© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سيد خداداد فطرت

 

سيد خداداد فطرت

 

 

تقديم به روح پاک ناديا انجمن

شاعره ء شهيد هرات زمين که قربانی خشونت شد.

 

 

شـَـکوه

 

چه گناه کرده بودم، که مرا زن آفريدند

چه سياه روز نکبت، که او و من آفريدند

او به روز زادن من، به خودش گريست و پيچيد

که چرا خميرهء زن، ز ل َ و جن، آفريدند

چپ و راست آفريد و، و مرا ز چپ پديدار

چپ، از آن شب نگون بخت، که چيدن آفريدند

چپ و شب، زن و سياهی، چه مسير پر گناهی!

و زمين بی پناهی، ز گل  و شن آفريدند

برهوت سرنوشتم، به من ِ بزنده قهر است

که به انجمن پژوهی، ادب و فن آفريدند

و چراغ انجمن بود، که زمن گناه بزدود

ز زبان شعر سرخم، شب شيون آفريدند

شب نز و دلربايی، و صدای بی پناهی

به چه حق خشونت و ظلم، به سر زن آفريدند

به سر حفيرهء من، بنويس ز رنگ خونم

که چرا سرشت زن را، به گريست آفريدند.

 

لَ و جن ـ لجن

 

17 نومبر 2005

 

 

 

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول