© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ملک ستيز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ملک ستيز

کارمند مرکز تحقيقات جهانی و حقوق بشر دنمارک

 

 

 

 

 

کنفرانس لندن در مقطع خاصی از تحولات جهانی

 

 

 

       چهار سال و چندی از کنفرانس بن می گذرد. درين مدت جهان بر افغانستان با ديدگاه ويژه يی می نگريست. از سويی به افغانستان، که به ميدان بدون کنترول عمليات بنياد گرايی مبدل گرديده بود، بايست مداخله می شد و از سوی ديگر دولتی درهم و برهم و شکستهء افغانستان که می بايد بر اين مداخله به ديده مثبت می نگريست، ايجاد می شد؛ و ستراتيژی جهان بر افغانستان را، هر چند که به آسيب پذير ترين کشور جهان مبدل می گشت، می پذيرفت و آنرا استقبال می نمود. درين مدت جهان مصارفی را به افغانستان متقبل گرديد و به اميد باز سازی سيستم اداره و رهبری اقتصادی و اجتماعی افغانستان پرداخت. ايالات متحدهء امريکا، اتحاديهء اروپا، جاپان، کانادا، استراليا، هندوستان، تعدادی از کشور های شرق ميانه و جنوب شرق آسيا و تا حدودی کشور های همسايه چون ايران، چين و پاکستان به حاميان اين برنامه مبدل گرديدند. حاميان جريان بهتر سازی افغانستان، درهمايش توکيو تأکيد بر تعهدات خويش نمودند و از حمايت خويش مشروعيت ملی کشور های خويش را نيز بدست آوردند. بدين ترتيب حمايت از افغانستان به ستراتيژی بين المللی مبدل گرديد.

 

       ستراتيژی جهانی در قبال افغانستان بر منافع ملی کشور های حامی تأثير گذاشت و جهان را واداشت تا با ديدگاه های مختلفی که در حدود ستراتيژی و منافع ملی شان مطابقت نمايد بر آينده و امروز افغانستان بنگرند. برای هيچ کسی پنهان نيست که ستراتيژيهای امريکا و اروپا در پيوند به افغانستان تفاوتهای ويژه يی دارند و اين که کشورهای همسايه با چه برنامه يی به افغانستان می آيند برای همه مبرهن و روشن است.

       برای اين مقال جای کافی باقی نيست تا بر دکتورين مختلف کشور های حامی مرور نمايد ولی آنچه با يد هويدا گردد اينست که ديگر جهان به ديد واحد بر افغانستان نمی نگرد.

 

       سال گذشته ناتو همايشی را در شهر ژينو به اشتراک نمايندگان کشور های حامی افغانستان تدوير نمود. در ين همايش به وضاحت مشاهده گرديد که جهان به افغانستان با ديدهء شک می نگرد. ارقامی قابل ملاحظهء پول در دست اين کشور هاست که به تاراج فساد اداری رفته است و باعث تشويش جهان بر نزديک منظر و دور نمای افغانستان می گردد. يکی از موارد برجسته يی، که امروز جهان از دولت افغانستان متوقع است، همانا دسترسی به اطلاعات در زمينهء استفادهء دقيق از اين حمايت است. تا به حال بانک جهانی، مرکز تحقيقات بين المللی و ستراتيژيک، نهاد بين المللی بررسی از کمکهای انسانی به جهان رو به انکشاف ودفتر انکشافی برنامه های سازمان ملل متحد تلاش لازمی به عمل آورده اند تا شفافيت لازم از بهره برداری حمايتهای جهانی از افغانستان بدست آورند، که به نتيجهء قناعت بخشی دست نيازيده اند. پرسش بحث برانگيزی که به آن پاسخ موجهی وجود ندارد اينست که چرا کابل از ارايهء گزارش شفاف درين راستا ابأ می ورزد. سال پار نمايندگان دولت تلاش ورزيدند تا در همايش دوبی شرايط بی ثبات امنيتی، نبود سيستم منظم گمرکات، قوت جنگسالاران و کشت مواد مخدر، که باعث بی ثباتی اقتصادی می گردند، را بهانه گيرند. هرچند اين مسايل در حدودی برای جهانيان قابل درک است ولی به قول بانک جهانی، که مبتکر همايش دوبی بود، اين معضلات نمی توانند باعث نبود شفافيت در استفاده از کمکهای بين المللی به افغانستان گردند. تصور برآنست که دولت افغانستان به فساد شديد اداری آغشته گرديده و مسؤولين سياسی اين دولت توان جلوگيری آنرا ندارند. نمونه هايی روشنی از فساد اداری در رهبری دولت افغانستان وجود دارد، که نمی تواند به هيچ صورتی رهبران سياسی را توجيه نمايد. تاراج بيت المال از نمونه های برجستهء بی نظميهای اداری دولت است. همين روز ها قسمتی از تجهيزات نظامی فرقهء شيندند در غرب افغانستان به سادگی به تاراج رفت و تجهيزات فرقه های نظامی در شمال افغانستان توسط افراد نا معلومی چپاول گرديد. حضور نظامی و اقتصادی جهان در افغانستان کاملاً تصادفی نيست. جهان چشمهای ناظر بر افغانستان دارد. اين چشمهای تحليلگر، سازندهء دکتورين آينده برای افغانستان هستند.

 

       همايش لندن در مقطع خاص زمانی داير می گردد. غرب با سياست جديدی به منطقه می نگرد. موقعيت جيوپوليتک افغانستان می تواند نقش برجسته يی در منطقه داشته باشد. جهان می خواهد افغانستان به آهستگی آمادهء پرداخت بهای سنگينش گردد و نقش پر اهميتی را بازی نمايد. امريکا و اروپا - با وجود تفاوتها و در برخی حالات مخالفتها - در قبال اوضاع منطقه به يک باور مشترک در پيوند با تحديد انکشاف برنامه های هسته يی ايران رسيده اند. شرکت داکتر رايس وزير خارجهء ايالات متحده در همايش لندن بيانگر آنست که امريکا می خواهد تربيون اين همايش را به فراخوانی جهان از سياستش در برابر ايران استفاده نمايد.

 

       از سوی ديگر امريکا به هيچ صورتی نمی خواهد نقش تعيين کننده اش را در منطقه ضعيف جلوه دهد. هر چند در سال جاری امريکا خواهد پذيرفت که تحت قوماندهء واحد نظامی با ساير دول عملياتش را در افغانستان ادامه دهد و تعداد نظاميانش را کاهش دهد؛ ولی از سياست حاکمش هيچ گونه عقب نشينی نخواهد کرد. برای امريکا حضور فعال در منطقه از اولويتهای سياست خارجی اش به شمار می رود. به خصوص درين مقطع با اهميت زمانی، که ايران دروازه های قفل شدهء ذرات خانه هايش را که در دوران رياست جمهوری آقای خاتمی بسته بود، باز گشايی نموده است. خانم رايس خواهد کوشيد هم پيمانانش را در منطقه ترغيب نمايد تا در قضيهء افغانستان همکاری بيشتر نمايند. کشور های عضو اتلانتيک شمالی نيز در مسايل افغانستان چنانی که لازم می افتد همصدا نيستند، به خصوص درين اواخر امريکا خلاف انتظار، به تقليل حضور نظامی اش می پردازد. از جمع اين کشورها هالند و کانادا، که از کشور های مهم هم آهنگ با آمريکا در منطقه هستند، به شکل غير مستقيم ابراز نارضايتی نموده اند. ولی واشنگتن و لندن نمی توانند بپذيرند که همايش لندن باز دهی مثبتی نداشته باشد. قطع نا به هنگام مسافرت هيئت رهبری دولت افغانستان به ايران، در ماه جنوری، سر آغازی ازين باز پرداختهاست. هر چند مشاورين رييس جمهور کرزی، تأخير سفر رهبر دولت را مشغوليت رهبران سياسی افغانستان در امور کنفرانس لندن توجيه نمودند، ولی برای هر سياست انديشی اين گونه برخورد ها بيگانه نخواهد بود. از سوی ديگر اين واکنش عجيب ديپلوماتيک نمايانگر وابستگی و عدم استقلاليت تصميمگيری رهبری افغانستان را بر ملا می سازد.

       تقويت نيرو های بنياد گرا از مرز های جنوبی، تشديد دهشت افگنی و آغاز سياست عراقی سازی افغانستان توسط القاعده، درد سر جديدی بر جامعهء بين المللی برای افغانستان، که اکنون به فاکتور جهانی مبدل گرديده است، بار آورده است. حملهء نظامی برق آسای طيارات بم افگن امريکايی به خاک پاکستان به منظور مبارزه عليه تروريزم در منطقه، در واقع تخلف شديد از موازين قبول شدهء جهانيست. هر چند اين حمله باعث واکنش شديد مردم محل گرديد، ولی دولت پاکستان به هيچ وجهی آنرا تقبيح نه نمود و آقای کرزی حتی آنرا به عنوان عمليات دوستان افغانستان بر عليه دشمنان خواند. در واقع تفنگ ديپلوماسی، دهنها و زبانهای ديپلوماسی را می بندد و سياست فشار و زور را بر منطقه حکمفرما می سازد. سياست پارادوکسی غرب باعث تشويش بيشتر کارشناسان مسايل افغانستان و مردمان منطقه می گردد. غرب با حمايت دولتی که به فساد اداری غرق است و بدون ستراتيژی قابل قبول بين المللی در حيات اقتصادي- اجتماعی خويش سر در گم است، را به عنوان سپر منافعش در منطقه مبدل می گرداند.

        قرار است در همايش لندن، جهان تحت رهبری غرب بر تعهداتش تأکيد نمايد و بر حمايت همين دولت پافشاری کند. بدون شک در ذهن خوانندهء اين سطور پرسشی خطور می نمايد که چرا با وجود اين همه فشار بر دموکراسی و حاکميت قانون، در تأمين حقوق بشر گامهايی سازنده يی برداشته نمی شود. جنايتکاران جنگی بر کرسيهای رهبری جلوس می کنند و قاچاقبران مواد مخدر، اقتصاد کشور را به چتر کنترول مبدل می سازند و مرز فقر و غربت گشاده تر گرديده و وسعت می يابد.

 

       امپرياليزم مافيايی مواد مخدر از محدودهء نظارت دولت افغانستان برون می گردد. در واقع مبارزه بر عليه اين پديدهء ناپسند، دشوارتر از مبارزه عليه دهشت افگنی است. چنين پنداشته می شود که مواد مخدر شاهرگ بدنهء دهشت افگنی و بنياد گراييست. کشور انگلستان که طراح همايش لندن است، حامی برنامه های مبارزه بر مواد مخدر در افغانستان به شمار می رود. به باور محققين شناخته شدهء جهانی تا هنوز ستراتيژی قابل تطبيق و مفيدی که جاگزين کشت و توليد مواد مخدر گردد، ارايه نشده است. در حالی که گزارشاتی ارايه می گردد که توليد مواد مخدر به حد قابل ملاحظه يی تقليل يافته است. در هفتهء قبل، دولت افغانستان از قطع 100 فيصد کشت افيون در ولايت وردک، به عنوان مثال، گزارش داد؛ که با ديدگاههای نهادهای جامعهء مدنی، که نقش ناظر دارند، مطابقت ندارد. انتظار می رود که همايش لندن به اين مسألهء دشوار نيز بپردازد.

 

       پيامد های همايش لندن وابسته بدان است که آيا دولت افغانستان با ستراتيژی معينی بربنياد خواستها و وعده های رياليستيک به پايتخت فعال دپلوماتيک جهان می رود يا اين که همچو همايش برلين به نمايشات کاذبی می پردازد. با در نظر داشت واقعيت امروز افغانستان نبايد انتظار استقلاليت فکری، که از بنياد منافع ملی آن برانگيخته باشد، توقع داشت. ولی انتظار اينرا بايد داشت که دولتمندان افغانستان نبايد آنچه را که بهای پرداختش را ندارند، فخر آميز بدست آرند؛ زيرا تجربه نشان می دهد جهان چنانی که سخاوتمند است، باز پرداختش را به گونه هايی که افغانها نمی دانند، خواهان است.

 

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول