|
شعر از نزار قبانی برگردان، حسيب عمٌار
یاد آوری:
عنوان اين چکامه ی بلند در اصل "التحدیات" است که در زبان معاصر فارسی مرادف وا ژه ی چلنج ها یا چالشها ست. اما از آنجا که چلنج یا چالش بیشتر در نوشتار وگفتار سیاسی ومطبوعاتی به کار برده می شود، صلاح دیدم که شاید کار برد آن در شعر، با ذوق ادبی سازگار نباشد. و من شخصا کدام شاعر فارسی زبان مطرح را سراغ ندارم که از کدام یک از این دو کلمه، در شعر خود کار گرفته باشد. وتلاشی که هم، برای پیدا کردن مرادف کلمه ی عربی "التحدی" یا چالش در زبان ادبی فارسی، داشتم؛ بی نتیجه ماند. بناء، ناگزیر از همین کلمه ی نبرد استفاده کردم. و، فعل "أتحدّی" در زبان عربی را به " نبرد می طلبم" در فارسی ترجمه کردم. البته من به هیچ وجه از این کار خود، وترجمه این شعر بطور کل( که در سپتامبر2003 انجام گرفت)، رضایت ندارم و تمایلی هم به نشر آن نداشتم. اما خواهش برخی از عزیزان بود که به من گفتند، حیف است که دوستداران شعر را بخاطر ملاحظات شخصی، از این قصیده ی زیبا محروم می سازی. با این حال، امید وارم دوستانی که برای بار اول ترجمه این شعر را می خوانند، از دادن نظر در مورد آن دریغ نورزند.
اینجا مجال آن نیست که از دشواری ترجمه ی شعر از زبان دیگر، واینکه تا چه حد می توان در ترجمه، حال وهوای شاعر، و ویژگی زبان او را بازتاب داد، صحبت کنم.باشد اگر فرصتی دیگر ی دست داد، شاید به این موضوع بپردازم. پرداختن به زندگی نزار قبانی و جایگاه شعری او نیز، از حوصله این یادداشت کوتاه بیرون است. اما درشماره های بعدی "فردا" اين دین را إن شاء الله ادا خواهم کرد.
حسیب عمّار قاهره، 30 ژانویه 2006
--------------------------------------------------
(1) کلمه ی کودکان در متن اصلی قصیده نیست، اما در متنی که کاظم الساهر آواز خوان نامدار عراق بر اساس آن ترانه ی را، در حیات نزار قبانی، ساخت؛ این کلمه افزوده شده است. وکاظم، همانطور که در یکی از مصاحبه ها ی خود تصریح کرده، با توافق با نزار، برخی از کلمات یا مصراع ها ی اشعار او را بخاطر اینکه با آهنگ سازگار ي پیدا کند؛ تغییر میداد. مترجم (2) "صیدا " و" صور" دو شهرک مشهوریست در لبنان. شاعر در اصل از سوریه است اما مدتی زیادی از زندگی پربار خود را ( از نیمه ی دوم دهه ی1960 تا نیمه ی اول دهه ی 1980) در لبنان نیز گزرانده است. مترجم
|