود و معادل‌ فحاشی مي‌خواند اينجا مي‌آيد و گپش‌ قبول‌ مي‌شود و يا كميته‌ها را همه‌ شما ببينيد كه‌ بين‌ مردم‌ چه‌ زمزمه‌ مي‌شود. رييس‌ هر كميته‌ پيش‌ از پيش‌ تعيين‌ است‌. چرا همه‌ جنايتكاران‌ را در يك‌ كميته‌ نمي‌بريد كه‌ در آنجا ببينند باز ملت‌ را به‌ چه‌ حالت‌ مي‌رسانند. اينان‌ كسانی بودند كه‌ كشور ما را محراق‌ جنگهای ملی و بين‌المللی ساختند، زن‌ ستيزترين‌ كسانی بودند در جامعه‌ كه‌ كشور ما را به‌ اين‌ حالت‌ رسانده‌ اند. آزموده‌ را آزمودن‌ خطاست.‌ به‌ نظر من‌ اينها بايد محاكمه‌ بين‌المللی و ملی شوند، اينها را اگر مردم‌ ما ببخشند، مردم‌ پا برهنه‌ افغان‌، هرگز تاريخ‌ نمي‌بخشد. اينها ثبت‌ تاريخ‌ كشور ما هستند....

 

مجددی: بس‌ است‌ سه‌ دقيقه‌ گفتيد پوره‌ شد. ببخشيد بس است. همشيره‌ ما خو از اول‌ تا آخر گفتيم‌ سخن‌ كه‌ زده‌ مي‌شود بايد همه‌ در چوكات‌ ادب‌ و اخلاق‌ باشد به‌ كسی تعرض‌ بايد نشود.

 

صدايی از حاضرين و سرو صدای فراوان در مجلس: رئيس صاحب مرا سه دقيقه وقت بدهيد. ما را وقت بدهيد.

 

مجددی: او برادرا بنشينيد در جاهايتان. بنشينيد. خير است يك همشيره چند سخنی گفت تحمل كنيد.

برادرا در جاهايتان بنشينيد اين وظيفه ماست كه پرسان كنيم. بنشين به جايت بنشين باز مه گپ ميزنم.

 

صدايی از حاضرين: وقت بتين به مه وقت بتين.

 

مجددی: همشيره عجب كاری كردی كلگی ره به شور آوردی. يعنی همين قسم سخن كس ميزنه كه به همه بر بخوره و همه متاثر شوند؟ بسيار غلط كار كردی.

 

سر و صدا در بين حاضرين.

 

مجددی: چه مقصد دارين، بنشينيد كه من پرسان كنم. يكنفر گپ بزنيد.

 

صدايی از حاضران: مرگ بر كمونيزم، مرگ بر كمونيزم.

 

سياف‌: ... همين‌ مجاهدين‌ كه‌ دو ميليون‌ شهيد داده‌ اند برای آزادی ملك‌ همين‌ قدر سينه‌ فراخ‌ داشتند، همين‌ قدر همت‌ داشتند كه‌ وقتی پس‌ آمدند يك‌ تن‌ از مزدوران‌ روس‌ را به‌ دار نياويختند، به‌ دهن‌ همين‌ ريس‌ مجلس‌ جناب‌ حضرت‌ صاحب‌ مجددی برای شان‌ عفو اعلان‌ شد. برای كسانی عفو اعلان‌ شده‌ بود كه‌ تاريخ‌ آنها را نمي‌بخشيد، عنعنات‌ و رويات‌ بشری در طول‌ تاريخ‌ نمي‌بخشيد ليكن‌ به‌ خاطر مصلحت‌ ملت‌ به‌ خاطر اين‌ كه‌ كشمكش‌ دوام‌ نكند به‌ خاطر اينكه‌ دردها و مصائب‌ و رنج‌ها متراكم‌ نشود برای شان‌ عفو اعلان‌ شد. حتی عفو را چه‌ مي‌كنی كه‌ دوباره‌ در ميدان‌ سياست‌ وارد شدند از حقوق‌ سياسی خود استفاده‌ مي‌كنند ممكن‌ به‌ محتوای اعضای كميته‌های مركزی احزاب‌ كمونيست‌ بودند ليكن‌ در اين‌ انتخابات‌ برای شان‌ اجازه‌ داده‌ شد آمدند در همين‌ مجلس‌ هم‌ ممكن‌ است‌ نشسته‌ باشد. اين‌ همه‌اش‌ دلالت‌ به‌ ساحه‌ صدر، فراخ‌ نظری و وسعت‌ ديد مسلمان‌ها دلالت‌ مي‌كند. با در نظر داشت‌ تمام‌ همين‌ حقايق‌ كه‌ شما بخيزيد غازيان‌ برحق‌ اسلام‌ و آزادكنندگان‌ اين‌ ملت‌ را كه‌ دهن‌ اژدهای سرخ‌ او را كشيده‌اند. اينها را كه‌ شما جنايتكار مي‌گوييد اين‌ در ذات‌ خود يك‌ جنايت‌ است‌. من‌ گپ‌ را دراز نمي‌كنم‌ اين‌ كار، اين‌ خانه‌، خانه‌ ملت‌ است‌ كار برای ملت‌ انجام‌ مي‌پذيرد و ناكام‌ كردن‌ اين‌ كار توسط‌ اجانب‌ توسط‌ اغيار و مزدوران‌ و وابستگان‌ مي‌شود. هر كسی كه‌ گپ‌ مي‌زند كه‌ او مشاعر مسلمانان‌ را خدشه‌دار مي‌سازند، افتخار تاريخ‌ بشری را كه‌ همين‌ مجاهدين‌ سر به‌ كف‌ هستند خدشه‌دار مي‌سازند، در حقيقت‌ مي‌خواهند اين‌ كار را ناكام‌ بسازد. شما ملت‌ تان‌ را مي‌شناسيد. ملت‌ تان‌ همان‌ ملت‌ است‌ كه‌ بار ديگر در حدود %95 از نمايندگان‌ خود را از بين‌ مجاهدين‌ انتخاب‌ كردند. معنی اين‌ چيست‌؟ معنی اينست‌ كه‌ قاعده‌ در اين‌ ملت‌ جهاد است‌، قاعده‌ از مجاهدين‌ تواميت‌ دارند. ...

 

مجددی: همی همشيره ما فوق العاده گستاخی كرد و از چوكات قانون انسانيت اينها بيرون شد مه به مجلس ميگم كه از مجلس خارج شود ديگر در بحث ها شركت نميتواند. برآيد. نفر امنيت، نفر امنيت بيرونش كنيد. به جاهايتان بنشينيد لطفا. نه نه عفو نميشود. بايد عفو نشود.... برادرا و همشيره ها، بعضی همشيره ها شفاعت ميكنند كه او را ببخشيد ديگر اينكار را نخواهد كرد.

 

زنی از حضار: يك طفلك مثل اولاد تان است ببخشيد.

 

مجددی: كافره هيچ .... او بس شما برين ديگه بان ديگه.

 

به خاطر شفاعت بعضی برادرا و همشيره ها امسفر معاف شد از كشيدن. ولی ديگه اگر يك كلمه خلاف مصلحت و اعتراض سر اشخاص و شخصيت های جهادی بگويد باز خواهد ديد كه چه خواهد شد. حالا بنشينيد به جاهايتان.

 

صدای زنی از حضار: تحريك شده از طرف كدام كس. خورد است عقل شان كار نميدهد.

 

مجددی: تحريك شده، انسان خو است اينجا كه آمده. نی خورد نيست. كسانی كه تحريك كرده اونها را هم ما ميدانيم كه كی هستند ولی اينها اينقدر عقل داشتند كه به گپ های آنها وقعی نمی گذاشتند.

صدای مردی از بين حضار: همين خواهر ما اينجا بياييد معذرت بخواهد در غير آن امكان ندارد.

 

مجددی:‌ همين برادر ما يك پيشنهاد خوب دارد ميگويد همين هميشره بيايد از ديده همه معذرت بخواهد و توبه كند كه باز اين سخنان را نميگويد اگر نه نمی بخشند. بيا همشيره بيا ديگه بيا همشيره معذرت بخواه.

 

ملالی جويا: من‌ واقعيت را گفته‌ام و از آن دفاع ميكنم حتی اگر اين دفاع به قيمت جانم تمام شود."

 

مجددی: او هنوز معذرت هم نميخواهی. بسيار غلط كار كردی. ولا بلا هنوز معذرت هم نميخواهد.

خو بهر حال برادران.... خوب بود اگر معذرت ميخواست. اگر معذرت نميخواهد او ره ديگر در مجلس نميگذاريم.... خورد نيست، گستاخ عليحده است، كفر ميگويد. خلاص شد بخشيديم ديگه چه ميگوييد. .

 

 

 

 

 

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول