حرف دل
بیا که قصه ی بیمار را نوشته کنیم
حدیث بیکسی خار را نوشته کنیم
زنیم کاسه و یک کاسه حرفها بزنیم
گره گمشده ی تاررا نوشته کنیم
یکی یکی سخن ناب را جدا بکنیم
یگان یگان خبر دار را نوشته کنیم
زبس گسسته ز گفت و شنود رشته ی ما
بیادگرهمه گفتار را نوشته کنیم
بیا به انجمن آری زگوشه ی خلوت
قیام جلوه ی دیدار را نوشته کنیم
اسیر
خدایا گم شدم من گم شدم من
اسیر دانه ی مردم شدم من
چه بودم شاه موج شاهرودی
کنون کوبیده ی هرسم شدم من
دلتنگ
تن و سر سینه ی ما- درگرفته
هوای مامن ومادر گرفته
زمین تاعرش زهرونیشگونست
زبانم اخگرین چادرگرفته
غریب
قدساحل شمارپا دارد
گذر از رهگذار ما دارد
موجهای بریده از دریا
خانه در نقشهای پا دارد
«»«»«»«»«»«»