© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جاويد فرهاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راج موهان گاندی نویسندهء هندی

منبع: مجلهء "اندين پرايويت "

ترجمه: جاويد فرهاد

 

اين ترجمه را به " خالد نويسا" پيشکش می کنم

 

 

 

 

 

"ملت"چيست و "بشريت" کدام است؟

 

بحث تاگور با گاندی در بارهء ملت و ملی گرايی

 

 

 

"رابيند رانات تاگور" و "مهماتما گاندی" دو شخصيت بزرگ در جهان اند که يکی فيلسوف نابغه و ديگری سياستمدار متفکر است.

تاگور به دليل ارزشهای فکری بلندش در حوزهء انديشه - مُضاف بر هند - تأثيرش را در سراسر جهان و ارد کرده است.

"مهماتما" نيز به حيث مهترين پايه گذار فلسفهء سياسی "اهيمسا = عدم خشونت"( ۱) در عرصهء سياست،  شهر ت جهانی دارد.

تاگور با آنکه به سياست اعتقاد نهادينه ندارد؛ ولی يکی از نظريه پردازان مهم در اين زمينه پنداشته می شود. انتقاد عقلانی تاگور از طرح های فکری و شيوه های سياست گاندی در هند – به ويژه در مورد بحث ملی گرايی و موضوع صنعتی ساختن هند - از مسايل مُبرم تضاد فکری ميان اين دو انديشمند است که در زير، بريده يی از اين مباحثه را ( به شکل گفت و گو) باهم می خوانيم.

جای ياد آوريست که اين ديدار و گفت و گو، طی اقامت شش روزهء گاندی در "شانتی نيکتان " ۲"، در ماه مارچ ۱۹۱٥ ميلادی با تا گور صورت گرفته است (۳)

نکتهء بارز در اين مباحثه، رعايت اصل فرهنگ انتقاد- با وجود داشتن اختلافات فکری وسليقه يي- ميان اين دو چهرهء بزرگ است:

گاندی: يگانه راه رسيدن به ارزشهای جمعی ومفکورهء استقلال هند، انديشهء ملی گرايی است. ملی گرايی نخستين سنگ بنای اشتراک جمعی مردم هند به خاطر محصول آزادی و ارزشهای مجموعی آنان است؛ زيرا آزادی هند محصول کار و مبارزهء دسته جمعی مردم است. وقتی آزادی (سواراج) حصول مشترک است، امر مسلم است که اين ارزش، خاستگاهش ملت است. انسجام ملت به خاطر فراهم سازی زمينه های گفت و گو، تفاهم، صميميت و يکدلی (با توسل به مقولهء همه مردم با هم برادر اند) پديد آورندهء ارزش ملی و اولين شکل گيری مفکورهء ملت به حيث يک زير ساخت سياست ملی گرايانهء ما است.

حرکتهای آزادی خواهانهء مردم هند، بربنای تفکر ملت استوار است. هند از همه بيشتر، نيازمند " بازگشت به خود " است. اين "بازگشت" و اتکاء به ارزشهای خودی، از مفهوم "ملی گرايی" و ملت شدن آغاز شده و بايد انگيزهء درک از اين مسأله توسعه يابد.

آغاز مبارزهء ما با شيوهء "سياست عدم تشدد" در برابر استعمار – نيز- محصول درک ملت از ارزشهای جمعی (آزادی) است.

بازگشت به خود و متکی بودن به ظرفيتهای خودی، را بطهء ژرف با مفهوم ملت دارد. اگر هند به ارزشهای جمعی و قدرت همه گانی ملت معتقد نباشد، آزادی ما نهادينه نخواهد بود. ما زمانی ميتوانيم هند را به طرف تعالی بکشانيم که شيوه های ساختاری ملت يکپارچه و متحد را جست وجو کنيم.

ملی گرايی، پاسخ معقولی در برابر سيطرهء استعمار است. ملت هند، ملت بيدار، آگاه و بدون تبعيض بايد باشد. مبارزهء ما در راه کسب آزادی از فلسفهء بدون خشونت و محبت به انسان، آغاز يافته است، و محور آن، تکيه گاهی جز ملت ندارد. ملت مهمترين پناهگاه من است.

تاگور: من با تمام احترامی که به مهماتما دارم، حق فردی خود می پندارم که به عنوان مخاطب، معترض باشم، و از بيخ و بُن با اين مسأله مخالفت کنم؛ زيرا پناهگاه من "ملت" نه، بل "بشريت" است. "بشريت" مجموعه يی از کُل هستی است؛ تنها ايستادن برسکوی انديشهء ملی، نياز ما را به حيث انسان جهانی برآورده نمی سازد. بشريت اکنون به حيث يک مجموعهء مشترک، نياز ها، درد ها و مشکلات جمعی دارد.

ملی گرايی افراطی به هيچ وجه نمی تواند، پاسخگوی نياز مبرم جهانی باشد. " مبارزهء واقعی بايد، همگام با مبارزهء معنوی باشد و هدفش هم آزادساختن انسان از قيد و بست های شو ينيسم و ملی گرايی افراطی." (۴)

وقتی درک درستی از مقولهء ملی گرايی (که گاندی جان به آن اشاره می کند) و جود نداشته باشد، فکرمی کنم انديشهء "ملت" و گرايش های ملی گرايانه تصور انتزاعی بوده و چيزی جز مفهوم استعمار زده گی را نمی رساند؛ زيرا استعمار با توجه به درک نا درستی که از مفهوم ملت و ملی گرايی ارائه می کند، تمام عمليه های سيطره جويانه وغير مُجاز خود را در هاله يی از تفکر ملی گرايی و ملت شدن می پيچاند، و بعد به همين بهانه و زير نام حفظ ارزشهای ملی و گسترش آن به کشور های مستعمره، مفکورهء افراد نظامی متعلق به خودش را به بازی می گيرد و برای عمليه های تجاوزکارانه اش، توجيه ملی می دهد.

نکتهء قابل تأمل ديگری که در توضيحات "مهاتما " وجود دارد، اشاره به مسألهء " نياز هند به مقولهء "باز گشت به خود" ياظرفيتهای خودی (به قول مهاتما) است. "باز گشت به خود" معنايش در لاک خود فرورفتن نيست. هند کشور فقير، مصيبت زده و مهجور است، اگر با اتکاء به مقوله "بازگشت" گاندی جان عمل کنيم، طرفيتهای کنونی ما را چيزی جز اين ها تشکيل نمی دهد. از سوی ديگر فرو رفتن افراطی و بيش از حد در تا لاب تفکر ملی بر پايهء " بازگشت "، به نوعی تعصب در برابر تمدن- که نياز اساسی مردم هند است – می باشد. انسان هندی برای رسيدن به رفاه همه گانی، نياز به تمدن و صنعت غرب دارد. تنها "خادی"(۵) و" چرخه"(۶) پاسخگوی نياز های ما نيست. نشستن، سکوت و در را به روی خود بستن، داروی درد انسان هندی نيست. هندی ضرورت به فراگيری، پرورش و برآورده ساختن نياز های مختلفش دارد. هندی در کسب ضروريات و حصول آزادی هايش از بيرون، نبايد محدوديت داشته باشد.

آزادی واقعی زمانی دستياب می شود که ما از شيوه های اعمال تفکر ملی افراطی – به حيث انسان جهانی - اجتناب بورزيم و با بينش معنوی و آموزش دقيق، درک درست و عاری از تعصب از ملت داشته باشيم(۷)

اگر گاندی جان بيشتر از اين بر مسألهء ملت و ملی گرايی افراطی، تأکيد کند، فکر می کنم، اين تأکيد، مشکلات متعدد ديگر را نيز خلق می کند. مثلاً از لحاظ مسايل دينی، خداوند در مجموعه يی از هستی که شامل جماد، نبات و حيوان است، به عنوان يک مجموعهء کُل نگاه می کند نه به مثابهء "فرعی" "برکُل". خداوند ما، خداوند تمام هستی و تمام بشريت است. رابطهء خداوند با بشريت، را بطهء يک بُعدی و جزئی نيست. خداوند ما، خالق "هستی" و "نيستی" است. از اينرو تنها ملت هند، به خدا نيازمند نيست، بل تمام بشريت به خداوند نيازمند است؛ زيرا هستی و بشريت، هر دو از آن خداست. به استناد اين امر، اگر مهاتما نظريهء ملی بودن را بر تر از نظريهء " بشريت" می داند، درست بر عکس ارادهء خدا "ج" عمل کرده است؛ زيرا خداوند"ج" کُل بشريت را دوست دارد و نه فقط مردم هند را.(۸)

گاندی: در اظهارات شاعر، نکته های عجيبی را يافتم. تا اينجا تأکيد شاعر را می پذيرم که بايد در درک از مقوله های ملت و ملی گرايی برای مردم زمينهء آموزش مساعد گردد. اما بايد تذکر بدهم که با وصف ايرادات پی هم شاعر، ارزش "چرخه" و "خادی" به همان قدرت نخستينش باقی است. معنای "بازگشت به خود" و توجه به ظرفيتهای خودی، هر گزتعصب در برابر تمدن و صنعت پيشرفتهء غرب نيست. مفهوم "باز گشت به خود" توجه به داشته های صنعتی و امکانات هندی است. ما در برابر هجوم صادرات غربی، نبايد ممثل يک کشور مصرف کننده باشيم. ما بايد اين ظرفيت را در وجود خود ايجاد کنيم که اگر ما به مصرف معقول کالا های ديگران نياز داريم، ديگران هم به حيث مهمترين کشو صادراتی – نظر به ضرورت - در برابر ما مصرف کننده باشند. تعادل زمانی ميتواند از لحاظ سياسی و اقتصادی در هند تأمين شود که در بازار معاملات مصرفی، تنها به حيث مصرف کننده حضور نداشته باشيم. من با شاعر هم عقيده ام که می گويد، هند کشور، فقير، مصيبت، زده و مهجور است؛ اما اين مسأله با آنکه يک نگرش واقعبينانه است؛ اما با تمام خضوع بايد بگويم که اين برداشت، يک نگرش "صوری" ازجامعهء هند است. هند از لحاظ بيرونی فقر زده و مهجور است؛ ولی از لحاظ درونی کشور ثروتمند است. من تأکيد می کنم که هندی ها با تکيه بر مسألهء خصوصيت ملی و سياست ملی گرايانه، اين ثروت نهفته را بيرون بکشند و تنها مصرف کنندهء چشم و گوش بستهء کالا های ديگران نباشند." باز گشت به خود " به گونه دقيق، دعوتيست برای بيرون کشيدن اين ثروت. معنای ملت و تأکيد برمسأله ملی گرايی، به هيچ وجه مخاصمت با جريان های روبه رشد تمدن غرب نيست. تلاش هموارهء ما اين است تا هند به حيث يک جامعهء نيرو مند صنعتی، در کنار جهان هويت داشته باشد.

تاگور: مهاتما به دو نکته، مصرانه تأکيد می ورزد؛ يکی بحث ملت و ملی گرايی و ديگری هم مسألهء "بازگشت به خود". من در تحليل و درک اين دو مقوله از ديد جامعهء هند، دچار ترديد هستم. هند بيشتر از همه چيز " به آموزش از اين دو مقوله نياز دارد. کالبد شکافی معنايی و در ک روشن از مسايل " ملی گرايی و "باز گشت به خود", اصل عمده و مهم برای مردم است. گاندی جان بر اين مسأله بايد وقوف داشته باشد که شعار ملی گرايی و استراتيژی " بازگشت به خود"، مردم را رفته رفته در برابر تمدن و پيشرفت های جوامع غربی – که ضرورت مردم هند است - متعصب می سازد. اگر آموزش دقيق و درک درستی از مسألهء ملت ومقولهء "بازگشت به خود" برای فرد هندی و جود نداشته باشد، او فکر می کند که هند يعنی تمام جهان و ملت هند هم حاکم آن. و اين گونه پنداشت، همان فکر استعماريی است که مهاتما در برابر آن مبارزه می کند.

گاندی: من به اشاره های شاعر پی می برم. درک درست مردم از مفاهيم "ملت " و "باز گشت به خود" بايد مبتنی بر آموزش و آگاهی باشد. درک ما - برخلاف آنچه که شاعر تصور می کند - بر مبنای برتری نژادی و قبيلوی استوار نيست.

منظورما از مقولهء ملت، مبتنی بر يکپارچه گی تمام اديان، مذاهب، اقوام و نژاد های ساکن در هند است. مردم هند پيش از همه به "محبت" و "صداقت" نياز دارند. تأمين "عدالت اجتماعی" و حقوق مساوی مردم در برابر هم، دو عنصر تأثير گذار برای فراخوانی آنان به دور "ملت و تو جه به ظرفيت های خودی " می تواند باشد.

 

 

 

پی نوشت:

۱- كار بُرد مقولهء عدم خشونت (اهيمسا) در برابر استعمار بريتانيا در هند، مهمترين نكتهء بارز در رويکردهای سياسی " مهاتما گاندی " است. گاندی معتقد به مبارزهء سالم و بدون ايجاد تنش و تشدد در برابر امپراطوری انگليس بود.

۲ –"شانتی " در زبان هندی " آرام " معنی می دهد و "نيکتان" به معنای پسوندمکان مانند " کده"است. از اينرو " شانتی نيکتان" به معنی "آرامکده " يا " محل آرام " است. (مترجم )
۳ – تاگور در اين محل (شانتی نيکتان ) در سال ۱۹۰۱ ميلادی، مدرسهء " شانتی نيکتان" را افتتاح کرد. شاگردان تاگور در وهلهء نخست در اين مدرسه ۶ نفر بودند ؛ پنج معلم مسيحی بنگالی – همراه با پسرتاگور-.

 

4 - Rabindranath Tagore, “nationalism “, in English writings of Sahitaya Akademi, Delhi ,1996, p.458

۵ – چرخه = چرخ نخ ريسی و نشان رسمی پرچم هند.

۶ – خادی (khadi) = پارچهء نخی دستباف که نمادی از صنعت توليدی هند است

7 - Political Philosophy of r. tagore.p. 239

8-  Rabindranath Ragor, visra- dharati and  and instiuions. Calcutta,1961,p.8.

 

 

 

«»«»«»«»«»«»

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول